2 آذر 1388 / 5 ذی الحجه 1430 / 23 نوامبر 2009
2 آذر 1388 / 5 ذی الحجه 1430 / 23 نوامبر 2009
2 آذر 1388 / 5 ذی الحجه 1430 / 23 نوامبر 2009 |
مهدي خالدي موسيقي دان با سابقه در هفتاد و يك سالگي در تهران درگذشت. خالدي موسيقي را نزد استاد صبا آموخت و پس از ايشان دومين نوازندهاي است كه در راديو به تكنوازي پرداخت. استاد خالدي به مدد هوش فراوان خود در مدتي كوتاه تمام رديفها را آموخت و به جز سبك استاد صبا، شيوههاي ديگري نيز در نواختن ويلن ابداع كرد كه هم اكنون توسط نوازندكان و اهل فن نواخته ميشود. |
غلام حسين درويش خان معروف به درويش خان از موسيقي دانان بزرگ ايران بدرود حيات گفت. درويش خان در كودكي نواختن سه تار و بعد تار را نزد پدر آموخت. درويش خان ساختمان سه تار را استادانه تكميل كرد و يك سيم به پنج سيم آن افزود و آن را به صورت متداول امروز درآورد. همچنين درويش خان پيش درآمدهاي بديع ابداع كرد كه گامي مؤثر در راه پيشرفت موسيقي ايران بشمار ميرود. استاد به تصنيف توجه بيشتري داشت و به آن رونقي تازه بخشيد. درويش خان موسيقي سنتي را از دربار اميران و سلاطين به ميان مردم آورد و در كلاس خصوصي خود به احوال شاگردان مستمند و با استعداد خود رسيدگي ميكرد. |
انتشار عكس موسيونوژ بلژيكي مدير كل گمرك ايران با لباس روحانيت شيعه در مجلس لهو و لعب، خشم مردم متدين و علما را برانگيخت. در اين ميان، كوبندهترين و مؤثرترين اعتراض از جانب سيد عبداللَّه بهبهاني، عالم بزرگ تهران، مشاهده شد. مظفرالدين شاه در پي اعتراضات سهمناك بهبهاني، نامهاي به او نوشت و به برآوردن خواستههاي وي تعهد سپرد. اما با آرام شدن مردم و فروكش كردن هيجانهاي نخستين، اقدامي از سوي شاه قاجار در اين باره صورت نگرفت و اين بار، بهبهاني مصمم شد تا به همراهي ديگر علما، نهضت را شوري تازه ببخشد. براين اساس، مقصود خود را با علماي نامدار و بزرگ تهران در ميان گذاشت كه در اين ميان تنها سيد محمد طباطبايي اظهار داشت كه به خاطر مشروطه، حاضر است بهبهاني را همراهي كند. آيتاللَّه بهبهاني نيز همكاري طباطبايي را مغتنم شمرد و دوم آذر 1284ش به منزل طباطبايي رفت و پس از مذاكره، همپيمان و متّفق شدند كه در مبارزه عليه استبداد و ظلم حكومت تا رسيدن به هدف اصلي يعني مشروطه، از ياري يكديگر باز نايستند. اين نشست كه به پيمان "سيدين سندَين" معروف شد، در تاريخ مشروطيت اهميتي بس بزرگ يافت تا جايي كه رشد نهضت مشروطهخواهي را به آن دو بزرگوار دانستهاند. بهبهاني شخصيتي بيباك، شجاع و سرسخت بود و طباطبايي، عالمي متقي، پاك دامن، آگاه به علوم زمان و اوضاع سياسي جهان. در واقع، دو ويژگي ممتازي كه هر رهبر براي پيروزي نهضت بدان نيازمند است، يعني سازش ناپذيري و درايت، به وسيله اتحاد بهبهاني و طباطبايي حاصل شد و پيروزيهاي بعدي را ممكن ساخت تا به مشروطه دست يافت. |
پس از تجاوز ارتش روس به ايران در جريان جنگ جهاني اول و پيشروي تا نواحي اطراف تهران و انحلال مجلس شوراي ملي، طبق هماهنگي به عمل آمده با احمد شاه قاجار، قرار بر اين شد كه شاه به طرف اصفهان حركت كند و پايتخت به آن شهر منتقل شود. اما پس از مذاكرات بسيار با نمايندگان روس و انگليس نظر احمدشاه تغيير كرد و به اطلاع دربار رسيد كه قواي روس به پايتخت حمله نخواهند كرد. در اين حال، عدهاي از نمايندگان مجلس، روحانيان بلند پايه و تجار تهران، پايتخت را به قصد قم ترك كردند و در قم، كميته دفاع ملي را تاسيس نمودند. در اين حال فرمان جهاد عليه روس از طرف علما صادر شد و هيئتي مامور تدارك اسلحه گرديد. در همين ايام، قواي جنگي روسيه، شهر ساوه را تصرف كرده، به سمت قم پيشروي كردند. اعضاي كميته دفاع ملي كه قواي مهاجم را در پيش روي خود ديدند، به سرعت رهسپار اصفهان شدند و پس از چند روز توقف، به سمت كرمانشاه حركت كردند. قواي روسيه نيز پس ازتصرف ساوه، شهرهاي قم و كاشان را اشغال كردند و براي مقابله با كميته راهي كرمانشاه شدند. اين كميته در كرمانشاه، دولت موقتي تشكيل داد و به جنگ روسها رفت. پس از چندين درگيري بين قواي روس و انگليس با كميته دفاع ملي، اين كميته مجبور شد جاي خود را تغيير دهد و مدتي در قصر شيرين و موصل در عراق اقامت نموده، سرانجام به استانبول رفتند. اين كميته و دولت موقت در ارديبهشت سال بعد با نامي ديگر اعلام موجوديت كرد، اما سرانجام پس از پايان جنگ منحل شد. |
روز دوم آذر 1357، در مشهد تظاهرات آرامي از طرف مردم به وقوع پيوست و تظاهركنندگان وارد صحن حرم امام رضا (علیه السّلام) شدند. ناگهان نظاميان رژيم، مردم را به گلوله بستند و عدهاي از مردم مبارز جان خود را از دست دادند. گلوله باران بارگاه مقدس حضرت ثامن الحجج(علیه السّلام) خشم مردم را چندين برابر كرد و عكس العمل علما را به بار آورد. حضرت امام خميني (رحمت الله علیه) طي پيامي متذكر شدند: دولت ياغي نظامي، به امر شاه، تر و خشك را به آتش كشيده و يكي از بزرگترين ضربههاي اين جنايتكار به اسلام، به مسلسل بستن بارگاه قدس علي بن موسي الرضا صلوات اللَّه عليه است. پس از آن، امام، روز پنجم آذر را عزاي عمومي اعلام نمودند. متعاقب پيام امام، ساير آيات عظام و مراجع تقليد نيز پيامهايي در محكوم كردن عمليات نظاميان در مشهد فرستادند و روز عزاي ملي را تاييد و بر آن تأكيد نمودند. |
در حالي كه كمتر از چهار ماه از وقوع جمعه خونبار مكه در نهم مرداد 1366 ش (6 ذي حجه 1407ق) ميگذشت، كنگره جهاني بررسي قداست و امنيت حرم امن الهي با حضور بيش از دويست تن از علما و متفكران اسلامي از سي و شش كشور جهان و تعدادي از شخصيتهاي علمي و سياسي كشورمان درتهران برگزار شد. در اين كنگره، موضوعاتي از قبيل قداست و امنيت حرم از ديدگاه قرآن و فقه اسلامي و قوانين و عرف بين المللي؛ رابطه متقابل حج و حرمتِ حرم، انقلاب اسلامي و حج در سالهاي گذشته و وظيفه امت اسلامي در حفظ و تقدس حرمت حرم، مورد بحث و بررسي قرار گرفت. همچنين در اين كنگره، علاوه براعضاي شركت كننده، تعدادي از سازمانها و احزاب اسلامي خارج از كشور نيز با ارسال تلگراف و پيامهايي، ضمن محكوم كردن كشتار زايران بيت اللَّه الحرام، از برگزاري اين كنگره حمايت و استقبال نمودند. |
استاد دكتر محمدحسن لطفي تبريزي، مترجم آثار فلسفي و محقق بنام آثار افلاطون، در سال 1298 ش در تبريز به دنيا آمد. وي پس از گذراندن دروس ابتدايي و متوسطه راهي تهران شد و پس از اخذ ليسانسِ حقوق از دانشگاه تهران، مدرك دكتراي خود را از آلمان گرفت و از سال 1329 تا پيروزي انقلاب اسلامي به وكالت پرداخت. دكتر لطفي تبريزي پس از آن، عمر خود را وقف خواندن و نوشتن و ترجمه آثار فلسفي نمود و با تسلطي كه به زبانهاي آلماني، انگليسي و فرانسوي داشت، در زمره بهترين مترجمان آثار فلسفي قرار گرفت. وي در طي مدت نزديك به چهل سال ترجمه آثار كلاسيك و متون اصلي فلسفه، آثار متعددي به وجود آورد كه زندگي و آثار افلاطون، دوره آثار افلاطون، فرهنگ رنسانس و خاطرات سقراط از آن جملهاند. سرانجام استاد لطفي تبريزي در حالي كه عمري را به خدمات ارزشمند علمي سپري كرده بود در دوم آذر 1378 ش در هشتاد سالگي بدرود حيات گفت و دربهشت زهرا آرميد. |
عباس ميرزا نايِبُ السَّلطنِه فتحعلي شاه قاجار در مكاني بنام اصلاندوز از قواي روسيه شكست خورد. در پي اين شكست، شاه قاجار با قوايي متشكل از چند هزار سرباز عازم آن ناحيه اما دولت روسيه در اين زمان در صدد مصالحه با دولت ايران برآمد، زيرا ناپلئون بنا پارت امپراطور فرانسه به كشورش هجوم آورده بود. در پي اين تصميم عهد نامه خسارت بار و معروف گلستان ميان نمايندگان دولتهاي روسيه و ايران به امضاء رسيد. پس از عقد اين قرارداد دوره اول جنگهاي ايران و روسيه پايان يافت. از جمله علل مهم شكست عباس ميرزا در اصلاندوز همكاري نكردن و نافرماني صاحب منصبان اردوي اوخسّت شاه قاجار بود. |
شيخ محمدحسين غروي اصفهاني معروف به كمپاني فرزند شيخ محمدحسن در دوم محرم سال 1296 قمري در كاظمين ديده به جهان گشود. وي با حمايت پدر كه از بازرگانان متدين بود تحصيلات خويش را با جدّيت شروع كرد. سطح را نزد شيخ حسن تويسركاني فرا گرفت؛ آن گاه از محضر آقاسيدمحمد فشاركي اصفهاني و حاج آقا رضا همداني بهره برد واز شاگردان آخوند ملامحمد كاظم خراساني گرديد. پس از ارتحال آخوند، به تدريس پرداخت. درس اصول و فقه ايشان بسيار دقيق بود و با زبان عربي فصيح بيان ميشد. آيت اللَّه كمپاني علاوه بر نبوغ و تبحّرش در فقه و اصول؛ در كلام، تفسير، حكمت، تاريخ، ادب، عرفان و ساير علوم نيز مهارت داشت. آيت اللَّه غروي نزد علماي زمان از احترام و بزرگداشت بسياري برخوردار بود و زماني دراز به تدريس فقه و اصول و علوم عقلي اشتغال داشت. مجلس درس اين عالم رباني مجمع اهل فضل و كمال بود ولي در تدريس فلسفه شهرتي خاص داشت. حضرات آيات عظام سيد محمد حجت كوهكمرهاي، سيدمحمدهادي ميلاني، سيدابوالقاسم خويى، سيد عبدالاعلي سبزواري، محمدتقي بهجت فومني و محمدرضا مظفر از جمله شاگردان اين عالم رباني ميباشند. ايشان در فلسفه، حكيمي عرفاني مشرب و در اخلاق، مخزن اسرار بود و در سير و سلوك به مقام شهود رسيده بود. از همه بريده و به دوست پيوسته بود. معروف است كه حدود 12 سال ازدرس و بحث كناره گرفت و به سير و سلوك پرداخت. از اين عالم بزرگوار بيش از 10 كتاب و رساله بر جاي مانده است. كه برخي از آنها عبارتند از: الاجتهاد و التقليد و العِداله، اُرجوزَةٌ في الصوم، الانوارُ القُدسيّه، تُحفةُالحكيم، ديوان اشعار، نَهايةالدِّراية في شرح الكفاية و منظومهاي در اعتكاف. وي سرانجام در سپيده دم پنجم ذيحجهي سال 1361 قمري بر اثر سكته قلبي در 65 سالگي درگذشت و پيكر پاكش در كنار مقبرهي علامه حلي در نجف اشرف به خاك سپرده شد. |
فرناندو ماژلان، دريانورد پرتغالي در هفتم مه سال 1480م متولد شد و سفر بزرگ دريايى خود را از سال 1519م در 49 سالگي با پنج كشتي آغاز كرد. ماژلان پس از رسيدن به سواحل امريكاي جنوبي، تنگهاي را در جنوب اين قاره كشف كرد كه به نام خود او، تنگه ماژلان، ناميده شد. ماژلان و ملوانان وي از طريق اين تنگه به اقيانوس آرام رسيدند، اما مدتها در اين اقيانوس گرسنه و سرگردان بودند تا آنكه به جزاير فيليپين رسيدند. ماژلان به دليل دخالت در امور بوميان اين سرزمين، در طي نبردي با آنان، در 23 نوامبر 1521م در 41 سالگي كشته شد. اكتشافات ماژلان، راه را براي استعمار اين مناطق آغاز كرد و دولتهاي استعماري آنها، سالها به استثمار اين مناطق پرداختند. |
ژوزف وُون هاممِر، خاورشناس اتريشي در نهم ژوئن 1774م در اتريش به دنيا آمد. وي پس از تكميل تحصيلات خود در مدرسه زبانهاي شرقي و فراگيري زبانهاي عربي، فارسي و تركي، از طرف دولت اتريش به عنوان مترجم به دربار عثماني راه يافت. او در اين مدت با كشورهاي سوريه، لبنان، مصر و نيز ايران آشنا شد، اما گستردگي معلومات و تلاشهاي وي در معرفي مكاتب اسلامي و شرقي در اروپا و به ويژه در اتريش باعث گرديد تا در مجامع علمي و ادبي پنجاه كشور عضويت يابد و به پاس خدمات علمي، ادبي و سياسي خود به دريافت پانزده نشان علمي و سياسي از طرف دول گوناگون نائل گردد. در اين ميان، آنچه شخصيت هامّر را برجسته مينمايد، گرايش وي به اسلام ميباشد كه به زعم برخي سيرهنويسان، او در همان جواني و در زمان حضور در امپراتوري عثماني به اسلام گرويده بود. جملات و كلمات هامر در كتابهايش نشان دهنده علاقه او به آيين محمدي(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. بالاتر از آن، اينكه هامر براي خود به سبك مسلمانان، قبل از مرگ، قبري تهيه كرده و بر روي لوح قبرش جملات و آياتي از قرآن از قبيل: "انا لله و انا اليه راجعون" و "كلّ نَفسٍ ذائقة المَوت" حك نمود كه با عقايد يك مسيحي تناسبي ندارد. از هامر بيش از صد جلد كتاب بر جاي مانده كه تاريخ امپراتوري عثماني در 2 جلد، مجموعه تصاوير حكام مسلمان در 6 جلد و تاريخ شعر عثماني در 4 جلد از آن جمله است. كتابهاي هامّر در تاريخ عثماني، مدت طولاني از منابع اصلي به شمار ميرفت. همچنين آثار او نمايانگر مرحله عظيمي در طول تاريخ خاورشناسي در اروپا و به ويژه آلمان است و چه بسا هامر، بهترين واسطهاي است كه تاكنون بين شرق اسلامي و اروپاي مسيحي ظاهر شده است. ژوزف وُون هامّر سرانجام در 23 نوامبر 1856م در 82 سالگي درگذشت. |
آلْدوسْ لئونارْدْ هاكْسْلي، نويسنده انگليسي در 26 ژوئيه 1894م در انگلستان به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات خود، مدتي به تدريس اشتغال داشت و سپس طي سفري به ايتاليا، كار نويسندگي را آغاز كرد. هاكسلي پس از نگاشتن چندين اثر خود، در شمار داستانسرايان و شرح حال نويسان مشهور انگليسي درآمد. همچنين او را به خاطر احاطه حيرت انگيزش بر اغلب علوم و فنون زمان خويش، بهترين مغز دوران خود ناميدهاند. كتابها و مقالات او در مباحث مختلف از نقد ادبي و هنريِ نقاشي گرفته تا مسايل سياسي، اقتصادي، اجتماعي، تربيتي، علمي و صنعتي در انگلستان و دنياي غربْ، معروف است. اكثر اين كتابها و مقالات، سالها به عنوان كتابهاي درسي در مدارس انگليسي زبان دنيا تدريس ميشد. او كليه رنگها و ريزه كاريهاي دنيا را در تمام مراحل ادبي، علمي، سياسي و هنري با فكري باز و روشن موشكافي ميكند و راه را براي خوانندگان باز ميگذارد تا خود تصميم بگيرند. هاكْسْلي هرگز به اين مسئله كه چه بايد كرد كاري ندارد بلكه متذكر ميگردد كه آنچه هست كمال مطلوب نيست. از سالهاي 1930م، تصوف شرق توجه هاكسلي را به خود جلب نمود. از يك طرف تضاد بين دنياي مادي و زندگي شاعرانه و از طرف ديگر كشمكشهاي بين عقل و ايمان، او را وادار ساخت كه به نوعي پايبند مذهب شود. وي سبكي گيرا و بياني دلنشين دارد و براي ابراز مفاهيم خود، موضوعاتي جالب و در عين حال طنزآميز انتخاب ميكرد. همچنين بذلهگويى و طنز از مختصات جدايىناپذير نثر اوست، طنزي كه هنرمندانه و هوشمندانه است و به نثر او، تنوع و رواني خاص ميبخشد. هاكسلي سخنگوي طبقه روشنفكر نيمه اول قرن بيستم است كه قدم به قدم به دنبال قرن خود پيش ميرود. وي در برابر انحطاط جامعه، حسرت زندگي طبيعي و بدوي را دارد و از يك طرف، كنجكاوي سيريناپذيري براي دسترسي به همه مظاهر عالم هستي در او موجود است. قهرمانان آثار هاكسلي، ميان واقعيتها و چيزهاي نامعلوم و مبهم در نوسانند و در پي آنند كه وجود خود را كمال بخشند، در وراي قوانين اخلاقي و انديشههاي تحميلي زمان به شخصيت خود ثباني بدهند و خود را با جريان تدريجي جهان هماهنگ سازند. آثار هاكسلي به سبب وسعت انديشه و بينش دقيق و طراوت بيان و گويايى زبان و روشني و استحكام سبك انشاء و لحن انتقادي و هجو زيركانه و طنز سرگرم كننده، آثاري سودمند و پرجاذبه شناخته شده است. همچنين او خود نيز از بزرگترين و هوشمندترين نويسندگان نيمه اول قرن بيستم به شمار ميآيد. از هاكسلي آثار متعددي بر جاي مانده كه دنياي گستاخ نوين، علف خشك عتيق و جزيره از آن جملهاند. آلدوس لئونارد هاكسلي سرانجام در 23 نوامبر 1963م در شصت و نه سالگي درگذشت. |
مسئله فلسطين در واقع از نخستين مسايلي است كه در مجمع عمومي سازمان ملل متحد مطرح گرديد. با اين حالْ بسياري از قطعنامههاي سازمان ملل با در نظر گرفتن مطامع قدرتهاي بزرگ و صهيونيستها صادر ميگرديد. دولت نژادپرست اسرائيل به استناد يكي از همين قطعنامهها در 14 ماه مه 1948م اعلام موجوديت نمود. در اين ميان، مسئله فلسطين عليرغم تلاشهاي مستقيم و غيرمستقيم كشورهايى چون امريكا و انگلستان، به واسطه مبارزات حقطلبانه مردم فلسطين هميشه به عنوان يكي از مسائل روز مطرح ماند. مظلوميت و آوارگي اين ملت و از سوي ديگر ظلم و جنايات فراوان و وحشتناكي كه سردمداران رژيم صهيونيستي در حق مردم فلسطين انجام ميدادند باعث شد تا اين مسئله در مجامع جهاني مطرح شود. در اين راستا، كنفرانس سرانِ عرب در نوامبر 1973م، سازمان آزاديبخش فلسطين را تنها نماينده قانوني مردم اين منطقه دانست و در فوريه 1974م كنفرانس سران كشورهاي اسلامي نيز آن را تأييد نمود. با اين پيش زمينهها در 23 نوامبر 1974م مجمع عمومي سازمان ملل در دو قطعنامه اين مسئله را مورد توجه قرار داد و در آنها اولا به سازمان آزاديبخش فلسطين اجازه داد تا به عنوان عضو ناظر در جلسات اين مجمع شركت نمايد و ثانياً حقوق ملت فلسطين در بازگشت به ميهن و برخورداري از حقوق ملي را به رسميت شناخت. در اين جلسات ياسر عرفات رئيس سازمان آزاديبخش فلسطين موسوم به ساف، سخنراني نمود و ضمن آن به اين نكته اشاره كرد كه در يك دست سلاح و در دست ديگر زيتون آوردهام كه نشانه صلح است، نگذاريد اين زيتون را زمين بگذارم. اقدام سازمان ملل باعث شد تا افكار عمومي با حقانيت و مظلوميت فلسطينيان و جنايات اسرائيل آشناتر شوند. با اين حال، حمايت دولتهاي بزرگ از اسرائيل و تداوم جنايات اين رژيم و نيز سازشكاري برخي از سران عرب و رهبران فلسطين باعث شده است تا مساله فلسطين همچنان لاينحل باقي بماند، و مردم مسلمان فلسطين به مبارزه و انتفاضه روي آورند. |
آندرِه مالْرو، نويسنده معروف فرانسوي، در سوم نوامبر 1901م در پاريس به دنيا آمد. وي در ابتدا به علت علاقه به باستانشناسي و هنرهاي قديمي به تحصيل در اين رشته پرداخت و آن گاه زبان سانسكريت را فرا گرفت. مالرو در جواني پس از مطالعه كاملي كه در زبان مردم هندوچين كرد به آن سرزمين كه تحت سلطه فرانسه بود عزيمت نمود. در ابتدا تصور ميشد كه اين سفرتنها يك سفر تفريحي است اما مالرو در هند و چين وارد فعاليتهاي سياسي شد و عليه سلطه استعماري فرانسه دست به كار گرديد. وي پس از بازگشت به فرانسه، كتابي درباره مبارزات مردم جنوب شرقي آسيا عليه استعمار تحت عنوان سرنوشت بشر نگاشت و با انتشار اين كتاب در رديف معروفترين نويسندگان ادبي جهان قرار گرفت. با اين اثر كه جزو شاهكارهاي مالرو به حساب ميآيد ، وي به دريافت جوايز معتبر فرانسه نائل آمد و كتابش به اكثر زبانهاي زنده دنيا ترجمه شد. مالرو قبل از جنگ جهاني دوم ، در حمايت از جمهوري خواهان اسپانيا راهي اين كشور شد و به مبارزه بر ضد سلطنتطلبان پرداخت. او همچنين در جريان جنگ جهاني دوم، دو بار توسط آلمانيها اسير شد كه از زندان فرار كرد. مالرو پس از جنگ به عنوان وزير فرهنگ فرانسه برگزيده شد و انجمن جهاني نويسندگان مدافع فرهنگ را بنياد نهاد. او در بعضي كتابهاي خود به تشريح عقايد مخصوص خويش راجع به سياست پرداخته و عليه مرگ و خونريزي ، مبارزه سختي نموده است. مالرو در سال 1953م، رمان فريادهاي سكوت را انتشار داد كه برخي آن را ماندگارترين اثر او ميدانند. وي در اين اثر بر پايه تحقيق و بررسي كه پيش از آن با نام روانشناسي هنر انجام داده، تاريخ مصوّري از آدمي و توان هنريش از خطكشيهاي دوران نوسنگي بر غارها، تا آسمان خراشهاي شگفتآور جهان امروز به دست داده است. مالرو در اين كتاب، ميفهماند كه هنر، يكسره شورش و اعتراض عليه خاموشي است و علمي است طغيانگرانه در برابر مرگ و از ميان رفتن غمانگيز آدمي. از نظر مالرو، سرگذشت هنر، سرگذشت آدمي است. مالْرو از چهرههاي استثنايي و از مردان بزرگ عصر ماست. وي در عين حال، داستاننويس، هنرشناس، انسان دوست، مبارز و ميهنپرست بود. به فرهنگ فرانسه خدمت بسيار كرد و مدت پنجاه سال در دل همه وقايع و تحولات اروپا جاي گرفته است. اصول عقيده او بر آزادي بشر استوار است، آزاديي كه در برابر شكلهاي گوناگون تقدير، گاه به صورت انقلاب ظاهر ميشود و گاه به صورت فرهنگ مشترك. در نظر مالرو ، برادري و يگانگي معنوي، پادزهري است براي درمان تنهايي احتضارآميز بشر. مالرو در برابر پوچي زندگي، نا اميدي توام با خوشبيني دارد و اين حال را، انسانيت غمانگيز ميخواند. داستانهاي مالرو، پرده نقاشي وسيعي است كه در آن، اشخاص تلاش ميكنند تا به رؤياهاي خود تحقق بخشند. از مالرو آثار متعدد ديگري بر جاي مانده كه راه سلطنتي ، وسوسه غرب ، فاتحان ، اميد ، روزهاي خشم و اميد بشر از آن جمله است. آندره مالرو سرانجام در 23 نوامبر 1976م به دليل ابتلا به نوعي بيماري ريوي در 75 سالگي درگذشت. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}