زمینه استفاده از رسانهها
شکاف دیجیتال در دسترسی به فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی جدید حتی در کشورهای نسبتا مرفه منطقه مدیترانه و اسکاندیناوی، نیز به طور گسترده، قابل مشاهده است.
شکاف دیجیتال در دسترسی به فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی جدید حتی در کشورهای نسبتا مرفه منطقه مدیترانه و اسکاندیناوی، نیز به طور گسترده، قابل مشاهده است. به عنوان مثال دو سوم تا سه چهارم از تمام پاسخگویان کشورهای نروژ، سوئد، ایالات متحده و هلند، گزارش کرده اند که به صورت منظم از اینترنت یا ایمیل استفاده می کنند، در حالی که این میزان برای ایتالیایی ها چهار دهم و برای اسپانیایی ها حدود یک چهارم است. برخی از جوامع آسیای شرقی نیز در زمینه استفاده از رسانهها، در میان ثلث بالای کشورهای موجود در پیمایش جهانی ارزشها قرار گرفته اند. مالزی و کره جنوبی (که دولت های آنان شدید سرمایه گذاری در زیر ساخت فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی و مهارت های لازم برای توسعه جامعه دانش - محور، را افزایش داده اند) و ژاپن (به خاطر حفظ اشتراک روزنامههای عمده و نه استفاده از ایمیل یا اینترنت) از جمله این کشورها هستند. هر چند دیگر کشورهای آسیای شرقی نظیر تایوان نیز راه این کشورها را در پیش گرفته اند.
در میان کشورهای دارای رتبه میانی در زمینه استفاده از رسانهها، جوامع و رژیمهای مختلفی را می توان پیدا کرد، هر چند بسیاری از این کشورها، اقتصادهای نوظهور با در آمد، سطوح سواد و تحصیلات متوسط هستند. سرانجام، فقیر ترین و توسعه نیافته ترین کشورها، با میزان پایین سواد، مانند رواندا، مالی، زیمباوه، بورکینوفاسو و غنا در جنوب صحرای آفریقا، پایین ترین میزان دسترسی همگانی به رسانههای خبری را دارند. البته شایان ذکر است که بر اساس این برآوردهای کشورهای هند و چین نیز در زمینه دسترس رسانهای رتبه پایینی دارند. روش دیگر برای انجام این مقایسه، آن است که به بررسی میزان پاسخگویانی پرداخت که از هیچ یک از این منابع اطلاعاتی رسانهای به طور منظم استفاده نکرده اند؛ از کشورهایی که در این زمینه پایین ترین رتبه را دارند، می توان مراکش و مالی را نام برد که در آنها یک دهم افراد بیان کرده اند که استفاده منظمی از این منابع ندارند. این مقدار برای چین، بورکینو فاسو و زیمباوه یک پنجم و برای هند یک سوم است. در فصل ۵ به بحث و بررسی در مورد دلایل این تفاوت ها و تحلیل عواملی پرداخته می شود که منجر به تفاوت در دسترسی به فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی (ICT) می شوند.
ما می توانیم استفاده همگانی از تلویزیون را در ۶۹ کشور در طول دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ با هم مقایسه کنیم. پیمایش جهانی ارزشها، تعداد ساعاتی را که مردم صرف تماشای تلویزیون می کنند، سنجیده است. پیمایشهایی که میزان تماشای تلویزیون را به شکل دقیق تری بررسی می کنند، مانند تحقیقاتی که در ایالات متحده توسط مرکز تحقیقات مردم و مطبوعات پیو انجام شد، نشان می دهند که اخبار و برنامه های امور جاری تلویزیونی تنها سهم نسبتا اندکی از کل زمان اختصاص داده شده به تماشای تلویزیون را در بر می گیرد. در مقابل، زمان به نسبت بیشتری به سرگرمی عامه پسند مانند سریال های درام، فیلمهای سینمایی و طنز، مسابقات تلویزیونی، فیلمهای نمایشی و موارد مشابه اختصاص داده می شود. پیمایش جهانی ارزشها، عادات تماشای تلویزیون را در ۱۶ کشور پساصنعتی طی سالهای ۱۹۸۳– ۱۹۸۱ سنجیده است. در موج دوم تعداد کشورها به عدد ۵۰ رسید و در موج سوم ۱۷ کشور دیگر (که اغلب در خاورمیانه بودند) نیز به آن اضافه گردید. سؤال این پیمایش این بود: «آیا تاکنون تلویزیون تماشا کرده اید؟ اگر آری، غالبا در طول یک روز کاری، چه مدت به تماشای تلویزیون می پردازید؟ »
نتایج این مقایسه تأیید می کند که استفاده از تلویزیون در بسیاری از مناطق تقریبا در حال گسترش است. اروپای پساکمونیست اروپای شرقی و جوامع پساصنعتی ثروتمند از این گونه مناطق هستند. در برخی کشورها مانند بریتانیا، ایالات متحده و کانادا، بیش از یک سوم از تمامی پاسخگویان، حداقل ۳ ساعت در روز، به تماشای تلویزیون می پردازند. در مقابل، این پیمایش شامل ۱۱ کشور در حال توسعه مانند هند، مکزیک و زیمباوه است که در اواسط یا اواخر دهه ۱۹۹۰، یک پنجم تا یک دوم از پاسخگویان آنها هرگز تلویزیون تماشا نکرده اند. امروزه با توجه به دسترسی فزاینده به تلویزیون در این کشورها، این آمارها قدیمی هستند. اما این مقایسه به ما اجازه می دهد که تأثیرات تماشای تلویزیون را در بین بینندگان و غیر بینندگان تلویزیون در موج های قبلی این پیمایش به آزمون کشیم. تفاوت های اجتماعی در دسترسی به تلویزیون و سایر منابع رسانهای خبری، امکان انجام مقایسه و در نهایت بررسی تأثیرات این الگوها را بر ارزشهای فرهنگی فراهم می کند.
به منظور انجام یک بررسی جامع، مجموعه بزرگی از داده ها به کار گرفته شده است. متغیرهای مورد استفاده از جمله سازی جهان وطن گرایی. استفاده از مدلهای خطی سلسله مراتبی، خصوصأ تحلیل رگرسیون چندسطحی، به طور مختصر، نظریه دیوار آتش، پیش بینی می کند که استفاده فردی از رسانههای خبری، تأثیر مستقیمی بر ارزشهای فردی دارد. بعلاوه، پیش بینی می کند هنگامی که موانع داخلی و خارجی موجود بر سر راه جریانهای اطلاعاتی در هر جامعهای و الگوهای فردی استفاده از رسانههای خبری، متقابلا برهم تاثیر بگذارند، اثر «تعامل بین سطحی» نیز آشکار می گردد. ما در بخش دوم کتاب حاضر، به منظور عملیاتی کردن این عوامل، از مدلهای کلیدی ای استفاده می کنیم که مستلزم سنجش در دو سطح مجزا است. نمونه نمایای پاسخگویان فردی در بافتهای سطح ملی جای می گیرند. پیمایش جهانی ارزشها در میان نمونه های نمایای جمعیت بزرگسال هر کشور انجام گرفت.
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص81-76، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}