زعامت آيت الله اصفهانی و پویایی حوزه های علمیّه (1)
زعامت آيت الله اصفهانی و پویایی حوزه های علمیّه (1)
چکیده
فقیه اصفهانی در این دوران، با توکل فوق العاده به خداوند، کمک گرفتن از ائمه معصومین(علیهم السّلام) تلاش خستگی ناپذیر و درایت ویژه خود، به دفاع از مبانی تشیع برمی خیزد.
فقیه اصفهانی بیشترین اهتمام خود را مصروف حفظ حوزه های علمیه شیعه ـ به عنوان تنها متصدی امور دینی مردم ـ می نماید.
برخی از اقدامات فقیه اصفهانی در این مورد عبارت است از:
ـ پویا نگه داشتن هرچه بیشتر حوزه علمیّه نجف اشرف.
ـ ایجاد و تقویت حوزه های علمیّه شهرستان ها.
ـ تجلیل از عالمان شیعی معاصر خویش.
ـ استعداد یابی طلّاب و محصلین جوان حوزه و جهت دهی آن.
ـ صدور اجازات اجتهاد، روایت و امور حسبیّه به صورت گسترده، برای حفظ کیان روحانیّت.
ـ واهتمام ویژه به تحصیل علم و مسائل معیشتی طلّاب و فضلای حوزه ها.
مقدمه
هدف از نگاشتن این نوشتار، ترسیم دور نمایی از دوران زعامت فقیه اصفهانی و تدابیر خاص این فقیه فرزانه، جهت مقابله با زمامداران فاسد کشورهای اسلامی، تشویق مردم به دینداری و حفظ حوزه های علمیه شیعه به عنوان تنها متصدّی امور دینی مردم می باشد؛ تا چه قبول افتد و چه در نظرآید.
بررسی کارنامه درخشان فقیه اصفهانی بدون مروری ـ هر چند اجمالی ـ بر حوادثی که در این دوره 25 ساله رقم می خورد قطعاً نمی تواند کامل باشد؛ از این روی در ابتدا، این موضوع مورد کاوش قرار گرفته، سپس به اقدامات فقیه اصفهانی در جهت تشویق مردم به دینداری پرداخته شده و پس از این دو، وضعیت حوزه های علمیه شیعه و تدابیر فقیه اصفهانی در جهت پایایی و پویایی آن، مورد بررسی قرار می گیرد.
فصل اول: رخدادهای مهم دوران زعامت فقیه اصفهانی
رخداد های فوق به صورت اجمالی در سه حوزه، قابل بررسی است.
الف: عربستان، ترکیه و افغانستان
(1 ). 8 شوّال 1344 تخریب قبور ائمه بقیع به دست وهّابی های حجاز
( 2). 4 اردیبهشت 1305؛ به قدرت رسیدن مصطفی کمال آتاتورک در ترکیه
(3). به قدرت رسیدن نادر شاه در افغانستان
ب: کشور عراق
(1). 1341قمری: به قدرت رسیدن ملک فیصل در عراق، توسّط انگلیس
(2). تبعید علّامه شیخ مهدی خالصی کاظمینی به حجاز توسّط انگلیسی ها در همان سال
(3). مرداد1302 ( ذی حجۀ 1341 ـ محرم 1342 )؛ مهاجرت اعتراض آمیز آیات عظام سیّد ابوالحسن اصفهانی، سیّدعلی شهرستانی و میرزا حسین نائینی غروی به ایران.
قسمتی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد، چنین است:
« ... در آن زمان، انگلیسی ها وقتی دیدند نمی توانند عراق را مسستقیماً اداره کنند، دولت دست نشانده ایجاد کردند ... یک عرب تبار را بر سر کار آوردند و حکومت سلطنتی در عراق آغاز شد. تا ده سال نماینده انگلیس مستقیماً در همۀ امور دخالت داشت، بعد از آن هم دخالت آنها کم وبیش وجود داشته. به هر حال مرحوم اصفهانی در چنین دورانی، زعامت شیعه را بر عهده گرفتند ...» .
(4). 2 اردیبهشت 1303؛ بازگشت فقیه اصفهانی و علمای مهاجر به عراق و ورود به نجف اشرف
(5 ). 1344 قمری؛ رحلت مرحوم آيت الله شیخ احمد کاشف الغطاء
(6). 16 صفر 1349؛ حادثه غمبار کشته شدن سیّدحسن اصفهانی ـ فرزند بزرگ فقیه اصفهانی ـ در صف نمازجماعت مغرب و عشاء در صحن مطهّر حضرت علی علیه السلام.
(7). 22 شعبان 1352؛ رحلت مرحوم علّامه فقیه شیخ محمّد جواد بلاغی ( صاحب تفسیر ارزشمند آلاء الرحمن ) در نجف اشرف...
(8). 26جمادی الاولی 1355؛ وفات مرحوم آيت الله میرزا حسین نائینی غروی.
(9). 28 ذی قعده 1361؛ رحلت مرحوم آيت الله آقا ضیاءالدین عراقی در نجف اشرف.
(10). 5 ذی قعده 1361؛ رحلت مرحوم آيت الله شیخ محمّدحسین اصفهانی نجفی معروف به « کمپانی » درنجف اشرف.
ج: کشور ایران
(1). 3 فروردین 1301 ( 24 رجب 1340 )؛ مهاجرت آيت الله شیخ عبدالکریم حائری به قم، استقرار در این شهر و تأسیس حوزه علمیّۀ قم.
(2). 10 تیر 1304 ( 11 ذی حجه 1343 )؛ رحلت میرزا جواد ملکی تبریزی، در شهر قم.
(3). 21 آذر 1304؛ انتخاب رضا خان از طرف مجلس مؤسّسان به پادشاهی ایران و انقراض سلسله قاجار
(4). 4 اردیبهشت 1305؛ به قدرت رسیدن رضا خان
(5). مرداد 1305 ( محرّم 1345 ) ؛ قیام مردم تبریز به رهبری سیّد ابوالحسن انگجی
(6). 1306 شمسی ؛ مهاجرت علمای شهر های مختلف ایران، به قم و نقش ممتاز مرحوم آيت الله حاج آقا نورالله اصفهانی
(7). 21 شهریور 1306 (15 ربیع الاول 1346 ) ؛ ورود آيت الله حاج آقا نور الله اصفهانی به قم
(8). 4 دی 1306 (1 رجب 1346 )؛ شهادت حاج آقا نورالله اصفهانی به دست عمّال رضا خان
(9). فروردین ماه سال 1307 ؛ ضرب وشتم مرحوم آيت الله شیخ محمّد تقی بافقی توسّط رضا خان و تبعید وی به شهر ری.
(10). 1307 شمسی ؛ تبعید آيت الله سیّد حسن مدرّس به خواف
(11). دی ماه 1307 ـ فروردین ماه 1308 ؛ تصویب شدن قانون اتحاد شکل لباس و اجرای آن .
(12). اسفند1311 ( 6 ذی قعدۀ 1351 ) ؛ رحلت میرزا صادق آقا تبریزی در شهر قم
(13). 1313 شمسی ؛ تبعید آيت الله العظمی حاج آقا حسین قمی به عراق
(14). تیر ماه 1314 شمسی ؛ واقعۀ خونبار قیام مسجد گوهر شاد و سرکوب قیام توسط عمّال رضاخان
(15). 10 دی ماه 1314 شمسی ؛ کشف حجاب
(16). 10 بهمن 1315 (17ذی قعده 1355 )؛ وفات مرحوم آيت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی در شهر مقدّس قم.
(17). 10 آذر ماه 1316 شمسی؛ شهادت آيت الله سیّد حسن مدرّس در خواف، به دست عمّال رضا خان
(18). 25 شهریور ماه سال 1320؛ اشغال ایران توسّط متفقین
(19). 25 شهریور1320؛ سقوط حکومت دیکتاتوری رضا خان
(20). مهر 1321 ؛ تأسیس حزب توده با حمایت شوروی سابق.
(21). 11 بهمن 1321 (24 محّرم سال 1362 )؛ رحلت آيت الله شیخ محمّد رضا نجفی اصفهانی( صاحب کتاب وق آيت الأذهان ) در شهر اصفهان.
(22) ـ 30 بهمن 1321 ( 13 صفر 1362 ) ؛ رحلت آيت الله میر سیّد علی حسینی مجتهد نجف آبادی در اصفهان .
(23). شهریور و مهر 1322 ، تالیف و انتشار کتاب ضد دینی «اسرار هزار ساله » توسّط علی اکبر حکمی زاده
(24). 1322 و 1323 شمسی؛ تألیف کتاب «کشف الاسرار» ( نقد و ردّ کتاب اسرار هزارساله ) توسّط امام خمینی وچاپ اول آن .
(25). 27 خرداد 1323( 26رجب 1363 )؛دستگیری و تبعید آيت الله سیّد ابوالقاسم کاشانی به کرمانشاه.
(26). 9 دی 1323 (14 محّرم 1364 )؛ ورود مرحوم آيتالله العظمی حاج اقا حسین بروجردی به قم در پی دعوت فضلای حوزه و به خصوص امام خمینی و برعهده گرفتن سرپرستی حوزه پس از مرحوم مؤسّس حائری.
(27). 1324 شمسی؛ تشکیل جمعیت فدائیان اسلام به رهبری مرحوم شهید سیّد مجتبی نواب صفوی
(28). 20 اسفند سال 1324؛ ترور احمد کسروی (مؤلّف کتاب گمراه کننده « شیعی گری» )، توسّط فدائیان اسلام
(29). 12 جمادی الاولی 1365؛ شهادت مرحوم آيت الله شیخ محمّد تقی بافقی در شهر ری، پس از حدود نوزده سال تبعید .
فصل دوم : اقدامات مرحوم فقیه اصفهانی
شاید بتوان گفت بیشترین اهتمام فقیه اصفهانی در این دوران حسّاس و حیاتی به حفظ حوزه کهن نجف بوده است و پس از آن به ایجاد حوزه های کوچک و تقویت آنها.
در سال 1341 قمری شیخ مهدی خالصی کاظمینی؛ از علمای برجسته عراق، انتخابات مجلس مؤسّسان را در این کشور تحریم می کند وبه همین جهت به دست انگلسیی ها به حجاز تبعید می شود، پس از تبعید وی به حجاز فقیه اصفهانی و بسیاری از عالمان شیعی عراق به مخالفت با این اقدام برخواسته و به عنوان اعتراض خاک عراق را ترک گفته وبه سمت ایران و شهر مقدّس قم حرکت نموده ودر چهارم محّرم 1342 وارد این شهر می شوند و پس از توفقی یازده ماهه ، باز به سوی نجف اشرف بر می گردند و در پایان همان سال وارد این شهر می شوند.
در این مدت یازده ماهه ای که فقیه اصفهانی و میرزای نائینی در نجف حضور ندارند، سرپرستی حوزه علمیّه نجف و طلّاب آن با مرحوم سیّد محمّد یزدی فیروز آبادی است.
بیان یکی از مؤلّفین معاصر در این مورد، چنین است :« اصفهانی میل به ماندن در ایران نداشت. او و سایر علمای مهاجر
نمی خواستند محیط نجف را که مرکز روحانی تشیّع بود از دست بدهند و موجبات تشتت مرجعیّت و ریاست حوزه علمیّه نجف و در نتیجه پراکندگی واختلال در معیشت و تحصیل طلّاب را فراهم آورند.»
از دیگر مواردی که افزون بر سعه صدر و داشتن مقام تسلیم می توان از آن اهتمام فوق العاده فقیه اصفهانی را برای حفظ حوزه نجف استفاده نمود، حادثه غم بار شهادت فرزند بزرگ ایشان است که سیّد، قاتل فرزند را می بخشد و چنین تعبیر
می کند که تمامی طلّاب فرزندان من هستند و کسی اجازه ندارد نسبت به آنها، کوچکترین بی احترامی بنماید.
قسمتی دیگر از بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی در این مورد، چنین است:
« ... از لحاظ عظمت روحی مرحوم سیّد، یکی از مسائلی که مطرح است، کشته شدن پسر ایشان در صف نمازاست که ایشان قاتل را می بخشند. مرحوم پدرم از عموی ما ـ که در آن نماز جماعت حضور داشته اند ـ نقل می کردند که تنها حسرتی که مرحوم سیّد در رابطه با این حادثه خوردند این بود که هنگام برگشتن با حسرت گفتند: عجب با سیّد حسن آمدیم و بی سیّد حسن بر می گردیم .ایشان به عشایر شیعه اجازه نمی دهند که قاتل پسرشان را قصاص کنند؛ ایشان دارای چنین روح بلندی بوده اند. »
همچنین ایشان در قسمتی دیگر از بیانات خویش درباره دو برهه سیاسی زندگی فقیه اصفهانی، می فرماید:
« دو برهه سیاسی برای زندگی مرحوم آيت الله اصفهانی می توان قائل شد. برهه اول، حکومت انگلیس در عراق و آن انتخابات صوری و تبعید علماء ...
در برهه دوّم زندگی سیّد، تمام همّت ایشان صرف تقویت حوزه نجف و گسترش افکار شیعه، توسّط نمایندگان و وکیلان ایشان در سراسرجهان اسلام است.»
فقیه اصفهانی اهتمامی ویژه نسبت به حوزه های علمیّه کوچکی که در گوشه و کنار شهرها قرار دارد دارند.
با توجه به این نکته که در دوران رضا خان با وضع قانون اتحاد لباس و پس از آن خلع لباس برخی از اهل علم و سخت گیری هایی که نسبت به روحانیّون می شود، اقدامات فقیه اصفهانی در جهت ایجاد حوزه های علمیّه در شهرستان ها و یا تقویت این حوزه ها ـ با عنایت به دور بودن از مرکز حکومت و به وجود آمدن کمترین حسّاسیت از ناحیه دولتیان عصر پهلوی ـ بسیار درخور دقت وقابل تأمّل است.
ما در این جا و با توجّه به رعایت اختصار در این نوشتار، به ذکر دونمونه اکتفا می نماییم:
الف: سفارش به ایجاد حوزه های علمیّه در شهرستان ها
ـ فقیه اصفهانی دو نامه به یکی از سرشناس ترین علمای کرمانشاه به نام آيت الله شیخ هادی جلیلی کرمانشاهی می نویسد و ایشان را تشویق به ایجاد مدرسه علمیّه در آن شهر می نماید؛ قسمتی از یکی از این دو نامه چنین است:
« ...همیشه تأسف داشته ام که چرا کرمانشاهان از مدارس دینیّه و حوزات علمیّه خالی باشد، خصوصاً بعد از جنبش احساسات بعض بلاد، بلکه قرا و قصبات در احداث مدارس و مشروعات دینیّه و... تأسف اینجانب بیشتر شده که چرا بروز این احساسات از کرمانشاه نشود ولاسیّما بعد از آنکه مثل آنجناب، رئیس مطاع جامع الجهات را داشته باشند ، ودر نظر بود در این موضوع تصدیع داده باشم و... حاصل آنکه در این موضوع، فوق العاده حریص بوده ام ... . »
ب : تقویت حوزهای علمیّه شهرستانها
ـ مرحوم آيت الله شیخ ابراهیم ریاضی و حوزه علمیّه نجف آباد
مرحوم ریاضی ( 1323 ـ 1374 ق ) نامه ای به فقیه اصفهانی در مورد مدرسه تازه تأسیس نجف آباد و شهریه طلّاب آن
می نویسد.
قسمتی از جواب فقیه اصفهانی در پاسخ استجازه ونامه اول مرحوم ریاضی، چنین است:
« ... جناب مستطاب ... آقای آقا شیخ ابراهیم نجف آبادی ـ سلّمه الله ـ از قبل این جانب مجازند که هر ماهی مبلغ شصت تومان از بابت سهم مبارک امام ـ علیه السلام ـ اخذ نمایند در مصارف طلّاب و تعمیر و روشنایی مدرسۀ جدید الاساس نجف آباد؛ و مؤمنین نیز مجازند در پرداختن این مقدار... »
مرحوم ریاضی سال بعد، نامه دیگری می نویسد و متذکّر می شود که تا به حال برای مدرسه و طلّاب آن شش هزار تومان هزینه شده و حدود شش هزار تومان دیگر نیز لازم است؛ وافزون بر این طلّاب این مدرسه نسبت به سال قبل بیشتر شده اند و...
قسمتی از جواب فقیه اصفهانی به این نامه و درخواست مطرح شده در آن، چنین است:
« مصرف تکمیل مدرسه را از وجوه بدهند، مجازند؛ چنانچه برای مصارف طلّاب علوم دینیّه ـ که اشتغال کامل داشته باشند ـ نیز مجازند از وجوه به مقدار وافی بدهند.»
در این قسمت تنها به ذکر دو نمونه ـ آن هم به صورت مستند ـ اکتفا می نماییم.
الف: آيت الله العظمی حاج آقا حسین قمی(متوفای 1366 ق )
ب : آيت الله سیّد ابوالقاسم کاشانی ( 1300 ـ 1381ق )
نامه فقیه اصفهانی در مورد آيت الله کاشانی، مربوط به ماه صفر سال 1340 می باشد؛ یعنی زمانی که آيت الله کاشانی در سن چهل سالگی می باشد.
مخاطب این نامه، دو تاجر کاشانی به نام های حاج علی اکبر و حاج محمّد جعفر می باشند که در تهران سکونت دارند.
قسمتی ازاین نامه را باهم مرور می کنیم:
« ... عرض می شود حضرت مستطاب رکن الملة والدین، عمدة المجتهدین، حجّة الإسلام والمسلمین آقای حاج ابوالقاسم کاشانی ـ دامت برکاته الشریف ـ که وجود شریفشان از برای مسلمین خیلی مغتنم است ـ به تهران مدّتی است تشریف آورده اند ...آن وجود مسعود شریف از هر جهت شایسته و به صفات حمیده آراسته و در دیانت و درستکاری قلیل النظیر هستند؛ احکام شرعیّۀ ایشان، نافذ و مطاع و تسلیم حقوق شرعیّه و سهم امام ـ علیه السلام ـ خدمتشان، محتاج به استیذان نیست. تأیید و ترویج ایشان، تأیید دین مبین و و تقویت شریعت حضرت سیّد المرسلین ـ صلّی الله علیه و آله وسلم ـ می باشد...» .
آيت الله حاج آقا مجتبی بهشتی اصفهانی ـ دام ظلّه ـ در سال های پایانی حیات مبارک فقیه اصفهانی، از طلّاب فاضل حوزه علمیّه نجف اشرف بوده و امروز شیخ الفقهای حوزه علمیه پربرکت اصفهان و از اساتید دروس خارج فقه واصول.
زمانی که وی به قصد اصفهان، شهر و حوزه نجف را ترک می کند. فقیه اصفهانی، توصیه نامه ای برای وی و خطاب به بازاریان وتجّار اصفهان می نویسد و در آن برای وی از تعابیر بلندی چون « قدوة الأفاضل الکرام » ، « زین الأماثل الفخام» ،
« مروّج الدین والأحکام » و « العالم المصفی » استفاده می نماید؛
قسمتی از این نوشته را باهم مرور می کنیم:
« ...واضح بوده باشد که جناب مستطاب ، قدوة الأفاضل الکرام وزین الأماثل الفخام ، مروّج الدین و الأحکام، العالم المصفی، جناب شیخ مجتبی الإصبهانی ثمّ النجفی ـ وفقه الله تعالی لما یحبّ و یرضی ـ از جمله مشتغلین و محصلین حوزۀ مقدّسه علمیّۀ نجف اشرف، دارای صفات حسنه و ملکات مستحسنه، وبا نهایت جدیّت، اشتغال به تحصیل علوم دینیّه داشته وتفوّق بر اقران وامثال خود پیدا نموده و به درجه سامیه از مراتب عالیه ، فائز شده فلیشکرالله علی هذه النعمة الکبری و الموهبة العظمی.
إن شاء الله اخوان مؤمنین قدر جناب ایشان را دانسته واز تجلیلات وتبجیلات در حقّ مشارإلیه کوتاهی ننمایند و...» .
باید توجّه داشت که در آن زمان حضرت آيت الله حاج آقا مجتبی بهشتی ـ دام ظله ـ در سنین بین بیست تا بیست و پنج سالگی قرار داشته اند.
همان گونه که گذشت دوران زعامت فقیه اصفهانی مصادف است با اوج گیری حرکت های دین ستیزانه زمامداران فاسد کشورهای اسلامی، از همین روی فقیه اصفهانی با درک صحیح از زمان و به مصداق حدیث مشهور « العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس » ، به مبارزه آگاهانه و مقابله هوشمندانه برمی خیزد. یکی از موارد فوق، درک استعداد افراد و رشد آن در مسیر صحیح آن می باشد.
کسانی که از نظر بیان و بنان و به تعبیر گویاتر درد و حوزه گفتار و نوشتار، دارای توان بالایی می باشند، سخت مورد توجّه و عنایت فقیه اصفهانی قرار می گیرند؛ در مورد توجّه فقیه اصفهانی به صاحبان قلم در قسمت بعد توضیح مختصری خواهد آمد؛ ولی در مورد قدرت گفتار، فنّ بیان و استعداد خطابه و منبر رفتن، برای نمونه دو مورد ذکر می شود:
الف ـ شیخ محمّد تقی بهلول خراسانی
وی در زمان حیات مرحوم میرزا محمّد حسین نائینی به نجف و کربلا مشرف می شود و نیمه اول ماه شعبان را در کربلا شب ها، منبر می رود و فقیه اصفهانی نیز که به زیارت سالار شهیدان - علیه السلام - مشرّف شده، در این جلسات حضور می یابد و پس از این از مرحوم بهلول می خواهد که بعد از نماز جماعت در نجف و در صحن علوی سخنرانی کند و بعد از آن هم مرحوم بهلول به دعوت مرحوم نائینی و بعد از نماز جماعت وی به منبر می رود.
مرحوم شیخ محمّد تقی بهلول در خاطرات سیاسی خویش، در این باره، چنین می نویسد:
« ... در یک ملاقات خصوصی ، آقای سیّد ابوالحسن از من پرسیدند که تو به چه خیال به کربلا آمدی، برای زیارت یا برای درس؟گفتم : فعلاً برای زیارت آمده ام و مادرم همراه من است، ولی اگر اورا به وطن رساندم دوباره برای درس خواندن خواهم آمد، چون که دوره سطح را خوانده ام و احتیاج به خواندن درس خارج دارم که مجتهد شوم. گفتند : از که تقلید می کنی ؟
گفتم از شما .
گفتند: به فتوای من، امروز درس خارج خواندن و برای اجتهاد کوشش کردن، برای تو حرام است و منبر رفتن و بر خلاف مقرراتی که رضا شاه پهلوی در ایران بر خلاف قرآن اجرا می کند سخن گفتن، واجب عینی است. مجتهد بسیار داریم و مبلّغ و منبری ... کم داریم و تا زمانی که تو مجتهد شوی رضا شاه مسلمانی در ایران، باقی نخواهد گذاشت که از تو تقلید کند.
گفتم: بنده به این کار حاضرم ومدت چند سال است که به این کار مشغولم ...»
ب : آيت الله شیخ عبد الرسول قائمی اصفهانی
ادامه دارد ........
* مهدی باقری سیانی، محقق و پژوهشگر حوزه علمیه اصفهان.
پي نوشت :
1 ـ 4 محّرم 1342 برابر با 25 مرداد 1302؛ ورود فقیه اصفهانی وهمراهان به شهر مقدّس قم.
2 ـ نگر: مدیسه ( ویژه نامه همایش آیة الله سیّد ابوالحسن اصفهانی، تیر ماه 1387)، ص 4.
3 . نگر: خاطرات سیاسی بهلول، حیدریان، مشهد، نشر نوید، ص 50 ـ 88.
4 . نکته قابل توجّه این که ممکن است در تطبیق بین تاریخ شمسی و قمری، در برخی موارد چند روز، اختلاف وجود داشته باشد.
5 . نگارنده، مقاله مفصلی با عنوان « رخدادهای مهم جهان اسلام در دوران زعامت فقیه اصفهانی » دارد که مروری است بر حوادث سالهای 1300 ـ 1325 شمسی؛ این مقاله به خواست خداوند، در فرصتی دیگر عرضه خواهد شد.
6 . ر.ک: مجلّه حوزه، قم دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّه قم ( مهر و آذر 1378 )، ش 94 ـ 95 ، ص 453 .
7 . مدیسه، ص 8 .
8 . نگر: مرآة الشرق،صدر الإسلام خوئی، تحقیق علی صدرائی خوئی، قم، کتابخانه آیةالله نجفی مرعشی، 1427 ق، ج 1 ، ص 185 ـ 186.
9 . مدیسه، ص 5.
10 . همان ، ص 4.
11. شناختنامه آیة الله سیّد ابوالحسن اصفهانی، مؤسسه کتابشناسی شیعه، اصفهان، نشر وسپان، 1367 شمسی، ص 385 ـ 386.
12. ر.ک: بنیانگذار بنای عشق،محمّد جواد نورمحمّدی، قم، نشر نهاوندی، 1375 شمسی، ص 45- 46.
13. اصل این نامه و پاسخ آن را در قسمت ضمائم ـ ضمیمۀ شمارۀ 1 ـ بنگرید .
14. بنیانگذار بنای عشق ، 48 .
15 . ر.ک: مدیسه، ص 36.
16 . ر. ک: روحانیّت و اسناد فاش نشده از ملّی شدن صنعت نفت، قم، دارالفکر، 1358 شمسی،ص 217.
17 . متن دستن نویس و کامل این توصیه نامه را در قسمت ضمائم ـ شماره 2 ـ بنگرید.
18. گزیده اسناد آیة الله حاج آقا مجتبی بهشتی اصفهانی ـ دام ظلّه العالي ـ ؛ تصویری از این توصیه نامه در نزد نگارنده ، موجود می باشد.
19 . الکافی، ثقة الإسلام کلینی، تحقیق علی اکبر غفاری، چاپ هشتم، تهران، دارالکتب الإسلامیّه، ج 1، ص 27 ، ح 29.
20 . خاطرات سیاسی بهلول ، ص 38 ـ 39 .
21 . نگر: نقد عمر، علی دوانی، تهران، انتشارات رهنمون، 1384 ، ج 1 ، ص 67 ـ 69 و فخر تشیع، ص 59 ـ 60.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}