یک گروه تحقیقاتی در دانشکده «تعلیم و تربیت دانشگاه بیرمنگام، کمک آشکاری به این روش کرده است. روش مذکور طی دو پروژه تحقیقی گسترش یافته است: «تربیت دینی در سالهای نخست» (۱۹۸۷ تا ۱۹۸۹)، و «دین در خدمت کودک» (۱۹۸۹ تا ۱۹۹۲). یک کتاب مرجع برای معلمان، که با چهارده کتاب تصویری برای کودکان و یک نوار کاست کمکی همراه بود در سال ۱۹۹۱ منتشر شد (گریمیت، گرو و دیگران، ۱۹۹۱) و دومین کتاب در مرحله نهایی چاپ است.
 
یک موضوع دینی برای ارائه به کودکان انتخاب شده است. این موضوع، که «نیومن» یا به ساده تر بگویم - یک موضوع کوچک دینی نامیده شده است، می تواند کلمه ای مفرد (خدا را شکر)، یک فریاد (دعوت به نماز در مسجد)، یک داستان (یونس و ماهی بزرگ)، صفحه ای از کتاب مقدس (عبارت مشخصی از گرانت صاحب گورو)، یک مجسمه (گانشا یا بانوی لورد)، جنبه ای از واقعیت معنوی (فرشتگان) یا حتی یک شخص (یک راهب بودایی) باشد. معیارهای اصلی انتخاب عبارت اند از:
 
1. موضوع مورد نظر از موقعیت کم و بیش آشکار و مستقلی در زندگی و ایمان دینی برخوردار باشد؛ یعنی به مثابه امری خود محصور، تمامیت خاصی داشته باشد.
 
۲. آن موضوع آکنده از نفوذ معنوی، یا مفهوم تقدس یا نیروی ایمان باشد.
 
3. آن موضوع هدایایی برای ارائه به کودکان داشته باشد.
 
برخورداری از آخرین معیار همیشه از پیش معلوم نیست، بلکه با تجربه و شهود حاصل می شود. گزینش یک «نیومن» نتیجه سلسله تجربیاتی است که طی آن، موضوعات کوچک دینی خاصی یافت شده اند تا پاسخی برانگیزانند و هدایایی به کودکان ارائه کنند و حال آنکه به نظر نمی آید موضوعات دیگر چنین کاری انجام دهند. به عبارت دیگر، این معیار تجربی است.
 
مرحله اشتغال: موضوع انتخابی بی درنگ و با کمترین آمادگی و توضیحی به کودکان ارائه می شود. این لحظات نخست که در آن توجه کلاس جلب شده است، مرحله اشتغال نامیده می شود. مسائلی مانند آشنایی کودکان با موضوع و شیوه و فوریت موضوع باید مورد توجه قرار گیرند.
 
می توان دو نمونه از موقعیت های اشتغال عرضه کرد: ابتدا وقتی که گانشا، خدای سرفیل هندی و آسیای جنوبی، به کودکان سه ساله ارائه شد، متحیر بودیم که چنین شخصیت غریبی را چگونه به کودکان معرفی کنیم. گانشا معمولا همراه با یک «باندیکوت» با موش صحرایی کوچک نشان داده شده که دارای یک مار پیچیده اطراف شکم چاقش است. او چهار بازو دارد و چیزها را در چهار دست خود نگه می دارد. با تأمل در واژه های تجربی آشنا، پرسیدیم: این کودکان خردسال تاکنون درباره فیل ها در خانه های خود چه میدانسته اند، و به یاد آوردیم که فیل یک اسباب بازی محبوب کودکان است. سپس فیلهای اسباب بازی را در جعبه ای زیر میز کودکان و در جیبها و آستین های معلم پنهان کردیم. از کودکان خواسته شد تا در شکل یک حرکت گام به گام آنها را جست وجو و به شکل یک صف روی میز مرتب کنند. سپس آواز محبوب کودکان را در مورد نلی، فیلی که از خانه گریخته و به سیرک رفته بود، خواندیم. هنوز شخصیت گانشا را معرفی نکرده ایم.
 
پس از تأمل، این معرفی مبسوط کاملا غیرضروری به نظر می رسید. چرا به گانشا اجازه ندهیم تا بی درنگ درباره خود صحبت کند؟ دفعه دیگر این عنوان را به گروه کودکان معرفی کردیم، مجسمه گانشا را روی یک سینی نقره ای گذاشته، زیر یک کیسه مخملی پنهان کردیم. همزمان با اینکه کیسه به آرامی برداشته می شد، کودکان به تعریف کردن آنچه دیدند، دعوت شدند. ابتدا یک موش صحرایی یا موش یا «باندیکوت» بود، سپس مار، و سرانجام، با نفس تنگی از روی شعف و شگفتی کودکان، شخصیت گانشا کاملا آشکار شده بود. هیچ تعریفی ضرورت نداشت. مقطع اشتغال مشتمل بر چیزی بیش از پرده برداری از مجسمه نبود.
 
«اذان» آهنگ عبادت مسلمانان - که مؤمنان را به عبادت در مسجد فرا می خواند - مشکلات متفاوتی ایجاد کرد: حی على الصلاة حی على الفلاح! الله اکبر! لا اله الا الله!» مشکل این است که مناجات با آهنگ کلمات عربی به گوش کودک غربی غریب به نظر می رسد. ما می ترسیدیم که بچه ها بخندند یا اینکه هر کودک مسلمانی خجالت زده شود. بنابراین، تا حدی تجربه اشتغال دقیق تری ایجاد کردیم که در آن، معلم با تعدادی از وسایل یا ابزاری که صدای هشداردهنده ای به وجود می آوردند، وارد کلاس شد: تلفن زنگ می زند؛ شما چه می کنید؟ کار یا بازی خود را رها کرده، به سوی تلفن می دوید یا والدین خود را صدا می زنید. در حیاط مدرسه بازی می کنید؛ که معلم زنگ را می زند؛ شما چه می کنید؟ بازی خود را متوقف ساخته، پشت در کلاس به صف می ایستید. نزدیک تقاطع، کنار چراغهای عابر پیاده هستید که ناگهان صدای آمدن یک ماشین آتش نشانی را می شنوید؛ چه می کنید؟ توقف می کنید. در اینجا صدای دیگری هست که مردم زیادی می شنوند و شاید شما نیز وقتی که در اطراف شهرمان قدم می زنید آن را شنیده باشید، به خصوص اگر شما نزدیک یک مسجد زندگی کنید. وقتی مردم این صدا را می شنوند، دست از کارشان کشیده، با عجله به مسجد می روند؛ چون آن صدا آنان را به عبادت فرا می خواند. آیا شما دوست دارید که آن را بشنوید؟ آنگاه اذان از روی کاست برای کودکان پخش می شود.
 
ما دریافتیم که با استفاده از این تعریف، به «اذان» با احترام و علاقه گوش فرا داده شد. آن گاه کلمات «اذان» یا با نوشتن روی تخته، یا تهیه شده بر روی صفحه کاغذی که غالبا به صورت زیبا تزیین گردیده است، برای کودکان نمایش داده شد. کودکان کلمات را، که به انگلیسی توضیح داده شدند، خواندند و دوباره نوار پخش شد.
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸