مقدمه

قرآن کریم و روایات معصومین (ع) برای استحکام بنای خانواده در جهت رشد عزت نفس آدمی، حقوق و تکالیف هریک از اعضا را بروشنی بیان کرده است؛ به عنوان مثال یکی از وظایف والدین در برابر فرزندان، توجه به آموزش آنها است؛ همان طور که خداوند در اولین آیات نازل شده بر پیامبراکرم (ص) از نقش قلم و تعلیم سخن می گوید. (علق/1-5) زیرا معرفت، بینش و آموزش اساس خود شناسی و خداشناسی است. حیات خانواده در بینش اسلامی برضوابط اخلاقی و حقوقی متکی است که دامنه آن در برگیرنده شأن زوجین، فرزندان و والدین است.

برخی از والدین فکر می کنند تنها آنها حقوقی بر فرزندان دارند و فرزندان آنها هیچ حقی ندارند در حالی که طبق فرمایش امام رضا (ع) حقوق فرزندان و والدین متقابل است. (1)

کوتاهی کردن نسبت به حقوق فرزندان و بی توجهی به رشد انسانی، بلوغ ایمانی و شکوفایی فرهنگی فرزندان سرانجامی جزکج روی فرزندان و تیرگی سرنوشت دنیوی و اخروی آنها نخواهد داشت.

پژوهش حاضر با استفاده از آیات و منابع روایی و تفسیری، حقوق فرزندان ر ا در قالب حقوق مادی، معنوی و اخلاقی فرزندان در مرحله قبل از تولد و هنگام تولد مورد بررسی قرار می دهد؛ و حقوق فرزندان بر والدین در مرحله بعد از تولد (کودکی، نوجوانی و جوانی) در مقاله بعدی ذکر می شود انشاء الله.
 

الف. حقوق مادی فرزندان

فرزندان دو نوع حقوق بر والدین دارند: مادی و معنوی، در این بخش حقوق مادی فرزندان مورد بررسی قرار می گیرد.
 
1. نفقه

پدر موظف است نیازهای مادی فرزندان را از قبیل غذا، مسکن، لباس، بهداشت، طبابت و... در دوران کودکی فراهم نماید که توانایی کار و کوشش را ندارند و در دوران جوانی و بزرگسالی چنانچه پدر متمکن باشد و فرزندانش در فقر روزگار می گذرانند بر او واجب است درحد توانایی اش از آنها رفع نیاز کند. این مسئله در اسلام نفقه نامیده می شود. از نظر سنت و روایات اسلامی و فتوای علمای مسلمان، موضوعی اجماعی است که بر والدین واجب است.


در این حکم اسلامی مادر نیز مانند پدر در صورت تمکن مالی باید نسبت به تأمین نیازهای فرزندانش ادای وظیفه کند. باید توجه کرد پدر در این امر مقدم است. طبق حدیثی از امام صادق (ع) تأمین هزینه فرزندان و والدین متقابل است و هرکدام فقیر باشد بر دیگری واجب است در صورت تمکن، نیاز او را بر طرف کند؛ خواه پدر و مادر باشند و یا فرزندان بزرگسال آنان: خمسة لا یعطون من الزکاة شیئا: الأب و الام و الولد و المملوک و المرأة و ذلک أنهم عیاله لازمون له. (2) هزینه پنج گروه برای انسان واجب است و نمی توان هزینه آنان را از بابت مالیات های اسلامی حساب کرد و آنان عبارتند از: پدر، مادر، فرزند، برده، غلام و همسر.
 
2. ارث
طبق احادیث اسلامی والدین باید زمینه رشد اقتصادی فرزندان خود را پس از مرگ نیز در نظر گیرند.آن چنان فرزندان خود را به کار و کوشش و تحصیل دانش وادار سازند که در زندگی دچار فقر نشوند؛ همچنین اموال خود را برای فرزندان خویش باقی گذارند و با بخشش های نامناسب، که موجب تهی دستی فرزندان گردد، خشم خدا و رسولش را فراهم نسازند.

در روایات اسلامی وارد شده است که یکی از اصحاب پیامبر اکرم (ص) برای تقرب الهی اموال خود را به فقیران و مستمندان بخشید و پس از فوتش فرزندان وی در اثر فقر گدایی می کردند. پیامبر(ص) از شنیدن این جریان ناراحت شدند و پرسیدند او را در کجا دفن نمودید، جواب دادند در گورستان مسلمانان. پیامبر (ص) فرمودند: اما إنی لو علمته ما ترکتم تدفنونه مع اهل الاسلام ترک ولده یتکففون الناس. (3) اگر میدانستم به شما اجازه نمی دادم او را در گورستان مسلمانان دفن کنید؛ زیرا حقوق فرزندانش را نادیده گرفته است که اکنون گرفتار فقر شده اند.

طبق این حدیث ناراحتی پیامبر (ص)از آن مرد به این دلیل بود که اموال خود را به فقیران داده، و آینده فرزندانش را نادیده گرفته بود. بدون تردید چنین کسی در پیشگاه خداوند به دلیل تضییع حقوق فرزندان مؤاخذه خواهد شد؛ زیرا در متون روایی آمده است: إن االله عزوجل لیس بغضب لشی ءکغضبه للنساء و الصبیان. (4) خداوند بر هیچ چیز به اندازه تخلف حقوق زنان و کودکان غضب نمی کند.
 

ب. حقوق اخلاقی و معنوی فرزندان

در این بخش حقوق فرزندان در دوران مختلف اعم از قبل از تولد، زمان تولد و پس از تولد و وظایف والدین در هر کدام از این دوران در مقابل فرزندشان براساس آیات قرآن و روایات معصومین (ع) بیان می شود.
 
1.حقوق فرزندان قبل از تولد
اسلام برای داشتن نسل پاک و سالم، مراقبتهایی را از قبل از تولد مورد توجه قرار داده است و تأکید دارد تولید مثل از راه مشروع و بر اساس سنت اسلامی باشد؛ خداوند متعال در سوره روم به این امر اشاره می کند و می فرماید: وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ‌ (روم/21)

اسلام وضعیت کودک را در دوران ضعف و ناتوانی نادیده نمی گیرد؛ بلکه برای حمایت از وی حقوقی تعیین، و دیگران را به رعایت آن توصیه کرده است؛ ازجمله این موارد:
 
الف. والدین شایسته
وجود فرزند و اخلاق و تربیت وی به وجود والدین و اخلاق آنها وابسته است؛ زیرا از اختلاط نطفه مرد با تخمک زن، جنین در رحم مادر تشکیل، و به وسیله همین ترکیب عملی تمامی ویژگیها و اخلاق و روحیات والدین تحت ضوابط خاصی به فرزند منتقل می شود. بنابراین سلامت و آرامش روح و جان و سجایای اخلاقی و یا رذائل نفسانی پدر و مادر هر دو در فرزند مؤثر خواهد بود؛ لذا افراد باید در انتخاب همسر دقت کافی را به عمل آوردند و با شایسته ترین افراد ازدواج کنند. (5)

اسلام تاکید کرده است که زوجین باید با ژرف اندیشی، خانواده خویش را بر شالوده دین و معیارهای دقیق آن بنا کنند. پیامبر اکرم (ص) در این باره فرموده اند: انظروا فی أی شیء تضع ولدک فإن العرق دساس. (6) تمامی این تأکیدها در راستای فراهم نمودن زمینه ای مناسب برای تربیت صحیح و اسلامی کودک، و این بیانگر اهمیتی است که اسلام برای حقوق فرزندان حتی قبل از تولد قائل است. رسول خدا (ص) می فرماید: متوجه باشیدکه نطفه خود را در چه محلی مستقر می کنید؛ زیرا اخلاق والدین طبق قانون وراثت به فرزندان منتقل می شود. در قرآن کریم این امرمشهود است: وَ أَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلاَمَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَ کَانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمَا وَ کَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً فَأَرَادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَ یَسْتَخْرِجَا کَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ. (کهف/82.) و اما دیوار، از آنِ دو پسر ( بچه ) یتیم در آن شهر بود، و زیرِ آن، گنجى متعلق به آن دو بود، و پدرشان ( مردى ) نیکوکار بود، پس پروردگار تو خواست آن دو (یتیم) به حدّ رشد برسند و گنجینه خود را که رحمتى از جانب پروردگارت بود بیرون آورند.

آیه کریمه تائید مى کند که نتیجه اخلاق و رفتار انسان تنها متوجه خود او نمى شود بلکه به فرزندان او نیز مى رسد.
 

پی نوشت ها:

(1) غرویان، بانو، تربیت فرزند، ص185.
(2) حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص237.
(3) قمی، عباس، سفینة البحار، ج2، ص659.
 (4) کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج‌6، ص50.
(5) بابازاده، علی اکبر، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، ص89.
(6) متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنزل العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج3، ص443.