چگونه کودک را برای رفتن به مدرسه آماده کنیم؟
معمولا کودکان در سنین پیش از دبستان درباره مدرسه از والدینشان سؤال هایی می کنند. زمانی که با مادر خود صحبت می کنند، دوست دارند بدانند که مدرسه چگونه جایی است و چه عوامل و عناصری در آنجا وجود دارد، به ویژه اگر خواهر یا برادری داشته باشند که به مدرسه می رود و شاهد رفت و آمد خواهر یا برادر بزرگترشان به مدرسه باشند. در پاسخ به این کنجکاوی، والدین معمولا مدرسه را به طور اغراق آمیزی عالی و محلی برای تفریح و بازی و دوستیابی و در عین حال درس خواندن و سواد آموزی توصیف می کنند.
 
گرچه همه این موارد کم و بیش درباره مدرسه صدق می کند اما غیر از اینها چیزهای دیگری هم وجود دارد که باید کودکانمان را در مورد آنها هم آماده کنیم. مثلا کودک ۷ ساله ای که برای اولین بار به مدرسه می رود، در بدو ورود همان تصوراتی را در ذهن دارد که مادر برای او قبلا شرح داده است، یعنی مدرسه را مکانی بسیار خوب و دوست داشتنی می داند که همه در آن شاد و خوشحال هستند. اما در اولین روز ورود به مدرسه می بیند که مثلا دو تا کودک همسن و سال خودش در گوشه ای ایستاده اند و گریه می کنند و مادرشان را می خواهند؛ یا ممکن است که اولیای مدرسه با صدای بلند صحبت کنند تا صدایشان به گوش همه برسد.
 
فرزند ما قبلا اینها را یاد نگرفته و به او گفته نشده است که چنین مواردی هم در مدرسه وجود دارد. فرزند ما تصور بسیار مطلوبی از مدرسه در ذهن خود داشته است، اما حالا با مواردی مواجه می شود که از نظر او چندان مطلوب نیست و حتی زننده هم هست. یا در مورد فضا، جا، سالن ها، کلاس، دستشویی، محل آبخوری بچه ها، ازدحام ها و ... که هیچ یک را قبلا ندیده، تصورات دیگری داشته که با واقعیت متفاوت است و اینها برای کودک ناراحت کننده است.
 
توصیه می شود که برای آماده سازی کودکان قبل از ورود رسمی به محیط مدرسه، دقیقا آنچه را در مدرسه می گذرد برای آنها شرح دهیم. خیلی خوب است که یک روز قبل از شروع سال تحصیلی دانش آموزان سال اول به همان مدرسه ای که ثبت نام کرده اند بروند و بتوانند همراه مادر خود از محل مدرسه، کلاس ها، دستشویی ها، حیاط و ... دیدن کنند و محیطی را که قرار است به آن قدم بگذارند از نزدیک ببینند و حتی با آموزگاران خود آشنا شوند.
 
برخی از کودکان ممکن است برای مادرشان دلتنگی و بی تابی بکنند و دوست داشته باشند که زودتر به خانه بازگردند. توجه کنید که هرچه فرزند خود را نسبت به آنچه که باید بگذراند آماده تر سازیم، تطبیق و سازگاری او در مدرسه بیشتر خواهد بود.
 
قابلیت های هوشی کودک در این مقطع سنی چیست؟
ما هوش را درک سریع مطلب و قابلیت انطباق و سازگاری با محیط تعریف می کنیم. از کودک دبستانی انتظار می رود که متناسب با سن خود، از لحاظ هوشی بتواند با محیط خود انطباق یابد و از لحاظ درسی و تحصیلی انتظار می رود که بتواند مطالب درسی را درک کند و آنچه در کتاب های مدرسه ای او آمده و آنچه آموزگار او در کلاس می گوید، برایش ثقیل و سنگین نباشد. بتواند آنها را درک کند، بتواند از عهده انجام تکالیف خود بربیاید، بتواند مشابهت ها و تفاوت های بین پدیده ها را درک کند و وضعیتهای مشابه را به هم تعمیم بدهد و سعی کند بین آنها با موارد دیگر تفاوت قائل شود.
 
ما در دوره دبستان از کودکان انتظار داریم که از لحاظ هوشی به این مرحله برسند. اما هوش ترکیبی است از موارد دیگر، مانند درک مطلب و حل مسئله. بخشی از هوش را حافظه تشکیل می دهد. قدرت نگهداری مطالب در ذهن، درک معانی، تعمیم موارد مشترک به موقعیت های مشابه و فعالیت های تحصیلی کودک در رابطه با انطباق خودش با محیط، انتظاراتی است که می توانیم در این سن از کودک داشته باشیم. این موارد دقیقا به ما نشان می دهد که فرزند ما از قابلیت های هوشی متناسب با سن خودش برخوردار است یا خیر.
 
درباره قابلیت های زبانی کودک در کلاس اول دبستان، یعنی زمانی که به مدرسه می رود، کلام او باید طوری باشد که هم بتواند خودش را به دیگران تفهیم کند - یعنی زمانی که صحبت می کند دیگران گفته های او را درک کنند و زبانش را بفهمند، نه اینکه فقط مادر گفته های او را بفهمد - و هم کودک متوجه کلام دیگران شود. این اولین انتظاری است که از یک کودک سال اول دبستان می رود. به لحاظ قابلیت ها و مهارت های کلامی، در این راستا ممکن است اختلالی به وجود بیاید، به این معنی که بعضی از کودکان دچار لکنت شوند و برخی دیگر نتوانند خوب تلفظ کنند و بعضی دیگر ممکن است دسته ای از حروف را در تلفظ جا بگذارند و عده ای از آنها هم حروفی را اضافه کنند. از این زمان به بعد چون انتظار می رود که کودک خوب صحبت کند، به طوری که دیگران گفته های او را بفهمند و خودش هم گفته های دیگران را بفهمد، خدمات گفتاردرمانی ضرورت پیدا می کند. در صورتی که کودکی در این سن از لحاظ کلامی دچار مشکل است باید حتما از خدمات گفتاردرمانی بهره مند شود.
 
آیا پرستار گرفتن برای کودک اشکال دارد؟
مادران شاغل مجبورند کودکشان را نزد کسی بسپارند، در مهد کودک بگذارند یا پرستار بگیرند. اگر کودک کمتر از دو سال دارد و مادر باید سرکار برود بهتر است پرستار بگیرد و اگر پرستاری از بچه به عهده یکی از اعضای خانواده مانند مادر، خواهر و نزدیکان او باشد، این افراد به مراتب بهتر عمل می کنند. اما اگر چنین کسانی را در دسترس نداریم و ناچاریم از افراد غریبه به عنوان پرستار استفاده کنیم، باز هم اشکالی ندارد. ولی پرستار کودک باید ویژگی های خاصی داشته باشد: حتما باید با بچه ها کار کرده باشد، حتما با مسائل کودکان درگیر شده باشد و اگر خودش هم مادر باشد، امتیاز بزرگی است.
 
ویژگی‌های پرستار کودک به طور کلی تمام ویژگی هایی است که هر مادری باید داشته باشد. نکته دیگر اینکه پرستار دائمی و ثابت باشد و مجبور نباشیم او را عوض کنیم، چرا که عوض کردن پرستار برای کودک چندان خوشایند نیست.
 
همین که کودک بداند پرستارش موقتی است و فرد مشخصی چند ساعتی در روز می آید و از او مراقبت می کند و دوباره به مادرش می پیوندد، کودک این جابه جایی را درک می کند و ما دیگر مشکلی نداریم.
 
در صورتی که سن کودک از دو سال بیشتر است، بهتر است به مهد برود و در فضایی قرار بگیرد که برنامه ریزی آموزشی در آن وجود دارد. آموزش های پیش دبستانی بسیار مهم است، چرا که کودک باید اجتماعی شود و شخصیت اجتماعی او پرورش پیدا کند.
 
برای کودک دو سال و نیمه یا بزرگ‌تر، تنها بودن در خانه و در کنار یک پرستار، جذاب و جالب نیست. او چیز زیادی یاد نمی گیرد و بی حوصله هم می شود. آدم های بزرگ هم نمی توانند جای کودکان همسن او را بگیرند. زمانی که ما با کودکمان بازی می کنیم، او حالتی به خود می گیرد یا حالت هایی در او به وجود می آید که با آنچه هنگام بازی با همسالانش در او به وجود می آید تفاوت دارد. آنها به بازی با همسالان خودشان نیاز دارند.
 
منبع: پاسخ به والدین، دکتر سیما فردوسی، تهران: انتشارات صابرین، چاپ سیزدهم، 1394.