پليس و بررسي صحنه ي جرم (1)
پليس و بررسي صحنه ي جرم (1)
پليس و بررسي صحنه ي جرم (1)
نويسنده : جوليا لايتون
مترجم : محمود کريمي
منبع : راسخون
مترجم : محمود کريمي
منبع : راسخون
در برنامه هاي تلويزيوني شبيه CSI بينندگان مي بينند که بازپرس ها مدارک را در صحنه ي جرم پيدا و جمع آوري مي کنند ، مثل جادوگرها خون ها را پيدا می کنند و دهان هر کس که در اطراف محل جنايت باشد ، آسفالت مي کنند . خيلي از ما فکر مي
کنيم که ادراک خوبي براي اين کار داريم .
در هر صحنه ي جرم معين ، يک مامور CSI ممکن است خون خشک شده را از شيشه ي پنجره پاک کند ، بدون اينکه دستش با شيشه تماس پيدا کند چرا که ممکن است اثر انگشت هاي ناپيدايي در آنجا باشند . هرگونه تار افتاده از ژاکت مجرم در صحنه را با انبرک بردارد .و...
در تمام اين مدت مدارک فيزيکي خودشان يک قسمتي از معادله هستند . هدف نهايي محکوم کردن کسي است که جرم را مرتکب شده است . بنابراين وقتي که مامور CSI بدون اينکه اثر انگشتي به جاي بگذارد ، خون خشک شده را بر مي دارد ، چندين تار موي ژاکت را بدون آنکه اثر قابل ديدني بر جای بگذارد، بر مي دارد ، او به اين فکر مي کند که تمام مراحل لازم براي نگه داشتن مدارک در فرم جاري خود را اجرا کند .
به اين فکر مي کند که آزمايشگاه با اين مدارک چه مي تواند بکند تا صحنه ي جرم را بازسازي کند يا مجرم راشناسايي کند و نهايتاً به اين فکر مي کند که مطمئن شود اين مدارک براي طرح دعوي حقوقي در دادگاه قابل ارائه باشد .
بازرسي صحنه ي جرم وقتي شروع مي شود که گروه CSI تماسی از افسران پليس يا کارآگاهان حاضر در صحنه دريافت مي کند .
واحد CSI ( بازرسي صحنه ي جرم ) صحنه ي جنايت را همراه با جزئيات مستند مي کنند و هر گونه مدرک فيزيکي را جمع آوري مي کند .
بازپرس بخش جنايي در محل حاضر است تا اگر بازرسان نياز به مجوز قانوني براي اقدامي دارند و بخواهند از قاضي بگيرند ، در تصميم گيري و دريافت مجوز کمک کند . اگر قتل صورت گرفته باشد ، پزشک قانوني ممکن است حاضر شود تا دلائل اوليه براي رخ دادن مرگ را مشخص کند .
متخصصين ( حشره شناس ها ، دانشمندهاي قانوني ، روان شناس هاي قانوني ) اگر که مدارک نياز به تحليل هاي تخصصي داشته باشند ، به صحنه فراخوانده مي شوند .
کارآگاهان با شاهدها مصاحبه مي کنند و با گروه بررسي صحنه ي جرم CSI مشورت مي کنند . آنها شروع به بررسي جرم با استفاده از مدارک فيزيکي و گفته هاي شاهدان مي کنند .
1 ـ گروه CSI به صحنه ي جرم مي رسند و مطمئن مي شوند که صحنه ي جرم ايمن است . مامور CSI يک مرور اوليه با قدم زدن در صحنه ي جرم انجام مي دهد تا يک حس کلي از صحنه ي جنايت به دست آورد . هر چيزي را که احتمالاً قبل از رسيدن او کسي جا به جا کرده است ، پيدا مي کند و نظريه هاي اوليه را بر اساس بررسي هاي بصری مي سازد . از مدارک بالقوه يادداشت برداري مي کند . اما هنوز هم به هيچ چيز دست نمي زند .
2 ـ مامور CSI با استفاده از عکس هايي که از صحنه مي گيرد و کروکي هايي که در حين مرور دوم ( قدم زدن در صحنه ي جرم براي بار دوم ) مي کشد ، صحنه را کاملاً مستند سازي مي کند . برخي مواقع مستند سازي شامل قدم زدن در صحنه ي جرم همراه با فيلمبرداري هم مي شود . او کل صحنه ي جرم و هر چيزي را که به عنوان مدرک تشخيص دهد ، مستندسازي مي کند . اما باز هم هنوز به هيچ چيز دست نمي زند .
3 ـ حالا وقت لمس کردن اشياء است البته خيلي خيلي محتاطانه . مامور CSI با يک روش معين در صحنه ي جنايت شروع به جمع آوري همه مدارک بالقوه مي کند ، آنها را علامت مي زند ، آنها راثبت مي کند و آنها را بسته بندي مي کند . بنابراين اين مدارک بدون نقص به آزمايشگاه مي رسند . بسته به وظيفه ي مشخص واحد CSI ، اين واحد شروع به کار بر روي قسمت هايي که مربوط به تخصصش باشد ، مي کند . مامور CSI ممکن است مدارک را در در آزمايشگاه تحليل کند ، شايد هم لازم به اين کار نباشد .
4 ـ آزمايشگاه جنايي شروع به پردازش تمامي مدارک که توسط CSI در صحنه ي جرم جمع آوري شده مي کند . وقتي که نتايج آزمايشگاه آماده شد ، نتايج به کارآگاهان اعلام مي شود تا آنها را براي پرونده راهنمايي کنند .
هر واحد CSI با تقسيم کار ميداني و کار آزمايشگاهي به طور متفاوتي سر و کار دارد . چيزي که در صحنه ي جرم ادامه مي يابد ، بازرسي صحنه ي جرم ( يا تحليل صحنه ي جرم ) ناميده مي شود و چيزي که در آزمايشگاه ادامه مي يابد ، علم قانوني ناميده مي شود . همه ي ماموران CSI ، دانشمندان قانوني نيستند . ( قانوني منظور چيزي شبيه به پزشکي قانوني است . علم قانوني به سيستم قانون در حل مسائل کمک مي کند . مسائلي مثل جرم که پزشکي قانوني يکي از شاخه هاي آن است ) برخي از مأموران CSI فقط در قسمت ميداني کار مي کنند . مدارک را در صحنه ي جرم جمع آوري مي کنند و به آزمايشگاه قانوني مي فرستند . در آن مورد ، مامور CSI بايد يک ادراک خوبي از علوم قانوني داشته باشد تا بتواند ارزش ويژه ي انواع مختلف مدرک در صحنه ي جرم را تشخيص دهد . اما در بيشتر موارد اين دو شغل مختلف با هم ، هم پوشاني مي کنند .
جوکلايتون سخنگوی اصلي صحنه ي جرم در اداره ي بازرسي کلرادو مي باشد . او 14 سال تجربه ي بررسي ميداني را دارد . همچنين در برخي از علوم قانوني متخصص است . آن طور که او توضيح مي دهد ، نقش او در تحليل آزمايشگاهي بسته به نوع مدرکي که از صحنه ي جنايت مي آورد ، متغير است . او مي گويد : " به محض آنکه مدرکي به آزمايشگاه تحويل داده شد ، بسته به نوع آزمايش هاي علمي مورد نياز يا درخواست شده ، من ممکن است با يک ميز کاري واقعي روبرو شوم . من در شناسايي الگوي خون ( پاشيدن خون ) متخصص هستم . همچنين در تعيين مسير گلوله ، سرم شناسي ( ترشحات بدن ) و عکسبرداري هم متخصص محسوب مي شوم . من در خيلي از ديگر عرصه ها هم تخصص دارم ( سلاح هاي گرم ، انگشت نگاري ، مدارک مشکوک و غيره ) که ممکن است به من در صحنه ي جنايت کمک کنند . به عنوان پاسخگوي اصلي در قسمت صحنه ي جرم در اداره ي بازرسي کلرادو ، نقش من در صحنه مي تواند با چند تا از تخصص هاي علمي ويژه ي من سر و کار داشته باشد . شايد من اينجا در آزمايشگاه آزمايش اسلحه را انجام ندهم اما نقش من در صحنه ي جنايت مي تواند اين باشد که اسلحه را بردارم و اهميت بالقوه ي آن در اثبات چيزي را بفهمم " .
بازرسي صحنه ي جرم يک مسئوليت سنگين است .
معمولاً اولين افسران پليس که در صحنه ي جرم حاضر مي شوند ، منطقه ي هسته مرکزي را امن مي کنند ( منظور از امن کردن ، مسدود کردن منطقه و جلوگيري از به هم خوردن صحنه تا پايان بررسي صحنه است )منطقه ي هسته ي مرکزي آشکارترين قسمت هاي صحنه ي جرم است که بيشتر مدارک جرم در آن متمرکز شده اند .وقتي که CSI مي رسد ، منطقه اي بزرگتر از هسته ي مرکزي را مسدود مي کند چرا که کوچکتر کردن اندازه ي صحنه ي جرم ( اگر لازم شد ) آسان تر از بزرگتر کردن آن است . فشار کساني که در اطراف صحنه ي جرم به تماشا ايستاده اند ممکن است منطقه اي را که بعداً CSI تشخيص دهد جزئي از صحنه ي جرم است ، خراب کند . امن کردن صحنه ي جرم به معناي ايجاد يک سد فيزيکي با استفاده از نوارهاي صحنه ي جرم يا ديگر موانع مثل افسران پليس ،اتومبيل هاي پليس يا خرک ها و همچنين بيرون راندن تمام پرسنل غيرضروري از صحنه است . CSI ممکن است منطقه اي به نام " منطقه ي امن " دقيقاً آان سوي صحنه ي جرم ايجاد کند تا کارآگاه ها بتوانند آن جا بمانند و بدون نگراني از معيوب شدن مدارک به بحث درباره ي موضوعات بپردازند .
به محض آنکه CSI صحنه ي جرم را تعيين کرد و از امن بودن آن مطمئن شد ، گام بعدي اين است که بازپرس بخش قضايي را وارد کار مي کند . چرا که اگر هر کسي احتمالاً ادعاي حريم خصوصي در قبال قسمتي از صحنه ي جرم کرد ، CSI به مجوز تفتيش ( جستجو) نياز پيدا مي کند . مدرکي که CSI به دست مي آورد اگر در دادگاه قابل قبول نباشد ، ارزش چنداني ندارد . يک مامور CSI خوب کمتر اشتباه مي کند و بدون مجوز دست به جستجو مي زند .
با در دست داشتن مجوز ، CSI شروع به قدم زدن در صحنه ي جرم مي کند . مامور CSI يک مسير از پيش تعيين شده را دنبال مي کند که در حين راه رفتن در صحنه ي جرم کمترين خسارت را به مدرک هاي جرم وارد کند . در حين اين قدم زدن و مرور کردن اوليه ، او يادداشت هاي فوري از جزئياتي که با گذشت زمان تغيير مي کنند ، بر مي دارد :
هوا چگونه است ؟ چه ساعتي از روز است ؟ هر بوي قابل توجه را توصيف مي کند . بوي گنديدگي ، بوي گاز . صداها را هم توصيف مي کند مثل چکيدن آب يا صداي بوق هشدار دهنده ي دود . و علاوه بر اينها هر چيزي که به نظر بيايد جا به جا شده است يا گمشده است . آيا هيچ صندلي اي پشت در براي باز نشدن آن قرار گرفته است ؟ آيا تختخواب بدون بالش است ؟ اين زمان ، زمان تشخيص خطرهاي بالقوه احتمالي هم هست مثل نشت گاز يا يک سگي که نسبت به جسد بي تابي مي کند و بايد سريعاً به آنها توجه شود .
CSI هر متخصص يا ابزار اضافه اي را که او فکر مي کند ، بر اساس انواع خاصي از مدارک که در مرحله ي بازشناسي صحنه ديده است ، به آنها نياز پيدا خواهد کرد ، فرا مي خواند . يک تي شرت که روي درختي در جلوي خانه ي قرباني گير کرده باشد ، احتمالاً يک قيچي و يک بالابر را در محل نياز دارد . مدارکي مثل خون پاشيده شده روي سقف يا کرم حشره بر روي جسد به متخصصين مربوطه نياز دارند تا در محل آنها را تحليل کنند . سخت است که يک قسمت از سقف را به آزمايشگاه ببريم تا لکه ي خون روي آن را آناليز کنند . و فعاليت کرم هاي حشره با گذشت هر دقيقه تغيير مي کند . آقاي کلايتون متخصص تحليل لکه هاي خون است ( از بخت خوب ما ) بنابراين او علاوه بر نقش خود به عنوان بازرس صحنه ي جرم ، اين وظيفه را هم انجام مي دهد .
در طي اين زمان ، مامور CSI با اولين کساني که در محل مسئوليت را بر عهده گرفته اند صحبت مي کند تا ببيند که آيا آنها به چيزي دست زده اند و هرگونه اطلاعات اضافي را که بتواند در مشخص کردن برنامه اي براي ادامه ي کار کمک کند جمع آوري مي کند . اگر کارآگاهان حاضر در صحنه مصاحبه با شاهدان را شروع کرده باشند ، ممکن است جزئياتي را ارائه کنند که CSI را متوجه يک اتاق ديگر در خانه يا نوعي از مدرک کند . آيا قرباني نيم ساعت قبل از رسيدن پليس ، پشت تلفن بر سر کسي داد مي کشيده است ؟ اگر چنين باشد ، دستگاه کالر آي دي مي تواند مدرک خوبي باشد . اگر يک همسايه طبقه بالايي صداي دعوا را شنيده باشد و پس از آن صداي جاري شدن آب را ، اين مي تواند نشان دهنده ي تلاش براي تميز کاري باشد ( تميزکاري صحنه ي جرم ) و CSI مي داند که بايد به دنبال آثارخون در حمام يا آشپزخانه باشد . بيشتر CSI ها ( منظور از CSI ، مامور CSI است ) از جمله آقاي کلايتون ، با شاهدها صحبت نمي کنند . آقاي کلايتون يک بازرس صحنه ي جرم است و يک دانشمند قانوني . او هيچ آموزش اختصاصي براي مصاحبه کردن نديده است . آقاي کلايتون تنها با مدارک فيزيکي سر و کار دارد و براي هر گونه گزارش شاهدها به کارآگاهان متوسل مي شود .
CSI اطلاعاتي را که در حين بازشناسي صحنه ي جمع آوري کرده است براي دستيابي به یک منطق در اين صحنه ي جرم مشخص استفاده مي کند . هيچ شيوه اي مشخص براي رويکرد بازرسي صحنه ي جرم وجود ندارد . آن طور که آقاي کلايتون توضيح مي دهد ، رويکرد صحنه ي جرمي که در آن 13 قتل در يک دبيرستان رخ داده است ( آقاي کلايتون يکي از ماموران CSI بوده که در جريان دبيرستان کلمباين به کار پرداخته بود ) با رويکرد صحنه ي جرمي که شخصي در اتومبيلي شکنجه شده است ، به شدت متفاوت است . به محض آن که CSI برنامه اي را جهت مبادرت به جمع آوري تمامي مدارکي که در يک صحنه ي جرم به خصوص ، مناسب به نظر مي آيند ، تدراک ديد ، گام بعدي آن است که همه ي جنبه هاي صحنه را طوري با جزئيات کامل مستندسازي کند که براي افرادي که در صحنه ي جرم نبوده اند ، صحنه قابل بازسازي باشد .
اين مرحله ي مستند سازي صحنه است .
مستندسازي صحنه در حين دومين قدم زدن و مرور صحنه انجام مي شود ( از همان مسير اوليه که در مرور و قدم زدن اوليه طي شد ، اين بار هم استفاده مي شود ) .
اگر بيشتر از يک CSI ) CSI به ماموران بازرسي صحنه ي جرم مي گويند ) در صحنه وجود داشت ، ( آقاي کلايتون در ماموريت هايي که داشته است در برخي مواقع تنها CSI حاضر در صحنه بوده است و برخي مواقع يکي از دوجين CSI حاضر در صحنه ) يک CSI عکس مي گيرد ، يک نفر کروکي مي کشد ، يکي يادداشت هايي با جزئيات کامل بر مي دارد و احتمالاً نفر ديگر به تصوير برداري مي پردازد . اگر فقط يک CSI در صحنه بود ، همه اين کارها روي دوش همان يک نفر است .
عکس هاي با نماي فاصله ي دور بزرگترين نماي ممکن از کل صحنه ي جرم هستند . اگر صحنه داخل فضاي بسته باشد اين نوع عکس برداري شامل موارد زير است :
1ـ نماهايي از کل اتاق ها ( يعني عکس ها فقط به اتاق محل وقوع جرم محدود نمي شود ) اين نماها به وسيله ي عکس هايي که از هر گوشه ي اتاق گرفته مي شوند ، فراهم مي شوند . اگر هم پايه ي دوربين موجود باشد ، از زاويه ي بالا هم عکس گرفته مي شود .
2 ـ نماهايي از بيرون ساختماني که در آن جرم صورت گرفته است . اين عکس ها بايد شامل تمام ورودي ها و خروجي ها باشند .
3 ـ نماهايي از ساختمان که نشان دهنده ي راه هاي ارتباطي آن با ساختمان هاي اطراف باشد .
4 ـ عکس هايي از هر گونه تماشاگر صحنه ي جرم .
اين عکس هاي مورد چهارم ممکن است موجب شناسايي يک شاهد وقوع جرم حتي يک مظنون شود . برخي مواقع مجرمين واقعاً به صحنه ي جرم بر مي گردند . به خصوص در پرونده هاي حريق عمدي .
عکس هاي با فاصله ي متوسط در وهله ي دوم هستند . اين عکس ها نشان دهنده ي قطعه هاي کليدي از مدارک موجود در صحنه ي جرم هستند ، بنابراين اين عکس ها نه تنها شامل مدارک هستند بلکه شامل محل آنها در اتاق و فاصله ي آنها از ديگر اجسام مي شوند .
نهايتاً، CSI عکس هاي کلوز آپ ( نماي نزديک ) خود را از قسمت هاي منحصر به فرد مدارک مي گيرد که نشان دهنده ي سريال يا ديگر کاراکترهاي شناسايي هستند . براي گرفتن چنين عکس هايي ، CSI از 3 پايه و تکنيک هاي حرفه اي نورپردازي استفاده مي کند تا به بهترين جزئيات و وضوح دست يابد .
اين عکس ها به طرز ويژه اي به آزمايش گاه هاي قانوني کمک مي کند تا به تحليل مدرک بپردازند . همچنين CSI سري دوم عکس هاي کلوز آپ را که شامل يک خط کش جهت مقياس گيري است ، تهيه مي کند .
هر عکسي که CSI مي گيرد ، آن را وارد جدول ثبت عکس ها مي کند . اين جدول جزئيات يا صحنه ي موجود در عکس ، محل موضوع يا صحنه ، زمان و تاريخ گرفته شدن عکس و هر گونه جزئيات توصيفي مربوطه ي ديگر مي شود .
بدون يک جدول ثبت عکس خوب ، عکس هاي گرفته شده از صحنه بيشتر ارزش خود را از دست مي دهند . در بازرسي ترور جان اف کندي ، عکاسان FBI که در کالبد شکافي شرکت کردند ، شرحي براي عکس هايي که مي گرفتند ، تهيه نکردند و بازرسان بعداً قادر نبودند که تمايزي بين زخم هاي ورودي و خروجي موجود در عکس ها قائل شوند .
منظره هاي خاصي از صحنه هم بايد در کروکي صحنه مشروح و مجسم شود ، چرا که اين منظره ها با استفاده از اندازه گيري هاي دقيق مي تواند مفيد فايده واقع شوند . هدف نشان دادن محل مدارک جرم است و همچنين هدف ديگر نشان دادن چگونگي رابطه ي هر مدرک با ديگر قسمت هاي صحنه است . کسي که مسئول کشيدن کروکي است ممکن است ارتفاع يک در ، سايز دقيق اتاق ، فاصله ي در و پنجره و قطر سوراخ روي ديوار بالاي سر جسد قرباني را در کروکي مشخص کند .
چرا که حجم بالايي از کار براي سر و سامان دادن و به شکل روز اول در آوردن آن نياز است . همچنين براي هر کسي که وارد صحنه ي اين جرم شود نيز خطرناک است ( چرا که در يک آزمايشگاه رخ داده است ) .
/خ
کنيم که ادراک خوبي براي اين کار داريم .
مباني CSI ( بازرسي صحنه ي جرم ) :
در هر صحنه ي جرم معين ، يک مامور CSI ممکن است خون خشک شده را از شيشه ي پنجره پاک کند ، بدون اينکه دستش با شيشه تماس پيدا کند چرا که ممکن است اثر انگشت هاي ناپيدايي در آنجا باشند . هرگونه تار افتاده از ژاکت مجرم در صحنه را با انبرک بردارد .و...
در تمام اين مدت مدارک فيزيکي خودشان يک قسمتي از معادله هستند . هدف نهايي محکوم کردن کسي است که جرم را مرتکب شده است . بنابراين وقتي که مامور CSI بدون اينکه اثر انگشتي به جاي بگذارد ، خون خشک شده را بر مي دارد ، چندين تار موي ژاکت را بدون آنکه اثر قابل ديدني بر جای بگذارد، بر مي دارد ، او به اين فکر مي کند که تمام مراحل لازم براي نگه داشتن مدارک در فرم جاري خود را اجرا کند .
به اين فکر مي کند که آزمايشگاه با اين مدارک چه مي تواند بکند تا صحنه ي جرم را بازسازي کند يا مجرم راشناسايي کند و نهايتاً به اين فکر مي کند که مطمئن شود اين مدارک براي طرح دعوي حقوقي در دادگاه قابل ارائه باشد .
بازرسي صحنه ي جرم وقتي شروع مي شود که گروه CSI تماسی از افسران پليس يا کارآگاهان حاضر در صحنه دريافت مي کند .
چه کسي در صحنه ي جرم است ؟
واحد CSI ( بازرسي صحنه ي جرم ) صحنه ي جنايت را همراه با جزئيات مستند مي کنند و هر گونه مدرک فيزيکي را جمع آوري مي کند .
بازپرس بخش جنايي در محل حاضر است تا اگر بازرسان نياز به مجوز قانوني براي اقدامي دارند و بخواهند از قاضي بگيرند ، در تصميم گيري و دريافت مجوز کمک کند . اگر قتل صورت گرفته باشد ، پزشک قانوني ممکن است حاضر شود تا دلائل اوليه براي رخ دادن مرگ را مشخص کند .
متخصصين ( حشره شناس ها ، دانشمندهاي قانوني ، روان شناس هاي قانوني ) اگر که مدارک نياز به تحليل هاي تخصصي داشته باشند ، به صحنه فراخوانده مي شوند .
کارآگاهان با شاهدها مصاحبه مي کنند و با گروه بررسي صحنه ي جرم CSI مشورت مي کنند . آنها شروع به بررسي جرم با استفاده از مدارک فيزيکي و گفته هاي شاهدان مي کنند .
ادامه ي بحث :
1 ـ گروه CSI به صحنه ي جرم مي رسند و مطمئن مي شوند که صحنه ي جرم ايمن است . مامور CSI يک مرور اوليه با قدم زدن در صحنه ي جرم انجام مي دهد تا يک حس کلي از صحنه ي جنايت به دست آورد . هر چيزي را که احتمالاً قبل از رسيدن او کسي جا به جا کرده است ، پيدا مي کند و نظريه هاي اوليه را بر اساس بررسي هاي بصری مي سازد . از مدارک بالقوه يادداشت برداري مي کند . اما هنوز هم به هيچ چيز دست نمي زند .
2 ـ مامور CSI با استفاده از عکس هايي که از صحنه مي گيرد و کروکي هايي که در حين مرور دوم ( قدم زدن در صحنه ي جرم براي بار دوم ) مي کشد ، صحنه را کاملاً مستند سازي مي کند . برخي مواقع مستند سازي شامل قدم زدن در صحنه ي جرم همراه با فيلمبرداري هم مي شود . او کل صحنه ي جرم و هر چيزي را که به عنوان مدرک تشخيص دهد ، مستندسازي مي کند . اما باز هم هنوز به هيچ چيز دست نمي زند .
3 ـ حالا وقت لمس کردن اشياء است البته خيلي خيلي محتاطانه . مامور CSI با يک روش معين در صحنه ي جنايت شروع به جمع آوري همه مدارک بالقوه مي کند ، آنها را علامت مي زند ، آنها راثبت مي کند و آنها را بسته بندي مي کند . بنابراين اين مدارک بدون نقص به آزمايشگاه مي رسند . بسته به وظيفه ي مشخص واحد CSI ، اين واحد شروع به کار بر روي قسمت هايي که مربوط به تخصصش باشد ، مي کند . مامور CSI ممکن است مدارک را در در آزمايشگاه تحليل کند ، شايد هم لازم به اين کار نباشد .
4 ـ آزمايشگاه جنايي شروع به پردازش تمامي مدارک که توسط CSI در صحنه ي جرم جمع آوري شده مي کند . وقتي که نتايج آزمايشگاه آماده شد ، نتايج به کارآگاهان اعلام مي شود تا آنها را براي پرونده راهنمايي کنند .
هر واحد CSI با تقسيم کار ميداني و کار آزمايشگاهي به طور متفاوتي سر و کار دارد . چيزي که در صحنه ي جرم ادامه مي يابد ، بازرسي صحنه ي جرم ( يا تحليل صحنه ي جرم ) ناميده مي شود و چيزي که در آزمايشگاه ادامه مي يابد ، علم قانوني ناميده مي شود . همه ي ماموران CSI ، دانشمندان قانوني نيستند . ( قانوني منظور چيزي شبيه به پزشکي قانوني است . علم قانوني به سيستم قانون در حل مسائل کمک مي کند . مسائلي مثل جرم که پزشکي قانوني يکي از شاخه هاي آن است ) برخي از مأموران CSI فقط در قسمت ميداني کار مي کنند . مدارک را در صحنه ي جرم جمع آوري مي کنند و به آزمايشگاه قانوني مي فرستند . در آن مورد ، مامور CSI بايد يک ادراک خوبي از علوم قانوني داشته باشد تا بتواند ارزش ويژه ي انواع مختلف مدرک در صحنه ي جرم را تشخيص دهد . اما در بيشتر موارد اين دو شغل مختلف با هم ، هم پوشاني مي کنند .
جوکلايتون سخنگوی اصلي صحنه ي جرم در اداره ي بازرسي کلرادو مي باشد . او 14 سال تجربه ي بررسي ميداني را دارد . همچنين در برخي از علوم قانوني متخصص است . آن طور که او توضيح مي دهد ، نقش او در تحليل آزمايشگاهي بسته به نوع مدرکي که از صحنه ي جنايت مي آورد ، متغير است . او مي گويد : " به محض آنکه مدرکي به آزمايشگاه تحويل داده شد ، بسته به نوع آزمايش هاي علمي مورد نياز يا درخواست شده ، من ممکن است با يک ميز کاري واقعي روبرو شوم . من در شناسايي الگوي خون ( پاشيدن خون ) متخصص هستم . همچنين در تعيين مسير گلوله ، سرم شناسي ( ترشحات بدن ) و عکسبرداري هم متخصص محسوب مي شوم . من در خيلي از ديگر عرصه ها هم تخصص دارم ( سلاح هاي گرم ، انگشت نگاري ، مدارک مشکوک و غيره ) که ممکن است به من در صحنه ي جنايت کمک کنند . به عنوان پاسخگوي اصلي در قسمت صحنه ي جرم در اداره ي بازرسي کلرادو ، نقش من در صحنه مي تواند با چند تا از تخصص هاي علمي ويژه ي من سر و کار داشته باشد . شايد من اينجا در آزمايشگاه آزمايش اسلحه را انجام ندهم اما نقش من در صحنه ي جنايت مي تواند اين باشد که اسلحه را بردارم و اهميت بالقوه ي آن در اثبات چيزي را بفهمم " .
بازرسي صحنه ي جرم يک مسئوليت سنگين است .
در صحنه ي جنايت : بازشناسي صحنه
معمولاً اولين افسران پليس که در صحنه ي جرم حاضر مي شوند ، منطقه ي هسته مرکزي را امن مي کنند ( منظور از امن کردن ، مسدود کردن منطقه و جلوگيري از به هم خوردن صحنه تا پايان بررسي صحنه است )منطقه ي هسته ي مرکزي آشکارترين قسمت هاي صحنه ي جرم است که بيشتر مدارک جرم در آن متمرکز شده اند .وقتي که CSI مي رسد ، منطقه اي بزرگتر از هسته ي مرکزي را مسدود مي کند چرا که کوچکتر کردن اندازه ي صحنه ي جرم ( اگر لازم شد ) آسان تر از بزرگتر کردن آن است . فشار کساني که در اطراف صحنه ي جرم به تماشا ايستاده اند ممکن است منطقه اي را که بعداً CSI تشخيص دهد جزئي از صحنه ي جرم است ، خراب کند . امن کردن صحنه ي جرم به معناي ايجاد يک سد فيزيکي با استفاده از نوارهاي صحنه ي جرم يا ديگر موانع مثل افسران پليس ،اتومبيل هاي پليس يا خرک ها و همچنين بيرون راندن تمام پرسنل غيرضروري از صحنه است . CSI ممکن است منطقه اي به نام " منطقه ي امن " دقيقاً آان سوي صحنه ي جرم ايجاد کند تا کارآگاه ها بتوانند آن جا بمانند و بدون نگراني از معيوب شدن مدارک به بحث درباره ي موضوعات بپردازند .
به محض آنکه CSI صحنه ي جرم را تعيين کرد و از امن بودن آن مطمئن شد ، گام بعدي اين است که بازپرس بخش قضايي را وارد کار مي کند . چرا که اگر هر کسي احتمالاً ادعاي حريم خصوصي در قبال قسمتي از صحنه ي جرم کرد ، CSI به مجوز تفتيش ( جستجو) نياز پيدا مي کند . مدرکي که CSI به دست مي آورد اگر در دادگاه قابل قبول نباشد ، ارزش چنداني ندارد . يک مامور CSI خوب کمتر اشتباه مي کند و بدون مجوز دست به جستجو مي زند .
با در دست داشتن مجوز ، CSI شروع به قدم زدن در صحنه ي جرم مي کند . مامور CSI يک مسير از پيش تعيين شده را دنبال مي کند که در حين راه رفتن در صحنه ي جرم کمترين خسارت را به مدرک هاي جرم وارد کند . در حين اين قدم زدن و مرور کردن اوليه ، او يادداشت هاي فوري از جزئياتي که با گذشت زمان تغيير مي کنند ، بر مي دارد :
هوا چگونه است ؟ چه ساعتي از روز است ؟ هر بوي قابل توجه را توصيف مي کند . بوي گنديدگي ، بوي گاز . صداها را هم توصيف مي کند مثل چکيدن آب يا صداي بوق هشدار دهنده ي دود . و علاوه بر اينها هر چيزي که به نظر بيايد جا به جا شده است يا گمشده است . آيا هيچ صندلي اي پشت در براي باز نشدن آن قرار گرفته است ؟ آيا تختخواب بدون بالش است ؟ اين زمان ، زمان تشخيص خطرهاي بالقوه احتمالي هم هست مثل نشت گاز يا يک سگي که نسبت به جسد بي تابي مي کند و بايد سريعاً به آنها توجه شود .
CSI هر متخصص يا ابزار اضافه اي را که او فکر مي کند ، بر اساس انواع خاصي از مدارک که در مرحله ي بازشناسي صحنه ديده است ، به آنها نياز پيدا خواهد کرد ، فرا مي خواند . يک تي شرت که روي درختي در جلوي خانه ي قرباني گير کرده باشد ، احتمالاً يک قيچي و يک بالابر را در محل نياز دارد . مدارکي مثل خون پاشيده شده روي سقف يا کرم حشره بر روي جسد به متخصصين مربوطه نياز دارند تا در محل آنها را تحليل کنند . سخت است که يک قسمت از سقف را به آزمايشگاه ببريم تا لکه ي خون روي آن را آناليز کنند . و فعاليت کرم هاي حشره با گذشت هر دقيقه تغيير مي کند . آقاي کلايتون متخصص تحليل لکه هاي خون است ( از بخت خوب ما ) بنابراين او علاوه بر نقش خود به عنوان بازرس صحنه ي جرم ، اين وظيفه را هم انجام مي دهد .
در طي اين زمان ، مامور CSI با اولين کساني که در محل مسئوليت را بر عهده گرفته اند صحبت مي کند تا ببيند که آيا آنها به چيزي دست زده اند و هرگونه اطلاعات اضافي را که بتواند در مشخص کردن برنامه اي براي ادامه ي کار کمک کند جمع آوري مي کند . اگر کارآگاهان حاضر در صحنه مصاحبه با شاهدان را شروع کرده باشند ، ممکن است جزئياتي را ارائه کنند که CSI را متوجه يک اتاق ديگر در خانه يا نوعي از مدرک کند . آيا قرباني نيم ساعت قبل از رسيدن پليس ، پشت تلفن بر سر کسي داد مي کشيده است ؟ اگر چنين باشد ، دستگاه کالر آي دي مي تواند مدرک خوبي باشد . اگر يک همسايه طبقه بالايي صداي دعوا را شنيده باشد و پس از آن صداي جاري شدن آب را ، اين مي تواند نشان دهنده ي تلاش براي تميز کاري باشد ( تميزکاري صحنه ي جرم ) و CSI مي داند که بايد به دنبال آثارخون در حمام يا آشپزخانه باشد . بيشتر CSI ها ( منظور از CSI ، مامور CSI است ) از جمله آقاي کلايتون ، با شاهدها صحبت نمي کنند . آقاي کلايتون يک بازرس صحنه ي جرم است و يک دانشمند قانوني . او هيچ آموزش اختصاصي براي مصاحبه کردن نديده است . آقاي کلايتون تنها با مدارک فيزيکي سر و کار دارد و براي هر گونه گزارش شاهدها به کارآگاهان متوسل مي شود .
CSI اطلاعاتي را که در حين بازشناسي صحنه ي جمع آوري کرده است براي دستيابي به یک منطق در اين صحنه ي جرم مشخص استفاده مي کند . هيچ شيوه اي مشخص براي رويکرد بازرسي صحنه ي جرم وجود ندارد . آن طور که آقاي کلايتون توضيح مي دهد ، رويکرد صحنه ي جرمي که در آن 13 قتل در يک دبيرستان رخ داده است ( آقاي کلايتون يکي از ماموران CSI بوده که در جريان دبيرستان کلمباين به کار پرداخته بود ) با رويکرد صحنه ي جرمي که شخصي در اتومبيلي شکنجه شده است ، به شدت متفاوت است . به محض آن که CSI برنامه اي را جهت مبادرت به جمع آوري تمامي مدارکي که در يک صحنه ي جرم به خصوص ، مناسب به نظر مي آيند ، تدراک ديد ، گام بعدي آن است که همه ي جنبه هاي صحنه را طوري با جزئيات کامل مستندسازي کند که براي افرادي که در صحنه ي جرم نبوده اند ، صحنه قابل بازسازي باشد .
اين مرحله ي مستند سازي صحنه است .
در صحنه ي جنايت : مستندسازي صحنه
مستندسازي صحنه در حين دومين قدم زدن و مرور صحنه انجام مي شود ( از همان مسير اوليه که در مرور و قدم زدن اوليه طي شد ، اين بار هم استفاده مي شود ) .
اگر بيشتر از يک CSI ) CSI به ماموران بازرسي صحنه ي جرم مي گويند ) در صحنه وجود داشت ، ( آقاي کلايتون در ماموريت هايي که داشته است در برخي مواقع تنها CSI حاضر در صحنه بوده است و برخي مواقع يکي از دوجين CSI حاضر در صحنه ) يک CSI عکس مي گيرد ، يک نفر کروکي مي کشد ، يکي يادداشت هايي با جزئيات کامل بر مي دارد و احتمالاً نفر ديگر به تصوير برداري مي پردازد . اگر فقط يک CSI در صحنه بود ، همه اين کارها روي دوش همان يک نفر است .
يادداشت برداري :
عکس ها :
عکس هاي با نماي فاصله ي دور بزرگترين نماي ممکن از کل صحنه ي جرم هستند . اگر صحنه داخل فضاي بسته باشد اين نوع عکس برداري شامل موارد زير است :
1ـ نماهايي از کل اتاق ها ( يعني عکس ها فقط به اتاق محل وقوع جرم محدود نمي شود ) اين نماها به وسيله ي عکس هايي که از هر گوشه ي اتاق گرفته مي شوند ، فراهم مي شوند . اگر هم پايه ي دوربين موجود باشد ، از زاويه ي بالا هم عکس گرفته مي شود .
2 ـ نماهايي از بيرون ساختماني که در آن جرم صورت گرفته است . اين عکس ها بايد شامل تمام ورودي ها و خروجي ها باشند .
3 ـ نماهايي از ساختمان که نشان دهنده ي راه هاي ارتباطي آن با ساختمان هاي اطراف باشد .
4 ـ عکس هايي از هر گونه تماشاگر صحنه ي جرم .
اين عکس هاي مورد چهارم ممکن است موجب شناسايي يک شاهد وقوع جرم حتي يک مظنون شود . برخي مواقع مجرمين واقعاً به صحنه ي جرم بر مي گردند . به خصوص در پرونده هاي حريق عمدي .
عکس هاي با فاصله ي متوسط در وهله ي دوم هستند . اين عکس ها نشان دهنده ي قطعه هاي کليدي از مدارک موجود در صحنه ي جرم هستند ، بنابراين اين عکس ها نه تنها شامل مدارک هستند بلکه شامل محل آنها در اتاق و فاصله ي آنها از ديگر اجسام مي شوند .
نهايتاً، CSI عکس هاي کلوز آپ ( نماي نزديک ) خود را از قسمت هاي منحصر به فرد مدارک مي گيرد که نشان دهنده ي سريال يا ديگر کاراکترهاي شناسايي هستند . براي گرفتن چنين عکس هايي ، CSI از 3 پايه و تکنيک هاي حرفه اي نورپردازي استفاده مي کند تا به بهترين جزئيات و وضوح دست يابد .
اين عکس ها به طرز ويژه اي به آزمايش گاه هاي قانوني کمک مي کند تا به تحليل مدرک بپردازند . همچنين CSI سري دوم عکس هاي کلوز آپ را که شامل يک خط کش جهت مقياس گيري است ، تهيه مي کند .
هر عکسي که CSI مي گيرد ، آن را وارد جدول ثبت عکس ها مي کند . اين جدول جزئيات يا صحنه ي موجود در عکس ، محل موضوع يا صحنه ، زمان و تاريخ گرفته شدن عکس و هر گونه جزئيات توصيفي مربوطه ي ديگر مي شود .
بدون يک جدول ثبت عکس خوب ، عکس هاي گرفته شده از صحنه بيشتر ارزش خود را از دست مي دهند . در بازرسي ترور جان اف کندي ، عکاسان FBI که در کالبد شکافي شرکت کردند ، شرحي براي عکس هايي که مي گرفتند ، تهيه نکردند و بازرسان بعداً قادر نبودند که تمايزي بين زخم هاي ورودي و خروجي موجود در عکس ها قائل شوند .
کروکي ها :
منظره هاي خاصي از صحنه هم بايد در کروکي صحنه مشروح و مجسم شود ، چرا که اين منظره ها با استفاده از اندازه گيري هاي دقيق مي تواند مفيد فايده واقع شوند . هدف نشان دادن محل مدارک جرم است و همچنين هدف ديگر نشان دادن چگونگي رابطه ي هر مدرک با ديگر قسمت هاي صحنه است . کسي که مسئول کشيدن کروکي است ممکن است ارتفاع يک در ، سايز دقيق اتاق ، فاصله ي در و پنجره و قطر سوراخ روي ديوار بالاي سر جسد قرباني را در کروکي مشخص کند .
فيلمبرداري :
خدمه ي پاک سازي
چرا که حجم بالايي از کار براي سر و سامان دادن و به شکل روز اول در آوردن آن نياز است . همچنين براي هر کسي که وارد صحنه ي اين جرم شود نيز خطرناک است ( چرا که در يک آزمايشگاه رخ داده است ) .
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}