زنان مغول

مورخان مایلند مردان مغول را ترسناک و فاتح به تصویر بکشند، اما اغلب زنان را نادیده می‌گیرند. این کاملا غیرمنصفانه است، زیرا تمدن مغول واقعا زنان فرمانروا و قدرتمندی داشته است. زنان مغول اقتصاد را در جریان نگه می‌داشتند و برخی از بالاترین پست‌های مذهب شمنیسم را داشتند؛ بنابراین زنان مغول چنان موقعیت قدرتمندی داشتند که زنان اروپای آرزوی آن را داشتند. اما زنان تنها کسب و کار و مذهب را اداره نمی‌کردند، بلکه مغول‌ها چندین حکمران زن هم داشتند.بعد از مرگ چنگیز خان، دختران و عروسانش درگیر جنگ هایی بر سر قدرت شدند.
 
یکی از قدرتمندترین ملکه های مغول ماندوهای (Mandhuhai)، یک جنگجوی توانا با ذهنی باهوش و تاکتیکی بود. او مثل چنگیز برای متحد کردن پادشاهی مغول جنگید و بر دشمنان یکی پس از دیگری پیروز می‌شد. وقتی در سی سالگی بود، به این فکر افتاد که باید نام خانوادگی خود را حفظ کند، اما هنوز مشغول جنگ هایش بود. او این مشکل را با ازدواج با یک شاهزاده ۱۷ ساله که به غنیمت گرفته بود و به دنیا آوردن هشت بچه حل کرد، در حالی که هنوز فعالانه در جنگ‌ها شرکت می‌کرد.


سیستم پستی

مغول‌ها در طبیعت خانه به دوش بودند، بنابراین ارتباط کارآمد بین رهبران و افسران، هم حیاتی و هم مشکل بود. آن‌ها این مشکل را با اختراع یک سیستم پستی بسیار کارآمد به نام «یام» حل کردند. بسیاری از مسافران خارجی از جمله مارکو پولو از اندازه و قابل اطمینان بودن یام شگفت زده شدند. یام مجموعه‌ای گسترده از ایستگاه‌های پستی با قاصدهای اختصاصی بود که نامه، گزارش‌های اطلاعاتی و اخبار مهم را ایستگاه به ایستگاه منتقل می‌کردند. این ایستگاه‌ها حدود ۲۴ - ۶۴ کیلومتر باهم فاصله داشتند و کارمندان دائمی داشتند. زمانی حداقل ۱۴۰۰ ایستگاه در تنها چین وجود داشت و قاصد‌ها ۵۰۰۰۰ اسب تازه نفس در اختیار داشتند.


تاکتیک

مغول‌ها با تاکتیک‌های جنگی موثر و وحشتناکشان شناخته می‌شدند و مهارت خود را با جنگ‌های زیاد تقویت می‌کردند. حتی ژنرال‌های کوچکتر مغول هم به اندازه فرماندهان مشهور تاریخی، مثل اسکندر کبیر و هانیبال بارسا، موفق بودند و دستاوردهای زیادی کسب می‌کردند. مغول‌ها به شدت به تاکتیک‌های ناگهانی متکی بودند. عقب نشینی ساختگی، حملات ناگهانی، جنگ‌های روانی و حتی گروگان گیری و سپر انسانی از حرکات کلاسیک مغول هاست. آن‌ها دوست داشتند جنگ را با پرتاب بارانی از کمان بر سر دشمن و به دنبال آن حمله وحشیانه سواره نظام‌ها شروع کنند. اغلب دشمن را با یک کماندار مخفی که وانمود به فرار می‌کرد فریب می‌دادند. وقتی به هدف‌های بزرگی مثل شهر‌ها حمله می‌کردند تمایل داشتند در جبهه بسیار وسیعی بجنگند و در این مدت با سیستم یام با هم ارتباط برقرار می‌کردند. هم چنین آن‌ها مهارت زیادی در محاصره داشتند و با کسانی که تسلیم حکومت آن‌ها نمی‌شدند بی رحم بودند. این ترکیب تاکتیکی آن‌ها را برترین نیروی جنگی زمان خودشان می‌کرد.


جاده ابریشم

یکی از بی رحمانه و در عین حال کارآمدترین بخش‌های سلطنت چنگیزخان تسخیر وحشیانه جاده ابریشم، جاده تجاری اصلی بین آسیا و اروپا و یکی از بزرگترین منابع درآمدی امپراتوری مغول بود. او که متوجه شد حتی ارتش عظیمش نمی‌توانند کاملا این جاده ۶۴۳۷ کیلومتری را تسخیر کنند و نگه دارند یک استراتژی ثانویه اتخاذ کرد. او شروع به از بین بردن همه سکونتگاه‌های عربی و ترکی در این جاده کرد تا زمانی که همه شهر‌ها و واحه هایی که در این مسیر وجود داشتند ویران شدند یا به زانو درآمدند. این کار زمان زیادی طول کشید و چنگیز نتوانست زنده بماند تا نتیجه کارش را ببیند، اما سرانجام مغول‌ها کنترل جاده را در دست گرفتند و جاده ابریشم در قرن ۱۴ و ۱۵ را تحت کنترل آن‌ها بود. جالب است که آن‌ها با تاجران به خوبی رفتار می‌کردند و نه تنها مشوق آن‌ها بودند بلکه واقعا تجارت بین مدیترانه و چین را تقویت می‌کردند. اما عبور از جاده ابریشم در دوران مغول ارزان نبود: بیشتر درآمد تجارت آن‌ها مستقیما از راه عوارض و مالیات‌های مختلف وارد جیب مغول‌ها می‌شد.


صلح مغولی (Pax Mongolica)

گاهی، نتیجه نهایی جنگ‌های سخت صلح است. صلح مغولی نام دوره‌ای صلح آمیز است که به دنبال پیروزی‌های مغول در قرن‌های ۱۳ و ۱۴ پیش آمد. در آن زمان مغول‌ها در اوج قدرت بودند. امپراتوری آن‌ها حدود ۱۵ میلیون کیلومتر مربع وسعت داشت و شامل بیش از ۱۰۰ میلیون نفر جمعیت می‌شد.‌ می‌توانید آن را با ایالات متحده مقایسه کنید که ۹.۸۳ میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد! از آنجا که این قلمروی وسیع تحت یک حکومت مشترک قرار داشت و با وجود سیستم ارتباطی کارآمد و رونق تجارت بین المللی، امپراتوری مغول رشد کرد و همه خوشحال بودند. در واقع مغول‌ها یکی از صلح آمیزترین دوره‌های تاریخی را مدیریت کردند.


اردوی طلایی (Golden Horde)

یکی از قدرتمندترین امپراتوری‌های مغول، اردوی طلایی بود، یک پادشاهی بزرگ که توسط باتو خان، نوه چنگیزخان در سال ۱۲۵۱ تاسیس شد و در واقع یک کشور قدرتمند با زیربنای کامل و شهرهای سنگی بسیار مدرن به ویژه در سرای باتو بود. اردوی طلایی تاثیر زیادی هم روی فرهنگ آن‌ها داشت. آن‌ها بر بخش هایی از روسیه امروزی، اوکراین، قزاقستان، مولدووا و قفقاز حکومت می‌کردند و با مردم روس و مسلمان در ارتباط بودند و در نهایت رهبران مغول از اسلام استقبال کردند و این دین را پذیرفتند.


سلاح‌ها

مغول‌ها هرجا که می‌توانستند سوار بر اسب می‌جنگیدند. قدرت اسب خودش یک سلاح در نظر گرفته می‌شد. طبیعتا سلاح‌های مغولی بسیاری برای سواری طراحی شده بودند. شمشیرهای آن‌ها منحنی بود و استفاده از آن هم سوار بر اسب و هم پیاده آسان بود. نیزه، گرز و قمه هم استفاده می‌شد. برخی از مغول‌ها از باروت به عنوان بمب‌های انفجاری و نارنجک استفاده می‌کردند. دور بردترین سلاح آن ها، کمان کمپوزیت بود، یک سلاح کوچک، اما قوی که برد آن دو برابر کمان انگیسی بود. آن‌ها باتوجه به موقعیت از چندین نوع تیر برای کمان هایشان استفاده می‌کردند. برخی برای سوراخ کردن مناسب بودند و برخی سر آهنی داشتند و می‌توانستند فواصل طولانی پرواز کنند.
 
یکی از معروف‌ترین تیرهای آنها، تیر سوتی بود، یک تیر توخالی که هنگام پرتاب صدای بلندی تولید می‌کرد. از این تیر برای ترساندن دشمن استفاده می‌شد، اما برای علامت دهی هم بود: سپاه مغول عظیم و پر سر و صدا بود و دستورات به سختی شنیده می‌شد بنابراین فرماندهان از این تیر برای علامت دادن به سربازان استفاده می‌کردند. تیرهای آتشین نیز استفاده می‌شدند که زخم‌های وحشتناکی در دشمن ایجاد می‌کردند. زره تا آخرین مراحل دوران مغول استفاده نمی‌شد. به جای زره‌های زنجیری، مغول‌ها از زره‌های سبک چرمی استفاده می‌کردند که از خواباندن پوست اسب در ادرار ساخته می‌شد. آن‌ها اسب‌ها را هم زره پوش می‌کردند.


پذیرش

مغول‌ها خیلی زود فهمیدند که برای فتح یک امپراتوری بزرگ باید عادات مردم سرزمین هایی که فتح کرده بودند را بپذیرند. آن‌ها از اینکه مردم دین و عادات فرهنگی مهمشان را حفظ کنند خوشحال می‌شدند و فعالانه با چیزهایی مثل کاهش مالیات این موضوع را تشویق می‌کردند. از آنجا که مغولان خودشان نگرش باز و راحتی نسبت به مذهب داشتند، تقریبا هیچ هزینه‌ای صرف آن نمی‌شد و ابزار ارشمندی برای حفظ محتوای ملت‌های تسخیر شده فراهم شد.


تاتار‌ها

بسیاری از مردم مغول‌ها را به نام تاتار‌ها می‌شناختند. این نام در اصل از تاتا گرفته شده بود، نامی که مغول‌ها خودشان را می‌نامند. با این حال وقتی مردم متوجه شدند این کلمه شبیه کلمه تارتاروس رومیان به معنای جهنم است آن‌ها را تارتار یا تاتار نامیدند به معنای مردم تارتاروس یا شیطان‌های جهنمی. نام تاتار هنوز هم استفاده می‌شود هرچند دیگر تهدیدآمیز نیست. امروزه، تاتار به مردم ترکی اشاره دارد که در روسیه، قزاقستان و سیبری زندگی می‌کنند.


سبتای (Subutai)

سبتای یکی از بزرگترین دلایلی بود که چنگیزخان توانست امپراتوری مغول را تشکیل دهد. او یکی از چهار سگ جنگی چنگیز و استراتژیست اصلی مغول بود. سبتای یکی از باهوش‌ترین متخصصصان فنون جنگی در تاریخ و ماهرترین ژنرال ارتشی پر از رهبران ماهر و شجاع بود. سبتای در استفاده از تسلیحات محاصره و هوش نظامی سرآمد بود. او همیشه قبل از اینکه تاکتیک خودش را طراحی کند متوجه می‌شد که دشمن از چه تاکتیک هایی استفاده می‌کند و بنابراین موثرترین ضد حمله را انتخاب می‌کرد. او دائما در حال یادگیری چیزهای جدید از مهندسین و متخصصان بود.
 
وقتی چنگیزخان حین فتح چین مرد و پسرش اوگه دئی جانشین او شد، سبتای به خدمت ادامه داد. توجه اوگه دئی و سبتای به اروپا جلب شد. آن‌ها چند ارتش را شکست دادند و می‌خواستند به اروپای مرکزی حمله کنند که اوگه دئی در سال ۱۲۴۱ درگذشت. در یک خوش شانسی بزرگ برای اروپا، جانشین او، گایو خان، سبتای را از جبهه اروپا به دلایل سیاسی برکنار کرد و او را به چین فرستاد. سبتای در آن زمان ۷۰ ساله بود و یک سال در چین جنگید و قبل از برگشت به خانه در اثر کهولت سن در گذشت.


منبع: سایت برترینها