تأثیر فقه در مبانی تربیت
با بررسی گستره مسائل و احکام فقهی معلوم می شود که پاسخ این پرسش مثبت است و از فقه اسلامی می توان آیین نامه های کلی را به دست آورد.
تأثیر فقه در اهداف تربیت: اهداف، مفاهیمی کلی و عام اند که جهت فعالیت های تربیتی را نشان می دهند. در یک تقسیم بندی، اهداف به سه دسته بخش پذیرند: اهداف غایی، اهداف میانی و اهداف رفتاری. هدف غایی نهایی ترین هدف، هدف رفتاری جزئی ترین هدف، و هدف میانی هدفی است که میان هدف غایی و جزئی قرار دارد و برای رسیدن به هدف غایی مورد توجه قرار می گیرد. پرسش این است که آیا فقه می تواند در این اهداف، اثرگذار باشد و اهدافی را ارائه دهد یا خیر؟
بحث از اهدف رفتاری به دلیل جزئی و متعدد بودن، در این مقال چندان ضروری به نظر نمی آید. درباره هدف غایی و نهایی باید گفت با آنکه فقه در مسیر رسیدن به آن حرکت می کند، اما فقه به مثابه بخشی از اسلام نمی تواند به تنهایی هدف غایی را که همان تقرب الهی است تأمین کند؛ بلکه فقه می تواند اهدافی را ارئه دهد که در راستای آن هدف نهایی قرار می گیرند. از این رو، در مبحث تأثیر فقه در اهداف باید بیشتر، از اهداف میانی بحث کنیم. گویی فقه در اهداف میانی تربیت نقش دارد و از مجموعه مباحث و احکام فقهی می توان برخی اهداف میانی را کشف و استخراج کرد. از جمله این اهداف می توان به سلامت جسمی، سلامت روحی و حفظ روابط سالم اجتماعی اشاره کرد. برای نمونه، از مجموعه ابواب عبادات می توان به هدف سلامت روحی پی برد.
تأثیر فقه در اصول تربیت: مراد از اصول تربیت، آیین نامههای کلی است که راهنمای تدابیر و فعالیتهای تربیتی مربی اند. حال باید دید که آیا فقه اسلامی چنین دستورالعمل های کلی را ارائه داده است یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا می توان از فقه و احکام فقهی چنین اصول تربیتی را برآورد؟
با بررسی گستره مسائل و احکام فقهی معلوم می شود که پاسخ این پرسش مثبت است و از فقه اسلامی می توان آیین نامه های کلی را به دست آورد. البته یافتن این اصول از فقه به دو شیوه ممکن است: نخست آنکه مسائل و بابهای مختلف فقهی را که در یک زمینه مشترکاند کنار هم بگذاریم و از مجموع آنها قاعده و آیین نامه ای کلی برداشت کنیم. راه دیگر اینکه از فضای حاکم بر فقه و ویژگی عمومی آن، یک دستورالعمل کلی تربیتی به دست آوریم. با توجه به این مقدمه به برخی از اصول تربیتی قابل استخراج از فقه اشاره و شواهد مربوط ارائه می شود.
الف) اصل رعایت توانایی و محدودیت متربی یکی از اصول تربیتی برگرفته از فقه، رعایت توانایی و محدودیت متربی است. بر پایه این اصل، فعالیت های تربیتی باید با توان متربی و محدودیت های طبیعی وی متناسب باشد. به عبارت دیگر، لازم است موقعیت و توان متربی را در نظر گرفت و متناسب با این وضعیت، تدابیر تربیتی اندیشید و به اجرا در آورد. این اصل تربیتی در باب های مختلف فقهی از جهات گوناگون مورد توجه قرار گرفته که می توان به تفاوت در احکام از جهت مقطع سنی، جنسیت، شرایط زمانی و مکانی اشاره کرد.
از جهت مقطع سنی: در فقه، احکام شرعی متناسب با مقطع سنی وضع شده و تفاوتهای آشکاری در تکالیف و احکام متربیان و مکلفان به چشم می خورد. به طور کلی، احکام افراد بالغ با افراد نابالغ متفاوت است و عمده احکام و تکالیفی که از افراد بالغ خواسته شده، از غیربالغها صرف نظر شده است. برای نمونه، با وجود تعدد و کثرت موارد حدود اسلامی هیچ یک از آنها بر کودکان جاری نمی شود و اینان، تنها تعزیر می شوند.
از جهت جنسیت: در مسائل متعدد فقهی تفاوت میان مردان و زنان لحاظ شده است. برای مثال، جهاد بر زنان به دلیل محدودیت های خاص آنان واجب نیست؛ در حالی که بر مردان، این امر در اوضاع عادی واجب است.
از جهت شرایط زمانی و مکانی: در برخی شرایط زمانی و مکانی احکام و تکالیف متربی متفاوت می شود. برای نمونه، در زمان قحطی حکم سارق فرق می کند و حد قطع انگشتان بر او جاری نمی شود یا بین کسی که در وطن خود است با مسافر از نظر حکم نماز خواندن تفاوت وجود دارد.
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}