به طور کلی حالات روانی مادر در دوره بارداری تأثیرات زیادی روی جنین دارد. به همین دلیل برای بررسی رشد کودک لازم است از زمان پیش از تولد او آغاز کنیم. جنین در دوره بارداری تحت تأثیر حالات مادر و محیط قرار دارد که این دو عامل در رشد او نقش بسیاری خواهند داشت.
 
در تحقیقاتی که در زمینه رشد کودکان انجام می شود، بررسیها را از زمان جنینی آغاز می کنند و به همین دلیل دوره بارداری را به سه مرحله تقسیم کرده اند:
١. سه ماهه اول بارداری؛ ۲. سه ماهه دوم بارداری؛ ٣. سه ماهه سوم بارداری.
 
هر خانم باردار در سه ماهه اول حاملگی نگرانیهای خاصی را تحمل می کند؛ مانند نگرانی در مورد سلامت جنین که آیا سالم است یا خیر؟ آیا زنده است و آیا خطری او را تهدید می کند یا خیر؟ در این دوره توجه به اینکه مادر در چه شرایط روحی، روانی و جسمی به سر می برد مهم است. بعضی از مادران خود دچار مشکلاتی هستند که در نتیجه مشکلاتی نیز برای جنین به وجود می آید.
 
در سه ماهه دوم با شروع حرکات جنین، مادر آرامش بیشتری پیدا می کند، زیرا تا حدودی مطمئن می شود که جنین زنده است و به حیات خود ادامه می دهد. در این دوره نگرانی دیگری برای مادر به وجود می آید که در مورد جنسیت نوزاد است. این نگرانی به نحوه تفکر فرهنگی و اجتماعی مادر (و اطرافیان) مربوط می شود. در این دوره مادر به جنسیت فرزندش فکر میکند و اگر والدین علاقه مند باشند که فرزندشان جنسیت خاصی داشته باشد (پسر باشد یا دختر)، این نگرانی افزایش می یابد. محققان درباره ویارهایی که در دوره بارداری وجود دارد، تحقیق کرده اند و ریشه های روانشناختی برای آن قائل شده اند. بر خلاف آنچه در گذشته گفته می شد، ویار در نتیجه کمبود مواد غذایی در بدن مادر رخ نمی دهد و این نظریه امروزه منسوخ شده است. به عنوان مثال، اگر مادری تمایل یابد که از مواد غیرخوراکی مانند خاک و گچ و زغال تغذیه کند، در وضعیت ذهنی و شناختی نوزاد تأثیر می گذارد.
 
در سه ماهه دوم به لحاظ مسائل فرهنگی و اجتماعی تغییراتی در نحوه تفکر خانم باردار به وجود می آید. خیلی از خانمها ممکن است از ظاهر خود رنج ببرند، مثلا از اینکه چاق شده اند و مانند گذشته نمی توانند در اجتماع ظاهر شوند. برخی از خانمها نسبت به همسرانشان، به لحاظ ظاهری که پیدا کرده اند دچار دغدغه هایی می گردند و مشکلاتی برایشان به وجود می آید. نگرانیهای سه ماهه دوم بیشتر حول و حوش این موارد دور می زند.
 
با آغاز ماه هفتم بارداری نگرانیهای دیگری برای مادر بروز خواهد کرد. مثلا به زایمان خود فکر می کند: آیا زایمان بدون خطر انجام خواهد گرفت؟ آیا پزشک به موقع بر بالینم حاضر خواهد شد؟ آیا به تنهایی می توانم نوزادم را پرورش دهم؟ آیا زایمان به صورت طبیعی انجام خواهد شد یا مجبورم از روشهای غیر طبیعی نظیر سزارین یا فورسپس استفاده کنم؟ و موارد دیگری در مورد نحوه زایمان و هزینه های مربوط به آن که تمام اینها می تواند باعث نگرانی مادر شود.
 
در اینجا ذکر این نکته لازم است که هیجانهای مادر باردار بر سلامت جنین تأثیر می گذارد و اگر این هیجانها به شکل مستمر ادامه یابند، جنین را بیشتر تحت تأثیر قرار می دهند. جالب است بدانیم که تحقیقات جدید ثابت کرده که جنین تمام حواس پنجگانه را داراست و قبل از تولد می تواند از آنها استفاده کند. صداهای محیط بیرون را می شنود و به محض به دنیا آمدن به تمام عوامل و عناصر محیط اطراف خود آگاهی دارد. بنابراین اگر مادر در یک وضعیت هیجانی دائمی و مستمر قرار بگیرد (فرق نمی کند که این هیجان نسبت به چه موضوعی است) جنین هم از آن تأثیر می پذیرد. به همین دلیل مادران باید از لحاظ روحی و روانی تحت مراقبت باشند و اگر مادری در این دوره افسرده باشد و افسردگی او به گونه ای باشد که باید از دارو استفاده کند، باید با تجویز پزشک چنین کاری صورت گیرد. در غیر این صورت افسردگی مادر روی جنین تأثیر خواهد گذاشت.
 
افسردگی پس از زایمان چیست؟ چه تأثیری بر کودک دارد و چه راه‌هایی برای مقابله با آن وجود دارد؟ آیا ممکن است غیر از افسردگی، بیماریهای روانی دیگری (مانند روان گسستگی) بعد از وضع حمل برای مادر به وجود آید؟ در این صورت چگونه باید با آن روبه رو شد؟

 بعضی از مادران بعد از تولد فرزندشان، از لحاظ خلق و خو و از نظر عاطفی دچار مشکل می شوند که اصطلاحا آن را افسردگی می نامند. البته در اینجا باید تفاوت بین افسردگی پس از زایمان و غمگین بودن را متذکر شوم.
 
اغلب مادران ممکن است پس از زایمان دچار حالتی شوند که به آن غم مادری می گویند. این حالت غمگینی تا حدودی شدید است اما به حد بیماری افسردگی نمی رسد. اغلب مادران پس از زایمان نگران هستند و این غمگینی حاکی از نگرانی آنهاست؛ از چیزی لذت نمی برند، بیش از حد به فرزندشان توجه می کنند و می ترسند. به ویژه خانم هایی که برای اولین بار مادر شده اند، غم مادری را بیشتر بروز می دهند. البته در این وضعیت هیچ نیازی به مراجعه به پزشک و مصرف دارو نیست، ولی چنین افرادی باید به شدت تحت حمایت اطرافیان قرار بگیرند. باید دور و بر این افراد شلوغ باشد، با کسانی که او را دوست دارند و او هم به آنها علاقه مند است بیشتر در ارتباط باشد و این غم مادری پس از یک دوره کوتاه و با توجه و اقدامات مثبت اطرافیان برطرف خواهد شد. اما بعضی از مادران دچار حالت افسردگی می شوند. این افسردگی نیز ممکن است شدید نباشد و نیازی به مراجعه به پزشک نداشته باشد. در این صورت هم باید ببینیم که شرایط این خانم چگونه است و چه کسانی در اطرافش هستند و چه صحبتهایی رد و بدل می شود و آیا کمکهای لازم را دریافت می کند؟ آیا به اندازه کافی استراحت می کند؟ آیا توانسته است خود را با وضعیت جدید وفق دهد؟ به این ترتیب برای رفع افسردگی باید شرایط آن خانم مورد توجه قرار بگیرد.
 
نوع دیگر افسردگی که تا حدودی شدید است، برای برخی از مادران به وجود می آید. به این حالت سایکوز بعد از زایمان می گویند. سایکوز بعد از زایمان نوعی روانپریشی است که بعد از زایمان به وجود می آید. در این حالت ممکن است علائم افسردگی وجود داشته باشد و علائم بیماریهای روانپریشی دیگر را هم بروز دهد؛ مثلا علائم و نشانه های مانیا (نوع دیگری از افسردگی) که به صورت نوعی سرخوشی و شیدایی بروز می کند. مادر ممکن است علائم بیماری اسکیزوفرنی را از خود نشان دهد که علائم آن به شکل توهم، هذیان و رفتارهای به ظاهر آشفته بروز می کند. در هر صورت، هریک از این علائم و نشانه های بیماری که نوعی سایکوز بعد از زایمان محسوب می شود، باید طی ۳ یا ۴ ماه با دارو و مراقبتهای پزشکی و حمایت و توجه اطرافیان بهبود یابد. در چنین شرایطی بیمار حتما باید دارو مصرف کند و نوزاد باید از مادر جدا شود و فرد مطمئنی از او مراقبت کند. این کار به دو دلیل باید صورت بگیرد: اول اینکه مادر در دوره استفاده از دارو نمی تواند و نباید به نوزادش شیر بدهد؛ دوم اینکه بیمار روانپریش متوجه اعمال و رفتار خود نیست که در این صورت ممکن است برای نوزاد خطر آفرین باشد. در صورتی که علائم بیماری بعد از دوره درمان از بین رفت یا کاهش یافت، فرد می تواند به زندگی عادی خود بازگردد و از نوزادش مراقبت کند. البته باید به او گوشزد کنیم که ممکن است در زایمانهای بعدی نیز چنین حالتی تکرار شود.
 
اما نوع دیگری از روانپریشی نیز وجود دارد که بعد از سه یا چهار ماه از بین نمی رود و ادامه پیدا می کند. در این صورت اگر زمان بیماری تا ۶ ماه طول بکشد، می توان گفت که این علائم حاکی از یک بیماری روانپریشی است که قرار بوده اتفاق بیفتد و حالا، بعد از زایمان بروز کرده است و معالجه خاص همان بیماری را می طلبد. بنابراین نباید اشتباه کنیم و توجه داشته باشیم که سایکوز بعد از زایمان باید طی ۳ یا ۴ ماه درمان برطرف شود.
 
بارداری دوره بسیار حساسی است و زنان باردار به افراد بسیار حساسی تبدیل می شوند که بسیاری از رفتارهای اطرافیان و آنچه دور و برشان می گذرد می تواند برایشان آزاردهنده باشد. به همین دلیل رعایت بهداشت روانی زن باردار بسیار مهم است. زن باردار بعد از زایمان و گذراندن دوره سخت بارداری و نگرانیهایی که در این مدت تحمل کرده است، انتظار دارد اطرافیان و به ویژه همسرش به او توجه خاصی داشته باشد و به گونه ای می خواهد به دیگران بگوید که دوره بسیار پرمشقتی را سپری کرده است و حالا احتیاج دارد که کمکهای لازم را به او برسانند.

پس بارداری، دوره بسیار مهمی در زندگی یک خانم به شمار می آید و تأثیر روانی وضعیت مادر در این دوره، بر حالات روحی او بعد از زایمان و همچنین روی فرزندش ادامه می یابد.
 
منبع: پاسخ به والدین، دکتر سیما فردوسی، تهران: انتشارات صابرین، چاپ سیزدهم، 1394.