می دانیم که تمام کودکان از دکتر رفتن و دارو خوردن می ترسند. این ترس غیر طبیعی نیست مگر اینکه بسیار شدید باشد. در این مورد باید واقعیتها را تا حدی برای کودکان شرح دهیم. یعنی اگر کودکی بیمار است، باید به او بگوییم تو را به دکتر می بریم تا حالت خوب شود؛ نه اینکه بگوییم با تو به خرید می رویم، اما یکباره ببیند که پیش دکتر است. اگر دکتر آمپول داد، نباید بگوییم که حالا به خانه می رویم ولی او را برای تزریق آمپول ببریم.
 
کودکان به سرعت بزرگ می شوند و بسیاری از مسائل را از روی شواهد موجود حدس می زنند و در این موقعیتها چیزهای زیادی را خودشان تجربه می کنند. وقتی آمپول به او تزریق شد و دید که سوزش دارد، نباید به او بگویید که تزریق کردن درد و سوزش ندارد. بهتر است در مورد داروها به فرزندانمان توضیح بدهیم. مثلا بگوییم: «پسرم (یا دخترم)، شما سرما خورده اید و باید آمپولی به شما تزریق شود که ممکن است مقداری درد و سوزش داشته باشد. ولی اگر عضلاتت را شل کنی و نفسهای عمیق بکشی، درد و سوزش کمتری را احساس خواهی کرد. تزریق آمپول باعث می شود زودتر خوب بشوی.» و به طور منطقی کودک را پذیرای تحمل این ناراحتی بکنیم.
 
بعضی از کودکان با دیدن بی تابی‌های افراد دیگر، از دکتر و دارو می ترسند. مثلا مادر بیمار بوده و به دلیل آه و نالۂ او، کودک هم تجربه ترسناکی از بیماری و دکتر و دارو پیدا کرده است، به خصوص بیماریهای دهان و دندان که در کودک اضطراب و نگرانی ایجاد می کند. کودک می بیند که فردی روی صندلی دندانپزشک نشسته و آه و ناله سر داده است. کودک با دیدن او دچار اضطراب میگردد و از این طریق یادگیری منفی ایجاد می شود. پس در مورد دکتر، بیماری و دارو، کودک باید اطلاعاتی داشته باشد. وقتی کودک بیمار می شود باید به او توضیح بدهیم، زیرا در غیر این صورت مصرف دارو بی معنی و ناراحت کننده می شود. مثلا کودکی که دچار صرع شده است و به طور مرتب باید از دارو استفاده کند و اگر نخورد دچار تشنج می شود و این حملات به سلولهای مغزش آسیب می رساند باید بداند که در بدنش چه اتفاقی افتاده است و چرا باید دارو مصرف کند و اگر مصرف نکند، چه پیامدهایی خواهد داشت.
 
توضیح درباره برخی از بیماریهایی که در سن کودکی رخ می دهد، ممکن است خارج از قدرت درک کودک باشد و او را نگران تر سازد. در چنین مواردی باید صبر کنیم تا کودک بزرگتر شود و سپس متناسب با درک او، واقعیات را توضیح دهیم که مثلا بدن تو، به دلیل کمبودهایی که دارد به این داروها نیازمند است. در بسیاری از موارد دیده شده که توضیح این مسائل توسط دکتر مفیدتر و مؤثرتر بوده است و کودکان آن را بهتر می پذیرند.
 
در مورد بیماریهای غیرقابل درمان باید کودک را امیدوار سازیم که با مصرف داروهایی که از طرف دکتر تجویز شده است، درمان میگردد. کودکان نسبت به بزرگسالان بسیار خوشبین تر هستند و چنین گفته هایی را بهتر می پذیرند.
 
چرا کودکان از دکتر رفتن می ترسند؟
در ابتدا که کودک هیچ تجربه ای از دکتر رفتن ندارد، نمی ترسد، اما بعد از اینکه چنین تجربیاتی را کسب کرد، ترس در او ایجاد می شود. مثلا وقتی می بیند که دکتر با ابزارهایی کار میکند که برای او عجیب است یا زمانی که دکتر او را معاینه می کند، احساس ناخوشایندی به او دست می دهد. به عنوان مثال در معاینات گوش، حلق و بینی یا زمانی که آمپول زدن را تجربه می کند با حضور در مکانی که برایش عجیب و ناآشناست، شرایطی فراهم می گردد که کودک احساس ترس را تجربه کند و سپس آن را به موقعیتهای بعدی نیز تعمیم دهد.
 
بهترین راه حل آن است که تمامی این شرایط و ابزارهایی را که دکتر با آنها کار می کند، برای کودک توضیح دهیم. با او احساس همدردی کنیم و به او آرامش و اطمینان دهیم. با بالا رفتن سن، این نوع ترسها کم می شود و از بین می رود.
 
چگونه می توان به کودکی که درد می کشد کمک کرد؟
با کودکی که بر اثر بیماری دردی را تحمل می کند باید همدردی کرد. باید به او بفهمانیم که او را درک می کنیم و هرگز جملاتی را به زبان نیاوریم که او را خجالت زده می کند. جملاتی مانند تو نباید گریه کنی یا مگر تو بچه ای که گریه میکنی، فرزند ما را خجالت زده می سازد. باید به او بگوییم که ما خودمان نیز چنین تجربه ای را داشته ایم و می فهمیم که او چه می کشد. می توان به خاطر شجاعتی که برای تحمل درد از خود نشان می دهد، به او پاداش داد. باید به او بگوییم که گریه کردن در چنین مواردی طبیعی است. به این وسیله به فرزندمان می فهمانیم که او را درک می کنیم و از این طریق کمک کرده ایم تا اعتماد به نفس او خدشه دار نگردد. در واقع می توانیم به او بیاموزیم که چگونه خود را با استرسهای زندگی وفق دهد.
 
در مورد مصرف دارو چه توضیحی به کودک بدهیم؟
در مورد مصرف دارو نیز باید کودک را آماده کنیم و به او توضیح بدهیم که تنها راه برای خوب شدن مصرف دارو است. برای او توضیح دهیم که خود ما نیز چنین تجربه ای را داشته ایم.
 
احساس فرزندمان را در مورد مصرف دارو می شنویم و با او همدردی می کنیم. از اینکه باید دارو مصرف کند و چاره دیگری هم ندارد، عذرخواهی و با او در مورد نحوه خوردن آن مشورت می کنیم. مثلا: آیا دوست دارد که دارو را با یک ماده غذایی مخلوط کند؟ ترجیح می دهد دارو به صورت شربت باشد یا قرص و امثال آن. از گفتن جملاتی مانند این شربت اصلا تلخ نیست، یا من وقتی همسن تو بودم به راحتی دارو می خوردم، جدا باید خودداری کرد.
 
اگر قرار است کودک تحت عمل جراحی قرار بگیرد و باید در بیمارستان بستری شود، چه کنیم؟
موضوع را با کودک در میان می گذاریم و برای او توضیح می دهیم که چه اتفاقی خواهد افتاد. در تمام مدت در بیمارستان نزد او می مانیم و به او اطمینان می دهیم که او را ترک نخواهیم کرد. به او امیدواری می دهیم که هرچه زودتر خوب خواهد شد و به زندگی طبیعی برمی گردد. بسیاری از کودکان توضیحات منطقی را در این مواقع می پذیرند و به خوبی همکاری می کنند. از برخوردهای خشن و عصبانیتهای بی مورد پرهیز کنید.
 
منبع: پاسخ به والدین، دکتر سیما فردوسی، تهران: انتشارات صابرین، چاپ سیزدهم، 1394.