خوانندگان و شنوندگان فعال نسبت به خوانندگان و شنوندگان منفصل مطلب را بهتر می فهمند. شما نیز وقتی هوشیار هستید و سوال می کنید و درباره روایت شخص مقابل اظهارنظر می کنید، گفتگو را بهتر از حالتی که فقط سخنان گوینده را می شنوید، دنبال می کنید و به خاطر می آورید. در واقع یادگیری فعال یک مهارت است که بچه‌ها لزوما به صورت خود به خود به آن دست نمی یابند و باید این نوع یادگیری را به آنان بیاموزید، مثلا زمانی که داستانی را برای کودکتان می خوانید درباره شخصیت ها و وقایع داستان سوالاتی را از او بپرسید و نظر وی را درباره تصاویر، شخصیت پردازی و طرح داستان بپرسید.
 
از بچه‌ها بخواهید پس از شنیدن داستان، آن را دوباره تعریف کنند. تعریف کردن یکی از مهارت‌های مهم تفکر انتقادی است. ممکن است ساده به نظر برسد، ولی واقعا پیچیده است. کودکی که می خواهد یک قصه را تعریف کند، باید اصول ترتیب، شخصیت پردازی، طرح و درونمایه را درک کند. بچه‌هایی که می توانند داستانی را به ترتیب از اول تا آخر و با حذف جزییات زاید، اما با حفظ مفاهیم   اصلی تعریف کنند، از مهارتی مفید و کاربردی برخوردارند. اگر می خواهید به فرزندتان کمک کنید این مهارت را به دست آورد، او را تشویق کنید داستانهای آشنای خود را از بر تعریف کند یا هنگام صرف غذا از فرزندتان بخواهید خلاصه یکی از کارهایی را که در مدرسه انجام داده، بازگو کند.
 
تجربه نشان داده است که داستانهایی می توانند ما را عمیقا تحت تاثیر قرار دهند که بتوانیم با شخصیت های آنها ارتباط برقرار کنیم، چه داستان تخیلی باشد و چه واقعی. شخصیت های داستانی می توانند در ارائه الگوی رفتاری خوب برای بچه‌ها نقش موثری داشته باشند. همان طور که در قصه های سنتی نمونه های اخلاقی فراوان است و مثلا می توانید آنها را در حکایت های سعدی پیدا کنید.
 
توانایی کودک برای گذاشتن خود در جای دیگران، یکی از قدمهای مهم رشد اوست. خواندن داستانهای خوب که شخصیت‌های آنها خوب پرداخته شده اند، به بچه‌ها کمک می کند این قدم مهم را بردارند و به سوی بزرگسالی حرکت کنند. شما نیز می توانید با بچه‌های بزرگ تر درباره داستانهای واقعی صحبت کنید. درباره مردم، رفتارها، احساسات آنها و این که آیا رفتارشان درست بود یا نه. بچه‌ها از این طریق نسبت به احساسات و اعمال دیگران آمادگی بیشتری پیدا می کنند و به این ترتیب در زندگی واقعی خود می توانند با دیگران نیز بهتر رابطه برقرار کنند.
 
سعی کنید فضایی ساکت، راحت و روشن برای مطالعه فرزندتان فراهم آورید و زمان کافی را در اختیار او قرار دهید تا بتواند فارغ از کار خانه، گفتگو با اعضای خانواده و فعالیت های دیگر بدون مزاحمت به مطالعه بپردازد و در بطنکتاب فرو رود و با آن کاملا درگیر شود.
 
برای تماشا کردن تلویزیون، محدودیت تعیین کنید؛ چراکه وقتی فرزندتان مشغول تماشای تلویزیون است، کتاب نمی خواند. بد نیست این واقعیت را بدانید که ۷۵ درصد از بچه‌هایی که خواندن آنها پایین تر از سطح متوسط است، قبل از رفتن به مدرسه تلویزیون تماشا می کردند.
 
با معلم فرزندتان همکاری کنید. روش درست این است که رابطه ای با معلم فرزندتان برقرار کنید تا بتوانید براحتی با او صحبت کنید. معلم باید بتواند بدون گرفتن موضع دفاعی از سوی شما درباره ضعف های فرزندتان صحبت کند و شما نیز باید بتوانید توصیه معلم را درباره مطالب خواندنی جویا شوید.
 
تفاوت های بین بچه‌ها را به رسمیت بشناسید، چراکه به رسمیت شناختن و احترام گذاشتن به این تفاوت ها می تواند شما و فرزندانتان را از ناراحتیهای زیادی در امان دارند. برخی از والدین به سختی می توانند قبول کنند که رشد شخصیتی یکی از بچه‌ها سریع تر از رشد شخصیتی دیگری صورت می گیرد. حتی بچه‌هایی که در ظاهر هیچ مشکلی در یادگیری ندارند و دانشمندترین والدین دنیا را دارند، ممکن است کارهای دیگری را به خواندن ترجیح دهند.
 
اگر فرزندتان نمی تواند با موفقیت بخواند، طبیعی است که مضطرب می شوید؛ اما لازم است آرامش خود را حفظ کنید و به علل عدم موفقیت فرزندتان بیندیشید. سعی کنید به فرزندتان تکالیف اضافی ندهید، اگر نمره پایین گرفت، دعوا راه نیندازید و طوری رفتار نکنید که فرزندتان هرگز به خواندن عشق نورزد.
 
انتظارات بالایی داشته باشید. یکی از مهم ترین قدمهایی که میتوانید بردارید، این است که به فرزندتان بفهمانید که از او انتظارات بزرگی دارید. طبق تحقیقی که انجام شده، بچه‌هایی که در خانواده های کم درآمد زندگی می کردند، اما در خواندن موفق بودند، والدینی داشتند که از آنها انتظار رفتن به دانشگاه را داشتند. در واقع طرز برخورد والدین با امور آموزشی و موفقیت های بچه‌ها، بسیار مهم تر از موقعیت اقتصادی اجتماعی خانواده آنهاست. هر چه می توانید به فرزندانتان بدهید. از نیازهای اساسی آنها یعنی غذا، لباس، سرپناه، عشق و باور به توانایی های آنها شروع کنید و این نعمت آخر، یعنی باور به توانایی های آنهاست که بچه‌ها را از وضعیت متوسط بالاتر می برد و به آنها کمک می کند که از موانعی چون محیط بد آموزشی، امکانات ناکافی و محیط غیردوستانه عبور کنند و به عنوان دانش آموز و بزرگسالانی توانا، تمام استعدادهای بالقوه خود را شکوفا کنند.
 
منبع: کودکان نابغه و باهوش، فاطمه تقدسی‌نیا،صص198-195، نوید حکمت، چاپ دوم، قم، 1396