امام خمینی (رضی الله عنه) همواره بر ساده زیستی مسئولان و کارگزاران و روحانیون تأکید می نمودند و آنان را از تجمل گرایی برحذر می داشتند. ایشان در این باره می فرماید: «من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه ی فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره ی کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زینت روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان، بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست.» با نگاهی گذرا به زندگی سراسر ساده و بی آلایش امام خمینی (رضی الله عنه) چه در دوران جوانی و چه در اوج مبارزه و تبعید و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، می توان به بعد ساده زیستی آن پیر مراد و عارف وارسته پی برد. این امر چنان مشهود بود که «مایک والاس»، گزارشگر تلویزیونی آمریکا بعد از ملاقات و مصاحبه با وی چنین اظهار می دارد : «باید بگویم زندگی بسیار ساده که رهبر انقلاب اسلامی برای خود فراهم کرده بود، او را از همه ی رهبران دیگر دنیا متمایز می کرد.»
 
نهادینه شدن ساده زیستی در جامعه به عنوان یکی از ارزش های اخلاقی، نیاز به فراهم شدن بستر و زمینه مناسب دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از :
 
1- ساده زیستی مدیران جامعه: یکی از عواملی که در ساده زیستی مردم مؤثر است، بی پیرایه بودن زندگی رهبران و کارگزاران و الگو های جامعه است. مدل برداری از زندگی کسانی که نقش هدایت و راهنمایی را بر دوش دارند و الگوگیری از آنان، موضوعی است که در آموزه های دینی و روان شناسی مورد توجه قرار گرفته است. از امام علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند : مردم به حاکمان خود شبیه ترند تا به پدرانشان. آن حضرت با مطرح کردن روش زندگی پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به عنوان برجسته ترین الگوی تربیتی، مردم را به ساده زیستی دعوت کرده و فرمودند : برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) را الگو قرار دهی. آن حضرت در جایی دیگر زندگی خود را که نمونه ی عالی بی رغبتی به دنیا و ساده زیستی است، به عنوان الگو معرفی می کند و می فرماید : بدانید که هر پیروی را امامی است که او را الگوی خود می شناسد و از نور دانشش روشنی می گیرد، بدانید که امام شما از دنیای خود به دو پاره تن پوش و از خوردنی هایش به دو قرص نان بسنده کرده است.
 
۲- دنیاشناسی: ساده زیستی با نحوه ی نگرش انسان به دنیا ارتباطی مستقیم دارد. کسی که دنیا را همه چیز و منتهای آمال و آرزوهای خود می پندارد، نمی تواند ساده زیست باشد. در جهت اصلاح همین نگرش است که امام علی (علیه السلام) می فرماید : از فرزندان آخرت باشید، نه از فرزندان دنیا۔
 
٣- خودشناسی: یکی از روش‌هایی که در تقویت ارزش های اخلاقی به ویژه ساده زیستی مؤثر است، توجه دادن مدیر به منزلت خویش است. کسی که بداند دنیا ابزاری بیش نیست، هرگز خود را به دنیای پست و زودگذر نمی فروشد و اسیر مظاهر دنیوی نمی شود.
 
4 - فرهنگ سازی: فطرت انسان به سمت و سوی خوبی ها گرایش دارد، پس مهم آن است که ساده زیستی به عنوان یک ارزش معرفی گردد. دستگاه های تبلیغاتی به ویژه صدا و سیما با ساخت برنامه‌های گوناگون می توانند ساده زیستی را در جامعه به عنوان یک فرهنگ ترویج کنند و مردم را به تهاجم فرهنگی دشمن که در جهت دگرگونی ارزش ها قدم بر می دارد، متوجه سازند.
 
ساده زیستی، آثار فراوانی برای مدیران دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از : آسودگی: همه‌ی اضطراب‌ها و نگرانی‌ها از دنیا و مظاهر آن است، که با ساده زیستی می توان آنها را برطرف کرد و به آسودگی دست یافت. امام علی (علیه السلام) می فرماید : «الرغبه مفتاح النصب و مطیه التعب؛ شیفتگی دنیا، کلید دشواری و مرکب گرفتاری است. » امام صادق (علیه السلام) نیز می فرماید : شیفتگی در دنیا، مایه ی غم و اندوه است و زهد در دنیا، آسایش جسم و جان را در پی دارد. ممکن است تصور شود که ساده زیستی، ملتزم نوعی ریاضت و به زحمت انداختن جسم است، در حالی که چنین نیست. راحتی و آسایش روحی در زندگی آسان و ساده به دست می آید. امام علی (علیه السلام) گنجی را بی نیاز کننده تر از قناعت و مالی را با برکت تر از بسنده کردن به روزی روزانه نمی داند. زندگی پر هزینه و تجملی است که خاطر انسان را به خود مشغول می کند، زیرا لازمه ی این زندگی، درآمد بالاست که تحصیل آن، سعی خستگی ناپذیر می خواهد و همین تلاش بی وقفه، استراحت و لذت بردن از زندگی را از انسان سلب می کند. از طرفی، خواسته های انسان، محدود و تمام ناشدنی است. از این رو در هیچ مرحله ای از زندگی، رضایت کامل حاصل نمی شود. عدم رضایت از زندگی و قید و بندی که با تجمل و تشریفات پدید آمده، آسودگی را از انسان سلب می کند. از این جهت بعضی برای رهایی از تجملات به هیپی گری رو می آورند.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390