قربان یک حواس جمع

از وقتی چشم باز کردیم، نعمت‌های رنگارنگ خدا دوروبرمان بوده، آن قدر زیاد و در دسترس که گاهی حواس مان به آن‌ها نیست. نعمت‌ها آن قدر زیادند که نمی‌توانیم آن‌ها را بشمریم. از نعمت‌های بزرگ مثل سلامتی جسمی و روحی و نعمت امنیت گرفته تا سیب و لقمه ی نان و پنیری که به مدرسه می‌بریم! نمی‌خواهم کام تان را تلخ کنم، بگویم چند میلیون آدم گرسنه روی کره ی زمین هست، چند تا بچه ی جنگ زده گوشه و کنار دنیا بدون سقفی بالای سر می‌خوابند و این حرف‌ها. حرفم چیز دیگری است. فقط می‌خواهم حواس تان را جمع کنید! حواس جمع که باشید، اهل ریخت وپاش و اسراف نیستید. از باز گذاشتن شیر آب گرفته تا خوب مواظبت نکردن از کیف مدرسه ی تان و زود درب وداغان کردن آن!
 

هرچیز حساب و کتاب دارد

خُب به سلامتی چند سال دیگر که خودتان بزرگ شدید و برای خودتان خانم و آقایی شدید و خانواده تشکیل دادید و دست تان توی جیب خودتان رفت، حساب و کتاب زندگی می‌آید دست تان! این که باید یک ماه زحمت بکشید و کار کنید بعد بروید خرید، هرماه هم کلی قبض می‌آید دَمِ خانه ی تان که باید پرداخت کنید. آن وقت بیش تر به روشن گذاشتن لامپ اتاق یا چکّه کردن شیر آب حسّاس می‌شوید؛ چون باید هزینه اش را پرداخت کنید؛ البته از حالا هم می‌توانید کمک حال پدر و مادرتان باشید و با کمک‌های کوچولو، کارها و هزینه‌های شان را سبک کنید؛ چون شما هم با آن‌ها توی یک خانه زندگی می‌کنید و هرچه خرج‌ها و هزینه‌های اضافی کم تر بشوند، برای خودتان بهتر است و آن پول را می‌توانید صرف کارهای بهتری کنید!
 

بارها شنیدید

توی تلویزیون هم زیاد در موردش صحبت می‌کنند، حتماً چیزهایی در مورد منابع طبیعی که دیر یا زود از دست ما می‌روند، چیزهایی شنیدید؛ نعمت‌هایی مثل آب و هوا و خاک که خطراتی مثل خشکسالی و آلودگی تهدیدشان می‌کند و معلوم نیست تا چند سال دیگر در خدمت ما باشند! این نعمت‌ها را دیگر به قیمت پول هم نمی‌توانید بخرید! این‌ها چیزهایی هستند که دیر یا زود از دست ما می‌روند و بودن یا نبودن شان به ما بستگی دارد؛ این که چطور زندگی کنیم؛ چقدر زباله ساز باشیم و چقدر توی آلوده کردن آب و هوا مؤثر باشیم!
 

از تو حرکت از خدا برکت

دل تان برای کره ی زمین و آدم‌هایش می‌سوزد، دوست ندارید خراب کننده ی محیط زیست باشید، دل تان می‌خواهد کم تر زباله تولید کنید، کاری کنید که کره ی زمین بتواند کمی ‌نفس بکشد! آفرین! شما یک نوجوان مسئول و باوجدان هستید که به فکر دیگران هستید و می‌خواهید این حرکت مثبت را از خودتان شروع کنید.
 

قطره قطره جمع گردد

برای شروع از زندگی روزمره ی تان شروع کنید. هرکار که زباله سازی را در طبیعت کاهش می‌دهد، شروع کنید؛ مثلاً از امروز تصمیم بگیرید از کیسه‌های فریزر کم تر استفاده کنید؛ چون مواد پلاستیکی توی طبیعت تجزیه نمی‌شوند. می‌توانید برای خرید هرروزه مادرتان چند کیسه ی پارچه ای بدوزید. این طور هرروز چند تا کیسه ی زباله کم تر به نفع کره ی زمین می‌شود. اگر هر فرد این حسّاسیت را در مورد استفاده از وسایل پلاستیکی داشته باشد، کره ی زمین از شما ممنون خواهد بود!
 

ماجرای درِ بطری

ماجرا از آن جا شروع شد که چند تا دانشجوی خوش فکر تصمیم گرفتند دست به اقدام بزرگی بزنند؛ البته اوّلش در حدّ یک حرکت کوچک در محل زندگی خودشان بود؛ ولی کم کم بزرگ و بزرگ تر شد. آن‌ها تصمیم گرفتند درِ بطری‌های پلاستیکی را جمع کنند و بعد آن‌ها را بفروشند و با پولش برای معلولان نیازمند ویلچر بخرند! شاید به نظرتان عجیب و غریب رسیده باشد؛ امّا این کار شدنی بود و خیلی‌ها به کمک همین در بطری‌های کوچک، صاحب ویلچر شدند!
 

چرا فقط درِ بطری؟

درِ بطری‌ها کوچک اند؛ آن قدر کوچک که اگر در طبیعت رها شوند، خیلی زود گم می‌شوند؛ اما همین جسم کوچک و بی ارزش اگر جمع شود، می‌تواند سبب ساز یک کار خیر شود؛ از طرفی خود بطری‌ها معمولاً بزرگ و جاگیر هستند و کسی تمایل ندارد آن‌ها را در خانه اش جمع کند؛ برای همین درِ بطری یک نماد شد، نماد یک دورریختنی کوچک که اگر جمع بشود، با آن کارهای بزرگی می‌توان انجام داد. برای خرید یک ویلچر خوب بالای دویست هزارتومن، به بیش تر از هشتاد هزار بطری نیاز است. شاید فکر کنید این تعداد زیادی است؛ اما به در بطری‌های توی مهمانی‌ها و زنگ‌های تفریح و روزهای گردش و تفریح بیرون از شهر فکر کنید... آن وقت می‌بینید رقم خیلی بالایی هم نیست! می‌توانید این حرکت را با چند تا از دوست‌های تان شروع کنید، آن وقت بعد از مدتی توی همه ی استان‌ها یک کار خیر جریان ساز می‌شود. آن هم به کمک دست‌های شما!

نویسنده: هاجر زمانی