تزکیه نفس یا رشد و کمال باطنی و سیر و سلوک انسانی به سوی خداوند از مطالبی است که خداوند بزرگ بعثت انبیا و نزول کتب آسمانی و به ویژه قرآن کریم را به آن خاطر قرار داده است. بعثت انبیاء دارای سه مقصد و هدف مقدس و بزرگ است:

۱- جهاد و بسیج مردم و مبارزه در راه برانداختن ظلم و ستم ۲- ایجاد حکومت عدل الهی. ٣- سازندگی انسان و هدایت و رساندن او به هدف نهایی خلقت و پیشگاه قرب الهی.
 
هدف از جهاد، زمینه سازی برای تشکیل حکومت الهی است و غرض از جهاد و حکومت فراهم آوردن زمینه مساعد سیر و سلوکی و سکوی پرواز به سوی خداوند، بنابراین تزکیه و آراستن باطن و زدودن موانع، همان رشد و کمال نهایی است که تمام انبیا به آن جهت مبعوث گردیدهاند و آنان از زندگی خود و در پی تحقق آن، در جهاد و تلاش بودند.
 
مفسر عالی مقام ما با اعتقاد به این مطلب، تزکیه را هدف اساسی و نهایی نزول آیات قرآن کریم می داند و می فرماید: «و لما کان اساس الکتاب الالهى لهدایه عائله البشر الى الکمالات الأخلاقیة و الأوصاف الالهیه، لابد من الاشاره الى المسائل و المباحث» مؤلف در این گفته در واقع پاسخی ارائه می دهد به اینکه چرا در تفسیر آیات به مسائل اخلاقی و معنوی رو آورده و سرفصلی تحت عنوان «اخلاق و نصیحت» گشوده است و می فرماید:
 
کتاب الهی بر پایه هدایت، بشر به کمالات معنوی و صفات الهی نهاده شده است و از این رو می بایست به پیام‌های معنوی آیات روی کرد و با گوش جان شنید و به آن دل سپرد. با توجه به نکات یاد شده و اینکه ترقی معنوی انسان، هدف نهایی انزال کتب و ارسال رسیل می باشد، می توان به اهمیت علم اخلاق پی برد، زیرا اخلاق اسلامی تنها دانشی است که عهده دار این مهم است و در آن قوانین، ضوابط، میزان، ارکان، موانع و دستورات سیر و سلوک ترسیم گردیده است. «اخلاق» و «علم مراقبت» توان و انرژی آن را دارد که انسان را به هر وضعیتی که دارد و در هر کجا که هست به حرکت و سیر و سلوک آورد و در تمام قدمها و حالات معنوی همراه باشد ویاری رساند تا اینکه سالک، به مقصد و مقصود حقیقی واصل گردد و علم مراقبت با پیوندی که با هدف نهایی آفرینش را دارد در میان علوم دینی، شریف ترین و برترین رتبه را حائز باشد.

متاسفانه اخلاق اسلامی در جامعه های اسلامی به ویژه مراکز فرهنگی و حوزه های علمیه از جایگاه ویژه خود برخوردار نیست و با آن دانش شریف و عزیز به طور جنبی و حاشیه ای برخورد می شود حتی بسان سایر علوم مورد اهتمام و در متن درس و بحث قرار ندارد. مفسر عالی مقام با توجه با این جایگاه والای علم اخلاق کوشیده است که در تفسیر آیات از مباحث اخلاقی بهره گیرد و با طرح مطالب لطیف معنوی به خواننده روحی تازه و به اهداف سیر و سلوکی آیات قرآن جامه عمل بپوشاند ونیز ایشان با اهتمام کامل توانسته است در تفسیر شریف خود دانش اخلاق را در جایگاه ویژه و شایسته خود قراردهد و از مهجوریت و کم توجهی بکاهد. بالاتر اینکه مفسر ما بیان مطالب معنوی را از مهم ترین وظایف در تفسیر قرآن کریم می داند و می فرماید: «و على کل حال یا ایها المفسر قم و انذر الناس عن السیر فی المفاهیم و الترکیب و النکات و الخصوصیات و بشرهم بالسفر فی حقیقته الکتاب ورحه وفی دقیقه هذا النموذج الالهی و شئونه حتی ینال العبد ما جاء لا جله الکتاب و الله الهادی الى دار الحقیقه و العنوان.» ایشان در این کلام بیان می دارد که وظیفه مفسر تنها پرداختن به بیان مفاهیم و نکات و خصوصیات کلامی نیست و عمده ترین وظیفه او کوشش در هدایت و سوق مردم به روح قرآن کریم و مراتب معنوی آن می باشد.
 
زبان اخلاق: حضرت آیت العظمی امام خمینی (قدس سره) که سالیان متمادی به درس اخلاق در حوزه علمیه قم رونق بخشیده بودند، برای اخلاق به ویژه در مکتب اهل بیت زبانی ممتاز و جدا از سایر علوم قائل می باشند و خود نیز با همان زبان، درس اخلاق را بیان می داشتند که آثار مهم روحی و تربیتی در دلها و جانها باقی می گذاشت. و مرحوم آیت الله حاج سید مصطفی خمینی (رضی الله عنه) که به شاگردی مکتب پدر بزرگوار خود افتخار می کند در این تفسیر گرامی با همان زبان و روش به طرخ مباحث و بیان مطالب اخلاقی می پردازد. خصوصیت و ویژگی زبان اخلاق را در مقایسه با زبان سایر علوم می توان دریافت هر یک از علوم ضمن اینکه از موضوع مسائل و روش و نتایج ممتاز برخوردار هستند ولی به طور عموم از زبان واحدی در بیان مسائل استفاده می کنند. در علوم، مفاهیم، مسائل، مطالب و روش ها با زبان توصیف و تبیین القا می گردند و انسان را با بیرون کشاندن از خود به دنبال فهم و درک و مهارت سوق می دهند و مخاطب و طرف سخن عقل است که با تمرکز و دقت به پیگیری به نتایج و حل مسائل دست می یابد. اخلاق انسان را به نفس و مراقبت های آن فرا می خواند و زبان آن با علم متفاوت است و به توصیف مفاهیم و مطالب نمی پردازد.
 
و تمام حساسیت به درک و فهم و مهارت اصلی علوم می باشد انحصار ندارد و دانش اخلاق توجه کامل را به خودسازی و ترقی و تکامل و درد و درمان معطوف می سازد و مخاطب آن فقط عقل نیست، بلکه با دل و فطرت پاک سخن می گوید و از وی پاسخ می طلبد و در او اثر می جوید و زبان آن عبارتند از: پند و موعظه، تذکر و نصیحت، مهربانی و خیرخواهی، هشداری و نهیب بیداری. تذکر است به علم و بصیرت الهی، جلال و جبروت خداوند، عظمت و کبریایی او، توجه به نعمت های بی شمار، حلم و گذشت، احسان و انعام، ربوبیت و اکرام، رحمت و غفران، عفو و مقام، فنای دنیا و جاودانگی آن سرای، دوری، راه و کمی زاد و توشه، هشدار و پرهیز از غفلت و گناه، ظلم و ظلمت، شرک و ریا، عجب و تکبر. موعظه و توجه دادن است به آخرت و مراحل آن، جهنم و درکات آن، بهشت و درجات آن، درد و درمان، حسرت و شرمندگی، ظلمت و عذاب، نعمت و نجات. نقش زبان در علم اخلاق را بسان یکی از مباحث آن نباید دانست و آن روحی است در کالبد همه مطالب آن و مباحث اخلاقی بدون آن از حیات، قوام، تازگی و بالندگی برخوردار نمی باشد و آن زبانی است ویژه و اهل خاص دارد و در کام هر عالم نباشد و بر هر قامت راست ناید.
 
منبع: امید اسلام، معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1390