علامه حلی، توسعه و تحکیم شیعه در ایران

حسن بن یوسف حلّی، معروف به علامه حلّی (647-726 ق) خواهر زاده محقق حلّی و فرزند شیخ یوسف سدید الدین، از علمای سرشناس حلّه است. وی هنگام حمله مغولان به بغداد و سقوط عباسیان، حدود نه یا ده سال داشت.

پس از تحصیل مقدمات در حوزه حله، از محضر دانشمندان بزرگی چون پدرش سدید الدین، دایی‌اش محقق حلی، خواجه نصیر طوسی، ابن میثم بحرانی و ابن طاووس بهره کافی برد و در فقه، اصول، تفسیر، کلام، منطق و فلسفه، قبل از رسیدن به سن بلوغ به درجه اجتهاد رسید و سرآمد دوران شد. هم چنین او نخستین فقیهی بود که به لقب «آیت الله» مفتخر گردید.

دوران زعامت و مرجعیت وی مصادف با پادشاهی اولجایتو، یکی از سرداران مغول و پادشاه هشتم از هلاکوئیان در ایران بود. اولجایتو، پسر ارغوان، پسر آبقاخان، پسرهلاکو بود که در حدود سیزده سال (716 - 703 ق) بر این کشور حکومت کرد. وقتی از مقام و منزلت علمی علامه در حلّه آگاه شد، او را به سلطانیه زنجان، مرکز حکومت خود دعوت نمود. اولجایتو که از بت پرستی به اسلام گرویده و نام محمد خدابنده بر خود نهاده بود و به سبب نفوذ علمای اهل سنت در دربار، از مذهب حنفی و سپس از شافعی پیروی می‌کرد، ولی این بار با حضور علامه حلّی در سلطانیه، به شدت تحت تأثیر شخصیت علمی و عظمت اخلاقی او قرار گرفت.

به خصوص وقتی سردار مغول جلسات علمی با حضور علامه و جمعی از علمای اهل سنت از جمله خواجه نظام الدین عبدالملک مراغه‌ای ترتیب داد و آن جا با غلبه علمی علامه بر آنها، فضایل، مناقب و حقانیت اهل بیت (علیهم السلام) بیش از پیش بر سلطان مبرهن شد، آن گاه به مذهب تشیع روی آورد و شیعه دوازده امامی شد.
 

گسترش تشیع در ایران

با توجه به این که اغلب سرداران مغول، به وحشی گری و خون آشامی شهرت داشتند، به نظر می‌رسد مسلمان و شیعه شدن خود آنها و همین‌طور انگیزه و دلایل این گرایش هرگز برای علامه حلّی مهم نبود؛ ولی بنابر این اصل که «الناس علی دین ملوکهم؛ مردم اغلب پیرو پادشاهان و حاکمان خویش هستند»، به هر حال گرایش اولجایتو به اسلام و تشیع به عنوان «پادشاه ایران و سردار فاتح مغول» در آن اوضاع و شرایط تاریخی، بسیار سرنوشت ساز بود و برای علامه ارزش و اهمیت والایی داشت.

در واقع با این رخداد مهم تاریخی، شالوده مذهب تشیع به دست پرتوان فقیه بزرگ علامه حلّی در کشور پهناور ایران برای همیشه پایه‌گذاری شد.

سپس با درایت و مدیریت علامه و به دستور سلطان محمد خدابنده در سرتاسر ایران، خطبه‌ها به نام علی و حسنین (علیهم السلام) خوانده شد و سردر مساجد، مدارس و اماکن مذهبی و مشاهد مشرفه به اسامی ائمه اطهار مزین گردید. م

کتب، فرهنگ و محبت اهل بیت در میان لشکریان و سرداران مغول رواج یافت و سکه‌هایی که قبلاً به نام خلفا رایج بود، جمع آوری و به جای آن سکه به نام امام علی (علیه السلام) و اهل بیت ضرب شد. بدین ترتیب مذهب تشیع اگرچه از زمان حکومت شیعی آل بویه در بخشی از مناطق ایران ریشه دوانده بود، ولی در دوران حاکمیت مغولان، به همت فقهای بزرگی چون علامه حلّی روند رشد و شکوفایی آن شتاب گرفت و در بیشتر مناطق این سرزمین گسترش یافت.
 

تشکیل حوزه علمی سیار

به سبب ارادت و اعتمادی که سلطان محمد خدابنده به علامه داشت، این فقیه بزرگ همواره به عنوان مشاوری امین در کنار سردار شیعی مغول قرار گرفت و حتی در مسافرت‌ها نیز ملازم او بود. علامه از این فرصت بهره برد و به پیشنهاد وی و به دستور سلطان محمد، مدرسه سیاری با تجهیزات کامل تهیه شد. کاروان سلطان به هر شهر و دیاری که وارد می‌شد و در هر منطقه‌ای اطراق می‌کرد، قبل از همه، چادرهای این مدرسه در مناسب‌ترین و بلندترین مکان برپا می‌شد و علامه در آن، با طرح بحث‌های علمی و تعلیم و تربیت شاگردان به نشر فقه اهل بیت و معارف تشیع می‌پرداخت.

به طور کلی در آغاز دوره مغولان، گرچه خرابی‌های بسیاری از نظر عمران و آبادی به وجود آمد، ولی در پی تلاش‌های شبانه روزی فقهای عظام در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی، نه تنها این خرابی‌ها جبران شد، بلکه در عرصه‌های دینی و فرهنگی، پیشرفت‌های چشم گیری برای مذهب تشیع به دست آورد. بنابراین می‌توان به جرأت این دوره را دوره احیای تمدن شیعه و تحکیم مبانی و مستدل شدن اصول مذهب تشیع در ایران نامید.

علاوه بر این، علامه در سنگر فرهنگی دیگری، به تحقیق و تألیف روی آورد و با تألیفات ارزشمندی در موضوعات مختلف، به دفاع از حریم مکتب فقهی، اصولی، تفسیری، کلامی و فلسفی شیعه برخاست و حتی بعضی از این آثار را در طول همین مسافرت‌ها نگاشت. علامه حلّی در پایان بعضی از این تألیفات به این نکته اشاره کرده که این اثر را در مسافرت سلطان به گرگان یا کرمانشاه یا... نگاشته است. وی کتاب منهاج الکرامه را در دفاع از امامت و رهبری معصومین نوشت و به سلطان محمد خدابنده هدیه داد. این کتاب به دستور سلطان در نسخه‌های بسیاری استنساخ (رونوشت) شد و در سطح وسیعی منتشر گردید.

از دیگر آثار مهم علامه می‌توان کتب: تحریر الاحکام، مختلف الشیعه، تذکرة الفقها، تبصرة المتعلمین، ارشاد الاذهان در فقه، و کشف المراد، منهاج الیقین، نظم البراهین و الالفین در علم کلام را نام برد. او در هشتاد سالگی چشم از جهان فرو بست. پیکرش از حلّه به نجف منتقل شد و در جوار حرم امام علی (علیه السلام)، کنار ایوان طلایی به خاک سپرده شد.

پی نوشتها:
1- فوائد الرضویه، ص126 و اعیان الشیعه، ج5، ص401
2- لغتنامه دهخدا، ج3، مدخل اولجایتو، ص3646 و اعیان الشیعه، ج9، ص120
3- درباره علت گرایش اولجایتو به تشیع، داستانهایی در کتب مختلف تاریخی ذکر شده است. برای نمونه، ر.ک: اعیان الشیعه، ج5، ص339
4- مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری، ج2، ص 359 و اعیان الشیعه، ج9، ص 120
5- روضات الجنات، محمد باقر خوانساری، ج2، ص282
6- اعیان الشیعه، ج5، ص400 و تاریخ مغول، ص316
7- برای آگاهی از شرح تفصیل این آثار، ر.ک: علامه حلی، رایت ولایت، محمد حسن امانی و الذریعة و روضات الجنات، ج3
8- فوائد الرضویه، ص128.


منبع: مرکز مطالعات شیعه