یادگیری سازمانی که از دهه ۱۹۹۰ مورد توجه بسیاری از مراکز آکادمیک ونیز صنعتی قرار گرفت، نتیجه دو عامل مهم است: ماهیت دنیای به سرعت در حال تغییری که در آن زندگی می کنیم و محیط رقابتی که شرکتها در آن فعالیت می کنند. ممکن است یادگیری سازمانی سهم مهمی در اداره سازمانها داشته باشد ، اما آیا اینکه این موضوع برای همه سازمانها و شرایط عملی هست یا خیر، مورد تردید است. امروزه سازمان ملل مدرک تحصیلی را نشانگر باسوادی نمی داند، بلکه آشنایی با اینترنت و مکالمه با یک زبان بین المللی را از علائم سواد میداند بنابراین یادگیری این دو برای هر مدیری از اهم صفات لازم است اگر چه کافی نیست . یکی از مزایای اصلی یادگیری سازمانی این است که سازمانها را قادر می سازد تا تغییر را بموقع و به روشی اثر بخش اداره کنند. لوین (1947) پایه گذار تغییر برنامه ریزی شده بود که الگوی مشهور سه مرحله ای تغییر را مطرح ساخت. گرچه این الگو طی سالها توسعه و گسترش یافته است ، اما هنوز در قلب رویکرد برنامه ریزی شده تغییر قرار دارد. این رویکرد تحت انتقاد شدید گروههای مختلف قرار گرفت.

انتقادهای اصلی به تغییر برنامه ریزی شده لوین عبارت بودند از: و این تغییر، قدرت و سیاستهای سازمان را نادیده می گیرد. و فقط برای تغییرات جزئی - تدریجی مناسب است . و معتقد است که تغییر می تواند از قبل برنامه ریزی شود. و لوین فرض می کند سازمانها در محیطی ثابت عمل می کنند. منتقدان این رویکرد ، در جستجوی جایگزینی برای آن، مجموعه رویکردهایی را تعریف کردند که به تغییر به عنوان وضعیتی غیر منتظره نگاه می کند. طرفداران این رویکرد نوپا معتقدند که تغییر سازمانی فرایندی پیوسته از آزمایش و تطابق است؛ با این هدف که تواناییهای سازمان را با نیازهای محیط پویا و غیر قطعی امروزی متناسب می سازد. جمع آوری اطلاعات، ارتباطات و یادگیری سازمانی عناصر اصلی این فرایند هستند. با وجود تفاوتهای زیاد بین تغییر برنامه ریزی شده و تغییر ناگهانی، به نظر می رسد اصلی ترین موضوعی که برای این دو تغییر مطرح است. محیط است: اما همه سازمانها با چالشها و شرایط همانندی روبه رو نیستند. حتی اگر با چالشها و شرایط همانندی نیز روبه رو باشند الزاما نبایستی ترتیبات داخلی یکسانی برای مواجهه با چالشهای خارجی و محیطی اتخاذ کنند.
 
یک خصیصه مقدس انسانی و موهبتی الهی است که روش زندگی انسان را از زندگی حیوان جدا کرده و به آن جنبه عقلانی و انسانی می بخشد و افق آینده را در پیش رویش روشن می کند تا قدرت برنامه ریزی را برای رسیدن به اهداف عالی پیدا کند. تفاوت انسان با حیوان در مسئله‌اینده نگری این است که چون سطح آگاهی حیوان محدود به زمان حال است، به آینده نظر ندارد و تلاشی هم برای ساختن آینده نمی کند. اگر می بینیم بعضی حیوانات کارهایی انجام می دهند که نتیجه اش در زمان آینده مشخص می شود. مانند لانه سازی موریانه و مورچه و زنبور عسل و یا ذخیره سازی غذا و مهاجرت فصلی بعضی پرندگان - این ها از روی علم و آگاهی نیست بلکه از روی الهام غریزی و جاذبه فطری است و توجهی به نتیجه کار خود ندارند؛ اما سطح آگاهی انسان به قدری گسترده و افق اندیشه اش به اندازه ای وسیع است که زمان و مکان را در می نوردد؛ او هم می تواند گذشته را مرور کند و از پیروزی ها و شکست ها تجربه و عبرت بیاموزد وهم مرکب اندیشه را در میدان آینده به جولان در آورد و بر افق های دور دست مسلط گردد.

بدون تردید هر اندازه نیروی عقل و اراده در انسان قوی تر باشد، آینده نگری اش بیش تر و برنامه ریزی اش برای آینده دقیق تر خواهد بود، زیرا انسان به علت داشتن عقل دور اندیش بسیاری از کارها را با تدبیر و پایان اندیشی و بررسی همه جوانب آن انتخاب می کند و انجام می دهد. این عقل حساب گر است که کارها را با توجه به مصالح و مفاسد نهفته در آن تجزیه و تحلیل می کند و از کارهایی که ممکن است در آینده نتیجه نا مطلوبی برای انسان داشته باشد، بر حذر می دارد و به هر عملی که نتیجه مطلوبی، هر چند در دراز مدت، داشته باشد توصیه و ترغیب می کند و بر طبیعت جوانی که متمایل به تنبلی و استراحت و لذت جویی است، غلبه می کند و او را آینده نگر و پر تحرک می سازد؛ مثلا یک مدیر جوان که بر اساس طبیعت جوانی علاقه مند به خواب و استراحت و خوراک و آسایش است و آینده نگر نیست، وقتی به عقلش مراجعه می کند، می بیند عقل با ترسیم عاقبت تلخ و نا خوشایند کسانی که به تنبلی و تن پروری خو کرده و در نتیجه به نکبت و فلاکت کشیده شده اند و نیز با مجسم کردن عاقبت عافیت آفرین و فرجام درخشان کار افرادی که با سخت کوشی و بیدار ماندن و درس خواندن به سعادت و کمال رسیده اند، با زبان وجدان و الهام فطری به او می گوید: اگر می خواهی آینده خوبی داشته باشی، باید از لذت جویی های زود گذر و شهوت های فریبنده چشم بپوشی و با تلاش و کوشش، راه رسیدن به آینده روشن و موفقیت آمیز را بر خود هموار کنی و بدان که آینده و خوش بختی و بد بختی در گرو انتخاب وتلاش امروز تو است. به قول شاعر: «زکوشش به هر چیز خواهی رسید   به هر چیز خواهی رسید »و اگر تنبلی را پیشه خود سازی و از فعالیت و کوشش سر باز زنی، آینده تاریکی خواهی داشت.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390