طلایهدار انقلاب (قسمت دوم)
سید مصطفی شجاعت بی نظیری داشت. همان شجاعت امام را داشت. از هیچ چیزی نمی ترسید. یک نمونه امام بود. امام کوچک بود. کسانی که او را مسموم کردند می دانستند که چه شخصیتی را به شهادت می رسانند.
گفتند که حاج آقا مصطفی فعلیتش الان از سن امام که در این سن بود بهتر است. ایشان می گفت که اگر آقا مصطفی بماند، یک اثر عظیمی در جهان اسلام می گذارد. چون کمتر کسی است که هم در فلسفه، هم در عرفان، هم در فقه، هم در اصول، هم در تفسیر، هم در رجال، هم در ادبیات، هم در شعر، هم در تاریخ سرآمد باشد. در حافظه، خدای حافظه بود. اصلا مجموعه ای عجیب بود. کم می شود کسی در این سن باشد و این مقدار اطلاعات علوم مختلف را داشته باشد. لذا وقتی با بزرگان بحث می کرد معمولا همه را مغلوب می کرد. بیان بسیار خوب، حافظه فوق العاده، و استعداد عجیب و غریبی داشت. کم می شود که استعداد و حافظه در هم جمع بشود. خیلی کم پیش می آید. واقعا در تکامل حالت پرش داشت. مقدر این بود. و الا اگر ایشان زنده بود یک جهش مهمی در جهان اسلام پدید می آورد.
از خصوصیات فردی ایشان بفرمایید.
- شجاعت بی نظیری داشت. همان شجاعت امام را داشت. از هیچ چیزی نمی ترسید. یک نمونه امام بود. امام کوچک بود. کسانی که او را مسموم کردند می دانستند که چه شخصیتی را به شهادت می رسانند. آنها فکر می کردند که با این کار امام دیگر از پای می نشیند. شک ندارم تشکیلات ساواک و دربار ایشان را مسموم کردند. چون آنها همیشه می گفتند هسته مرکزی این است. لکن شهادت ایشان آغاز جهش انقلاب شد. او طلایه دار انقلاب بود. تحرک انقلابی پس از شهادت ایشان به اوج خود رسید. به حق می توانم بگویم که طلایه دار انقلاب بود.مقام علمی حاج آقا مصطفی در چه مرتبه ای بود؟
- کتاب هایی که نوشت؛ بسیار پر محتوی و سنگین است. به اتاقش که می رفتیم جایی برای نشستن نبود. کتب همه باز بودند. کتب تفسیر، فقه، اصول همه باز بودند. چون اگر می خواست هر روز اینها را باز کند و ببندد کلی وقت می گرفت. هرجا که نیاز داشت بلند می شد و مطالعه می کرد. در اتاقش جای نشستن نبود. من زیاد به اتاق ایشان می رفتم. من جای مختصری پیدا می کردم تا بنشینم.راجع به عبادت ایشان توضیح بفرمایید.
- با ایشان پیاده به کربلا زیاد رفتیم. سفرهای کربلا، کاظمین ، سامرا، عمره و.... نصف شب بلند می شد و نماز شب را با چه حالی می خواند. این حق را بر من دارد که من هم تأسی می کردم و مقید بودیم به نماز شب. زیارت عاشورا را همیشه می خواند. هزارتا قل هوالله را همانطوری که نشسته بود می خواند. در عین حال شیرین بود مثل قند. پنج دقیقه ای جلسه را شیرین می کرد، سپس بحث علمی می کرد. در جلسه ای که ایشان نشسته بود، کسی جرأت نداشت غیبت کند.ادامه دارد..
منبع: امید اسلام، معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1390
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}