انسان، مستعدّ اتصاف به همه ی کمالات است امّا وصول به آنها در گرو تربیت صحیح می باشد و برای رسیدن به هدف والای قرب الی الله باید بهترین شیوه ها را انتخاب نمود.  به یقین برترین روشها تنها در کلام و سیره ی انسانهای کامل هر عصر و زمان جست و جو می شود و چنین انسانهایی برای همه ی عصرها و زمانها جز معصومین: کسی نیست.


مقدمه

هدف از تربیت؛ عبادت حق و در نتیجه شناخت خداوند متعال است. تربیت خلق فلسفه ی بعثت رسولان و مهمترین وظیفه اولیای الهی است. اهداف تربیتی دوران رهبری امام سجاد در سه محور خلاصه می شود:

1. هدایت به حق و تمیز حق از باطل؛ روش های امام برای اجرای این مقصد متفاوت است. یک روز با خطابه ی علی گونه، روز دیگر با تعلیم دعا و موعظه، گاهی با پرورش اصحاب و یاران و همچنین با گریه بر امام حسین و شهدای کربلا.

2. اصلاح جامعه اسلامی و رسیدن به حیات طیبه؛ همان گونه که امام حسین بر این هدف تأکید می فرماید، امام سجاد نیز آن را از خداوند طلب می کند. امام پاکیزگی زندگی خویش و اصلاح امّت را در گرو عمل به اوامر و نواهی خداوند می داند و آن را از پروردگار طلب می نماید: فأحیِنی حَیوةً طَیّبةً تنتظِمُ بِما اریدُ، و تبلُغُ ما اُحِبّ مِن حیثُ لااَتی ما تکرَهُ ول اَرتکِبُ ما نَهَیتُ عَنهُ؛ پس مرا زنده بدار به زندگی پاکیزهای که به آنچه می خواهم پیوسته شود در صورتی که آنچه را نمی پسندی بهجا نیاورم و آنچه را نهی کرده ای مرتکب نشوم.

3. توحید محوری؛ این هدف مشترک همه ی انبیا، اولیا و مربیان الهی است و امام سجاد به تربیت بر مدار توحید تأکید می فرماید و از همین رو بر مفاهیمی مثل عبودیت، معرفت خدا، ایمان و تقوا تکیه می کند. مقصود از روشهای تربیتی شیوه هایی است که برای رساندن متربّی به اهداف مورد نظر استفاده می شود. این اصول تربیتی برگرفته از مبانی عقلانی یا وحیانی است. به عنوان مثال در نظام تربیتی اسلام از آیه شریفه ی: ولقَد کرّمنا بنی آدم، کرامت ذاتی انسان و حفظ عزّت نفس متربّی را اخذ می کنیم و برای اجرای این اصل تربیتی که حفظ و تقویت عزّت نفس احساس شخصیّت متربی را نتیجه می دهد، از روش هایی مثل تغافل و عفو و محبّت نیز استفاده می شود. مربّی با به کارگیری این شیوه ها بر مخاطب تأثیر می گذارد و باعث تحریص، ترغیب و تحریک او به رفتارهای خوب و دوری از کردارهای ناپسند می شود. کلام و سیرهی امام چهارم را در این روش یادآور می شویم.

1. روش اعطای بینش بینش نوعی درک درونی است که انسان را با واقعیت مورد نظر پیوند می دهد. ایجاد بصیرت و بینش صحیح نسبت به انسان و جهان از اهداف مهم انبیا است. بینش انسان دربارهی اعمال و رفتار هنگامی کامل می شود که از خویش و جهان اطرافش آگاهی داشته باشد، در این صورت است که این روش، مبتنی بر اصل تحول باطن می شود. امام سجاد این روش را در دو بخش تفکیک فرموده است:

الف. اعطای بینش در مورد دنیا؛ از دیدگاه قرآن دنیا جایگاه امتحان و مسیر رفتن به سوی خداوند است. عالم طبیعت دار بلا و اَمَل و آرزو است که متاع آن باعث فریب و غرور انسان می شود: ... فَما مَتاعُ الحیاة الدّنیا فی الأَخرةِ إلاّ قلیلٌ در ادعیهی امام زین العابدین دنیا وسیله ای برای نیل به مقصد و تنها گذرگاه برای سفر به جهان آخرت می باشد: ... وَارزُقنی الرّغبةَ فیالعملِ لَکَ لإخِرَتی ... حتّی یکونَ الغالبُ عَلَیّ الزّهد فی دنیای؛ خداوندا برای آخرتم رغبت در عمل برای خودت را روزیام قرار ده... تا این که بی رغبتی نسبت به دنیا بر من غالب باشد. در دعای ابوحمزه نیز بینش صحیح نسبت به دنیا مورد توجه است. از آنجا که دنیا دوستی منشأ همه ی گناهان می باشد، امام از خداوند کمک می خواهد و می فرماید: سیّدی أخرج حبّ الدنیا من قلبی؛ مولای من قلبم را از دوستی دنیا خالی کن. این روش تربیتی، الگویی برای نیل به کمال است که براساس آن انسان دلبسته ی به دنیا نخواهد بود، بلکه آن را وسیله ای برای پرورش روح و راهیابی به دایره ی رضایت خداوند و مقام خلیفة الّلهی می داند. در فرازی دیگر، از خداوند کفایت امور دنی را طلب می کند: اللّهمّ صلّ علی محمّد و ال محمّد واختِم لی بِخیرٍ وَاکفِنی ما اهمّنی مِن أمرِ دُنیای...

ب. اعطای بینش در مورد انسان؛ در ادعیه ی امام انسان دارای حالات و جلوه های تربیتی متفاوت است. او باید استعدادها و محدویت هایش را بشناسد تا از آنها در مسیر کمال استفاده کند. از نظر امام انسان دارای قابلیت هایی است که با بینش صحیح نسبت به خویش می تواند زمینههای رفتار پسندیده را فراهم سازد، بر این اساس تصحیح بینش انسان درباره ی خود یک روش تربیتی به حساب می آید. همچنان که در قرآن، انسان فقیر و خداوند غنیِ حمید است، امام نیز به ضعف انسان اشاره کرده و می فرماید: یا غنیّ الأغنیاءها نحن عبادک بین یدیک، و أنا أفقر الفُقراء إلیک، فاجبر فاقتنا بِوُسعک... در دعای ابوحمزه خود را نیازمند حمایت خداوند می داند و حفظ خویش را در سایه ی حمایت پروردگار طلب می کند: اللّهمّ احرسنی بحراستک، واحفظنی بحفظِک.

ج. پرهیز از غفلت؛ امام سجاد اعطای بینش مربیان به متربّیان را در رفتار نیز آموزش می دهد. زُهری می گوید: شبی سرد امام را در حالیکه مقداری آرد و هیزم حمل می کرد، دیدم. پرسیدم: چه چیز با خود دارید؟ فرمود: آهنگ سفری دارم و زاد و توشه برگرفتم. گفتم: غلام من حاضر است و به جای شما حمل می کند. فرمود: خیر خودم حمل می کنم و نفس خود را از چیزی که مرا در این سفر نجات می دهد باز نمی دارم. چند روز بعد امام را دیدم و عرض کردم: چنین سفری که فرمودید نمی بینم، فرمود: مقصودم سفر آخرت مرگ بود. آری امام با این رفتار، بینش صحیح دربارهی مرگ و زندگی را به زهری متربّی منتقل فرمود.

2. روش عفو بخشش عبارت است از: تغییر ارادی و آگاهانه ی قلبی و نتیجه ی موفقیّت آمیز کوشش فعّال برای جایگزینی اندیشه های خوب به جای افکار بد و احساس هم دردی با خاطی و گذشت از اشتباه او که با انگیزه ی آرامش روانی و پرورش او یا جلب رضایت خداوند صورت می گیرد. از جمله مکارم اخلاق؛ گذشت از تقصیر دیگران است که در قرآن به آن امر شده است: خُذِ العَفوَ وَ أمُرْ بِالعُرفِ... عفو در صورتی ارزشمند است که انسان قدرت انتقام داشته باشد، در غیر این صورت سکوت انسان از مصادیق عفو نیست، بلکه از مصادیق کظم غیظ است و کظم غیظ و سکوت اگر از روی ناچاری باشد، منجر به حقد و کینه و باعث سوء ظن، حسد، غیبت و تهمت می شود. خداوند اوّلین مربی است که با بخشش اولین متربیّان خویش یعنی آدم و حوا، "عَفُوّ" نامیده شد. از اینرو عَفْو و گذشت در تربیت، قدمتی همسان با خلقت انسان دارد. حضرت زین العابدین در دعای شانزدهم صحیفه ی سجادیه خداوند را با وصف "عَفُوّ" می خواند و در دعای التجاء تربیت نفس انسانی را تنها در گرو گذشت خداوند از گناهان فرد می داند. امام میآموزد که متربّی باید متواضعانه در برابر مربّی خطایش را بپذیرد: اللهمّ إن تشأ تَعفُ عَنّا فَبِفضلِکَ، و إن تشا تُعذّبنا فَبِعدلِکَ، یا غنیّ الاغنیاء، هانحنُ عبادُکَ بینَ یَدَیک، وأنا افقرُ الفقراء الیک، فاجبُر فاقتَنا بِوُسعِکَ ولاتَقطَع رجاءنا بِمَنعِکَ؛ بارالها، اگر بخواهی ما را عفو کنی این از فضل و بخشش توست، و اگر بخواهی ما را کیفر نمایی براساس عدالت است، ای کسی که از همه ی اغنیا بی نیازتری، هم اکنون ما بندگان در پیشگاه تو حاضریم، و من محتاج تر از همه نیازمندان نسبت به [عفو] هستم، بنابراین ناداری ما را با وسعت خود جبران فرما و امید ما را با دریغ نمودنت قطع مگردان. در این فراز امام در مقام هدایت می آموزد که متربّی باید نادم باشد و نباید خطا را تکرار نماید و باز هم انتظار بخشش داشته باشد، بلکه مربّی می تواند متربّی را عفو کند یا اگر به تربیت او مضرّ باشد گذشت نکند. در دعای ابوحمزه نیز امام ضمن آموزش طلب عفو متربّی از مربی با ذکر صفت رحمت الهی به بندگان خطاکار امیدواری می دهد تا در راه تربیت مأیوس نشوند و به حرکت خویش ادامه دهند: أنت یا إلهی أوسعُ فضلاً وأعظمَ حِلماً مِن أن تُقایِسَنی بِفِعلی وخطیئتی، فالعَفو فالعَفو فالعَفو؛ ای خدایی که فضل بی پایان و بردباری عظیم تو برتر از آن است که مرا با گناهم مقایسه نمایی، از من درگذر. در سیره ی سیّد الساجدین نیز بر روش عفو تأکید می شود و امام آن را در برابر نزدیکان، غلامان، شیعیان و مخالفان به کار می گیرد. عمادالدین طبری نقل می کند: روزی مردی از بستگان [حسنبن حسن] نزد امام آمد و به ایشان دشنام داد. امام در پاسخ او خاموش ماند. چون حسن از نزد حضرت بازگشت، امام به کسانی که نزد او نشسته بودند فرمود: شنیدید این مرد چه گفت؟ می خواهم با من بیایید و پاسخی را که به او می دهم بشنوید. امام نعلین خود را پوشید و به راه افتاد و فرمود:

 والکاظمینَ الغیظَ والعافینَ عَن النّاسِ واللهُ یُحِبّ المُحسنین چون به خانهی حسن رسیدند، امام فرمود: بگویید سجاد است. حسن بیرون آمد. او می پنداشت امام زین العابدین برای تلافی نزد او آمده است. علی بن الحسین فرمود: "یا أخی، إن کُنتَ قُلتَ ما فیّ استغفِرَ الله مَنهُ، وإن کُنتَ قُلتَ مالیس فِیَّ فَغفرالله لک؛ حسن به پای امام افتاد و بوسه زد و گفت: أستغفرالله بل قُلتُ فیکَ مالیس فیکَ وأنا اَحقَ به". در این ماجرا امام با سکوت خود و رفتن به خانه ی حسن روش رفتاری عفو را به متربّی خطاکار و دیگران آموزش داد؛ چرا که عفو و گذشت، علاوه بر فواید و آثار فراوان اخلاقی که در آیات و احادیث ذکر شده است، و خداوند خود را به این وصف توصیف فرموده است، در عمل به عنوان عامل مهمّی در تعدیل روابط بین افراد و برقراری آرامش روانی نتیجه بخش می باشد. بخشش، علاوه بر ترسیم روابط بین افراد و کاهش تنشهای اجتماعی، در تأمین سلامت روانی، کاهش اضطراب و افسردگی، عصبانیّت و پرخاشگری، اختلالات عاطفی و رفتاری، افزایش اعتماد به نفس، و پیشرفت تحصیلی فرزندان بسیار مؤثر و کارآمد است. در شماره ی دیگر به روشهای: یادآوری نعمت، تغافل، محبت، رفق و مدارا و ... خواهیم پرداخت. ادامه دارد...


پی نوشت:
1. صحیفهی سجادیه، دعای 4.
2. واحد مطالعات و تحقیقات سازمان اوقاف و امور خیریه، ترجمه صحیفه سجادیه، دعای 4.
3. الاسراء 1 : 0.
4. خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص 4.
5. التوبه 9 : 38.
6. صحیفهی سجادیه، دعای 22.
7. دعای ابوحمزه ثمالی، ص 350.
8. دعای ابوحمزهی ثمالی، ص 343.
9. همان، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، ص 81 .
10. فاطر 35 : 15.
11. صحیفهی سجادیه، دعای 10.
12. دعای ابوحمزهی ثمالی، ص 344.
13. محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ، ج 1، ص 91.
14. الأعراف : 199.
15. محمدرضا مهدوی کنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص 599 .
16. صحیفهی سجادیه، دعای 16.
17. دعای ابوحمزهی ثمالیع ص 342.
18. آل عمران 3 : 134.
19. عمادالدین طبری، مناقب الطاهرین، ترجمهی حسین درگاهی، ج 2، ص 623 .

منبع: مرکز مطالعات شیعه