کودکان کار عملِ به خدمت گرفتن کودکان با پرداخت پول کمتر به آن‌ها می‌باشد. این عمل در بسیاری از کشورهای جهان و سازمان‌های بین المللی به عنوان یک عمل استثمارگرانه در نظر گرفته می‌شود. پیش از این، کودکان کار به عنوان مشکلی بزرگ در نظر گرفته نمی‌شد، چون کودکان 4 تا 5 ساله به والدین خود در کارهایی مانند کشاورزی، استخراج معادل زغال سنگ، بافندگی و قالیبافی و سایر مشاغل کمک می‌کردند. انقلاب صنعتی باعث بروز مشکلات زیادی در زمینه‌ی کودکان کار شد، چون در این زمان تحصیل کودکان از اهمیت بالاتری برخوردار بود و مفاهیمی همچون کارگران و حقوق کودکان اهمیت بیشتری یافت. همان طور که قبلاً ذکر شد، تاریخچه‌ی کودکان کار به زمان انقلاب صنعتی برمی‌گردد که در این دوران کودکان در کارخانه‌ها و معادن به کار گرفته می‌شدند و حتی این کودکان برای امرار معاش، کسب و کارهای کوچکی مانند فروش غذا، گل و کفاشی راه انداخته بودند. برخی از کودکان به عنوان راهنماهای توریست‌ها کار می‌کردند و برخی از آن‌ها نیز مغازه‌های کوچکی را برای خود تأسیس کرده بودند، برخی دیگر از کودکان در رستوران‌ها به عنوان گارسون و پیش خدمت به کار گرفته شده و حتی برخی از آن‌ها نیز به عنوان بازیگر و خواننده‌ی خیابانی کار می‌کردند و از این طریق امرار معاش می‌کردند.
 

حکایت مربوط به کودکان کار

کودکان در حال کار در کارخانه‌ها مجبور به تحمل سطوح استرس بالا در محل کار مانند سرهم بندی کردن جعبه‌های مختلف، حمل و نقل و تماس با مواد شیمیایی و سموم خطرناک، مواجهه با خستگی و آسیب فیزیکی و روحی شدید بوده و در معرض مواجهه با خطر آسیب دیدگی، معلولیت، قطع عضو و حتی مرگ می‌باشند. بسیاری از کودکان مجبور به انجام کارهای مختلف در خانه‌های کوچکی هستند که این مکان‌ها تحت نظارت بازرسان قرار ندارد، به همین دلیل در چنین اماکنی کودکان بیشتر در معرض خطراتی مانند سوء استفاده و فحشا قرار دارند.
 
با وجود غیر اخلاقی بودن این کار، اما باز هم تاریخ شاهد استفاده از کودکان در مبارزات نظامی می‌باشد. از کودکان و نوجوانان حوضه‌ی مدیترانه جهت کمک به ساختن ابزارهای نظامی پا به پای بزرگسالان استفاده می‌شود. چند نمونه از استفاده از کودکان جهت انجام کارهای نظامی در کتاب مقدس یونانی که توسط هرکول و هیلاس نوشته شده، ذکر شده است. در یونان، این کار به عنوان یک عمل سنتی جهت آموزش به کودکان برای تبدیل شدن آن‌ها به عنوان یک نیروی مبارز کارامد در آینده در نظر گرفته می‌شود. جوانان یک سازمان رسمی در ارتش نازی هیتلر تشکیل داده بودند. در طول نبرد برلین، این نیروی جوان بخش مهمی از نیروی دفاعی آلمان را بر عهده داشتند.
 
اگر چه مسأله‌ی کودکان کار یک موضوع تازه در جهان نیست، اما اعتقاد بر این است که در طول سال‌های 1780 تا 1840، افزایش شدیدی در استثمار کودکان مشاهده شد. در طول انقلاب صنعتی، بیش از 60 درصد کارگران کارخانه‌های نساجی انگلستان و اسکاتلند را کودکان تشکیل می‌دادند. در این زمان قوانین زیادی جهت ریشه کن ساختن مسأله‌ی کودکان کار در کشورهای مختلف به تصویب رسید، اما این اجرای این قوانین چندان موفق نبود.
 
در حال حاضر، بسیاری از مردم از افزایش تقاضا برای نیروی کاری تحصیل کرده آگاهی دارند و همین موضوع باعث پیوستن بسیاری از کودکان به مدرسه و کسب تحصیلات عالیه شد. اما در این میان والدینی وجود دارند که به دلیل فقر توانایی فرستادن کودکان خود به مدرسه را ندارند و بنابراین این کودکان مجبور به کار در کارخانه ها، معادن و غیره می‌باشند.
 
در معادن، کودکان از طریق گودال های کوچک حفاری شده خود را به معادن زغال سنگ می‌رساندند. استفاده از این نیروی کار کودک در معادن به صورت سالانه در حال افزایش می‌باشد. کودکان در این دوران شستشوی مغزی می‌شدند تا به این باور برسند که تمام زندگی کار می‌باشد و با این تفکر آن‌ها مجبور بودند که بیشتر زندگی خود را با کار کردن بگذرانند و از هر گونه تفریح و سرگرمی به دور بودند.
 

کودکان کار در آمریکا

خانواده‌های ساکن در آمریکا تحت سلطه‌ی کارفرمایان خود قرار دارند. این خانواده‌ها که در آن شرکت‌ها کار می‌کنند مجبور به خرید کالاهای گران قیمت از این شرکت‌ها بوده و در روستاهایی که متعلق به این شرکت‌هاست، سکونت دارند. در طول انقلاب صنعتی، بیش از 60 درصد کارگران کارخانه‌های نساجی انگلستان و اسکاتلند را کودکان تشکیل می‌دادند. برای سازگاری با این نوع زندگی، کل اعضاء خانواده مجبور به بیش از 72 ساعت کار در هفته هستند که برای مردان کارهای سنگین و برای زنان و کودکان کارهای سبک‌تر در نظر گرفته می‌شود. در این شرایط قوانین سختگیرانه‌ی دولتی، کار کودکان را محدود ساخت. اما این قوانین برای مهاجران قابل اجرا نبود و در حال حاضر شرکت‌ها از افرادی که در محله‌های فقیر نشین کار می‌کنند، با پرداخت هزینه‌های بسیار پایین و ساعات کاری طولانی‌تر برای کار استفاده می‌کنند.
 

سال 1830

بسیاری از ایالات آمریکایی در این سال قوانینی جهت محدود ساختن استخدام کودکان در صنایع مختلف را به تصویب رساندند. اما این قوانین تأثیری بر جوامع روستایی نداشته، چون همچنان کودکان روستایی در حال کار در مزارع، معادن و کارخانه‌ها می‌باشند.
 

سال 1836

کنوانسیون اتحادیه‌ی تجارت‌های ملی برای اولین بار به دولت پیشنهاداتی را در زمینه‌ی کودکان کار ارائه داد و اعلام کرد که حداقل سن را برای کار کودکان در کارخانه‌ها و مشاغل دیگر پیشنهاد دهد. در همان سال، ایالت ماساچوست‌، نخستین قانون ایالتی را معرفی کرد که بر اساس این قانون کودکان زیر 15 سال که در حال کار در کارخانه‌ها بودند، باید 3 ماه از هر سال را به تحصیل در مدارس بپردازند.
 

سال 1842

در این سال ایالت ماساچوست‌ ساعات کاری کودکان را تا 10 ساعت در روز کاهش داد. این قانون در سایر ایالات آمریکا نیز به تصویب رسید.
 

سال 1876

حزب کارگران پیشنهاد داد که کودکان زیر 14 سال مجاز به کار در کارخانه‌ها نیستند.
 

سال 1881

فدراسیون کارگران آمریکایی یک قطعنامه را در طول اولین کنوانسیون ملی خود تصویب کردند. هدف این کنوانسیون گسترش پیام خود به کشورهای دیگر و تصویب قوانینی بود که از کار کودکان زیر 14 سال ممانعت به عمل آورند.
 

سال 1883

اتحادیه‌ی نیویورک در ممنوعیت کار کودکان دخالت کرد و به شدت از قوانین مربوط به ممنوعیت کودکان از کار در کارخانه‌های فراوری سیگار و کارخانه‌های دیگر حمایت کرد. آقای ساموئل کامپرس مسئول این حرکت مثبت بود، هر چند که این فرد خودش دارای یک کارخانه‌ی سیگار و رهبر اتحادیه بود.
 

سال 1892

دموکرات‌ها نیز به گروه‌های حمایت از کودکان پیوستند و خواستار حفاظت بیشتر از کودکان زیر 15 سال شدند.
 

سال 1904

قوانین تصویب شده در آمریکا همیشه نادیده گرفته می‌شد، تا سال 1904 هنگامی‌که کمیته‌ی ملی کودکان کار توسط گروهی از افراد نگران در زمینه‌ی کار کودک تشکیل شد. این کمیته مجلس سنای آمریکا در سال 1907 تأسیس شد. هنگامی‌که این مردم از کارخانه‌ها به منظور نظارت بر این موضوع که آیا آن‌ها قوانین را نقض می‌کردند یا خیر، بازدید می‌کردند، کودکان جوان از دید این افراد ناظر پنهان می‌شدند. اغلب صاحبان کارخانه‌ها بیان می‌کردند که این کودکان برای ملاقات با مادرانشان و یا کمک به مادران خود به کارخانه‌ها مراجعه می‌کنند. این کمیته، اقدامات مهمی را درباره‌ی آگاهی از شرایط فجیع و سختی که کودکان در کارخانه‌های مواد شیمیایی، و صنایع ماشین آلات سنگین با آن مواجه بودند، انجام داد. مفهوم آموزش اجباری با ممنوعیت این عمل ناخوشایند در هم آمیخت. هدف محدود ساختن قوانین در سطح ایالتی و افزایش سن کودکان کار می‌باشد، حد مجاز سن کودکان برای کار در آن زمان 12، 14 یا 16 سال بود.
 

سال 1924

کنگره ایالات متحده آمریکا یک لایحه را به تصویب رساند که باعث اقتدار یافتن دولت فدرال گردید، این قانون به صورت مؤثرتری قوانینی را برای کودکان کار ارائه می‌داد. با این‌حال، این قانون در آن سال رد شد و توسط ایالات دیگر نیز به تصویب نرسید و هرگز به صورت عملی به اجرا در نیامد. این تلاش‌ها جهت ارائه‌ی قانونی مناسب برای کودکان کار برای دومین بار در سال 1937 با شکست مواجه شد.
 

سال 1936

اولین تحریم‌ها توسط قانون والش - هلای آغاز شد، زیرا دولت آمریکا از خرید کالاهایی که از طریق کودکان کار تولید می‌شد، امتناع می‌ورزیدند. این قانون ساعت کاری کودکان بالای 14 سال را تا 8 ساعت در روز و 40 ساعت در هفته کاهش داد. اقدامات امنیتی و بهداشتی نیز در این قانون تقویت شد.
 

سال 1938

بعد از تلاش‌های بسیار صورت گرفته، بسیاری از ایالات قوانین سختگیرانه‌ای را تصویب کردند و کار کودکان ممنوع شد. کنگره‌ی آمریکا در این سال قانون کار استاندارد و عادلانه را به تصویب رساند. بعد از اعلام دادگاه عالی آمریکا این قانون در سال 1941 مطابق قانون اساسی به اجرا درآمد. بر اساس این قانون، هیچ کودکی مجاز به کار بیش از 40 ساعت در هفته نبود، بر اساس این قانون حداقل دستمزد کودکان 40 سنت در هر ساعت بود. افراد زیر 16 سال مجاز به کار در کارخانه هایی که با مواد خطرناک کار می‌کردند، نبودند. اما هیچ محدودیتی برای کار کودکان در محیط‌های غیر خطرناک وجود نداشت. بر اساس این قانون کودکان فقیر مجاز به کار در ساعات خارج از مدرسه و در طول تعطیلات با ساعت کاری محدود بودند.
 
مسأله‌ی کودکان کار در این دوره یک بحران برای اقتصاد جهانی است که باید اقدامات اساسی جهت رفع این مشکل صورت گیرد.
 
منبع: Buzzle