کدام خط امام ؟
کدام خط امام ؟
نویسنده: حجت الاسلام سید حمید روحانی
این روزها خیلی ها داعیه دار خط امام (ره) هستند اما به راستی خط امام (ره) کدامین خط است و یاران واقعی و راستین امام راحل چه کسانی هستند؟ برای یافتن پاسخ این سؤالات اساسی، مرور خلاصه ای از سخنان حجت الاسلام سید حمید روحانی مفید خواهد بود. این سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر انجام گرفته است.
در این مرحله باید نخست خط امام را به درستی بشناسیم. ببینیم خط امام چیست تا مشخص شود کسانی که مدعی خط امام هستند تا چه حدی در این قضیه راستگواند و درست می گویند. قرآن در مورد منافقین می گوید که آن ها بعضی از احکام خدا را قبول دارند و بعضی را قبول ندارند؛ آن چه به نفع آنهاست قبول دارند و آن چه به نفع آن ها نیست قبول ندارند. ما در مسائلی که به نفع ما باشد بگوییم که خط امامی هستیم و در آن جایی که مغایر با منافع شخصی ماست ساز دیگری بزنیم. این یک حرکت منافقانه است.
اما کسانی که دچار منیتند، برای یک دستمالی قیصریه را به آتش می کشند، به خاطر این که باورشون اومده که رای نیاوردند، می خواهند کل کشور به آتش کشیده شود. به ویرانه ای تبدیل شود. انتخابات باطل شود. شاید در دوره دیگر با دوز و کلکی به قدرت برسند. اینها طرفدار خط امامند؟ خط امام این است؟ آدمی که یکپارچه شهوت قدرت او را گرفته نمی فهمد چه کار دارد می کند چه می گوید، در خط امام است؟ آقایی که نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری می نویسد شروع می کند از گذشته می گوید، بله زمانی من و شما و آقای بهشتی را چنان می گفتند چنین می گفتند، به عنوان رکن اساسی انقلاب... یعنی چی؟ یعنی ارث و میراث می خواهم، یعنی سهم من در این انقلاب چیه؟ این خط امامه؟ با منیت، با هواپرستی، با خودخواهی نمی توان پیرو خط امام بود. خط امام در مرحله اولش خودسازی است.
قرآن در مورد منافقین می گوید که آن ها بعضی از احکام خدا را قبول دارند و بعضی را قبول ندارند؛ آن چه به نفع آنهاست قبول دارند و آن چه به نفع آن ها نیست قبول ندارند. ما در مسائلی که به نفع ما باشد بگوییم که خط امامی هستیم و در آن جایی که مغایر با منافع شخصی ماست ساز دیگری بزنیم. این یک حرکت منافقانه است. یک انسان سالم در ابتدا می گوید که من خط امام را قبول دارم و یا می گوید من خط امام را دربست قبول دارم. نمی شود که انسان خود را خط امامی بداند ولی برخلاف رأی و نظر رهبری حرکتی انجام دهد. حتی کسانی که به قدرت می رسند و غرور آن ها را فرا می گیرد و نامه مقام معظم رهبری در مورد بعضی از افراد را نادیده می گیرند به آن ها باید هشدار داد که در مسیر خط ولایت استوار نیستند.
حال امروز که این آقایان با این رسانه ها هم صدا می شوند و این رسانه ها از این افراد حمایت می کنند و حتی راهنمایی می کنند؛ منافقینی که نامه فدایت شوم برای آن ها می نویسند آیا منافقین و سلطنت طلب ها طرفدار خط امام شده اند و یا این افراد از خط امام خارج شده اند که مورد ستایش دشمنان اسلام قرار گرفتند. آیا منافقینی که قاتلین علما و شهدای ما از جمله شهید بهشتی و مطهری و شهدای محراب هستند آیا امروز طرفدار این آقایان هستند و یا این آقایان از خط امام منحرف شدند؟ جالب این جاست که نه تنها از این ها حمایت می کنند بلکه خط می دهند و زمینه سازی می کنند. در خط امام و در راه امام امکان ندارد که اشتراکی با دشمنان اسلام و استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی باشد.
نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران. کسانی این شعارها را می سازند که از روی عمد هست و دستور می گیرند؛ اما عزیزانی که این شعارها را باور می کنند می دانند قضیه غزه و لبنان چیست؟ شاید بعضی ها بر این باورند که قضیه غزه و فلسطین برای ما فقط جنبه اسلامی و انسانی دارد. فرض کنیم که ما اصلا مسلمان نیستیم و به اسلام هم اعتقادی نداریم. فرض کنیم انسان هم نیستیم. اما ادعا می کنیم که ایران را می خواهیم. شما فکر می کنید که صهیونیست ها فقط به خاطر خاک فلسطین به آن منطقه آمدند؟ به خاطر مناطق نفت خیز آمدند و لذا شعار آن ها از نیل تا فرات بود؛ از مصر تا ایران. اگر تا امروز به این نقشه خود دست پیدا نکردند به خاطر این است که هنوز در خاکریز اول مانده اند. اگر یک روز فلسطینی ها شکست بخورند و یا تسلیم شوند و این خاکریز فتح شود مطمئن باشید که صهیونیست ها گام بعدی را خواهند برداشت و برای اشغال سرزمین های نفت خیز جلو خواهند آمد و آن روز ما باید در مرز ایران با صهیونیست ها بجنگیم و حضرت علی(ع) می فرمایند: بدبخت ملتی است که آنقدر بنشیند که دشمن وارد منزلش شود و در داخل منزل خودش با دشمن بجنگد. امروز حمایت از فلسطین حمایت از تمامیت ارضی ایران است. حمایت از مردم لبنان در حقیقت حمایت از مردم ایران است. کسی که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را سر می دهد متوجه است که چه می گوید؟ این جانم فدای ایران نیست. شکست غزه، فلسطین و حزب الله لبنان یعنی این که ایران خلع سلاح شود و آمریکا و اسرائیل به ایران حمله کند. پس این شعار ناشی از آن است که یا فرد متوجه نیست و یا الهام گرفته از صهیونیست هاست و این شعار یک شعار صهیونیستی است.
از آن روزی که امام وارد نجف شد، شبنامه های زیادی علیه او منتشر شد. در یک شبنامه به امام نسبت های ناروایی را داده بودند. دو تن از اساتید نجف که هر دو زنده و در ایران هستند این شبنامه را خدمت امام بردند و عرض کردند که یا خودتان از خودتان دفاع کنید و این را تکذیب کنید و یا به ما اجازه بدهید ما از جانب شما این شبنامه را تکذیب کنیم. امام فرمود: دیگر مجالی برای دفاع از خود نمانده است، اگر مجالی باشد باید از اسلام دفاع کنیم. چطور می توان باور کرد کسانی که ادعای خط امام را دارند و راه امام را شناخته باشند ولی در جهت فتنه و آشوب حرکت کنند؟ حالا آن کسی که می آید و می گوید که من فلان جا رفتم 100 نفر به نفع من و 10 نفر علیه من بودند و من باز ادامه می دهم؛ این همان کمک به فتنه ای است که امام در سال 58 هشدار آن را داده بودند. تو نه تنها در خط امام نیستی بلکه در خط آمریکا هستی، راه را برای آمریکا و رژیم صهیونیستی هموار می کنی، چگونه شما ادعای خط امامی را داری که به این فتنه دامن می زنی؟
منبع: روزنامه کیهان
/خ
در این مرحله باید نخست خط امام را به درستی بشناسیم. ببینیم خط امام چیست تا مشخص شود کسانی که مدعی خط امام هستند تا چه حدی در این قضیه راستگواند و درست می گویند. قرآن در مورد منافقین می گوید که آن ها بعضی از احکام خدا را قبول دارند و بعضی را قبول ندارند؛ آن چه به نفع آنهاست قبول دارند و آن چه به نفع آن ها نیست قبول ندارند. ما در مسائلی که به نفع ما باشد بگوییم که خط امامی هستیم و در آن جایی که مغایر با منافع شخصی ماست ساز دیگری بزنیم. این یک حرکت منافقانه است.
اول خودسازی
نخستین ویژگی حضرت امام از خود رستگی است. بزرگترین رمز حضرت امام این بود که از خود رسته بود. خود را نمی دید. ببینید از خود رسته و خود را ندیدن در این مرحله است که خیلی دست و پا نمی زنیم که به قدرت، شهرت و مقام برسیم. اما وقتی که شهرتی باشد، قدرت باشد، بدش نمی آید. بالاخره انسان است. انسان نمی تواند از این مساله بگذرد. قدرت دوست داشتنی است. شهرت دوست داشتنی است. انسان خیلی وارسته این است که دنبال قدرت نرود اما اگر قدرت به او رو آورد استقبال می کند. اما من می خواهم این ادعا را داشته باشم. که امام به طور کلی از قدرت متنفر بود. همانی که حضرت علی (ع) می فرماید. که این لنگه کفش پاره ارزشش از این قدرت و مقام برای من بیشتر است. امام به این مقام رسیده بود.اما کسانی که دچار منیتند، برای یک دستمالی قیصریه را به آتش می کشند، به خاطر این که باورشون اومده که رای نیاوردند، می خواهند کل کشور به آتش کشیده شود. به ویرانه ای تبدیل شود. انتخابات باطل شود. شاید در دوره دیگر با دوز و کلکی به قدرت برسند. اینها طرفدار خط امامند؟ خط امام این است؟ آدمی که یکپارچه شهوت قدرت او را گرفته نمی فهمد چه کار دارد می کند چه می گوید، در خط امام است؟ آقایی که نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری می نویسد شروع می کند از گذشته می گوید، بله زمانی من و شما و آقای بهشتی را چنان می گفتند چنین می گفتند، به عنوان رکن اساسی انقلاب... یعنی چی؟ یعنی ارث و میراث می خواهم، یعنی سهم من در این انقلاب چیه؟ این خط امامه؟ با منیت، با هواپرستی، با خودخواهی نمی توان پیرو خط امام بود. خط امام در مرحله اولش خودسازی است.
امام تابع ولایت فقیه بود
موضوع دوم در مورد خط امام پیروی از ولایت است. شاید بعضی گمان کنند امام از زمانی که به مقام مرجعیت و رهبری رسیدند مسأله ولایت برای ایشان مطرح شد. امام در زمانی که طلبه بودند به این مسأله توجه داشتند. خیلی ها از ما سوال می کنند که چرا امام تا سال 1341 نهضت را شروع نکردند؟ علت العلل این که امام تا سال 41 نهضت خود را آغاز نکردند برای این بود که پیرو ولایت فقیه بودند و تا زمانی که آیت الله بروجردی در قید حیات بودند، امام به خود اجازه نداد تا برخلاف رأی و نظر ایشان حرکتی بکنند و قلمی بزنند و سخنی بگویند. البته محضر ایشان می رفتند و اعتراض می کردند، انتقاد می کردند، پیشنهاد می دادند، اما وقتی در محضر ایشان خارج می شدند نه سخنی بر خلاف رأی ایشان بر زبان می آوردند و نه اجازه می دادند که کسی به آن مرجع بزرگ اهانتی بکند، جسارتی بکند و طعنه ای بزند. انتخابات که تمام شد مقام معظم رهبری فرمودند که اعتراضات خود را از مسیر قانونی پی گیری کنید، کسانی که این سخن رهبری را نادیده گرفتند خط امامی هستند؟قرآن در مورد منافقین می گوید که آن ها بعضی از احکام خدا را قبول دارند و بعضی را قبول ندارند؛ آن چه به نفع آنهاست قبول دارند و آن چه به نفع آن ها نیست قبول ندارند. ما در مسائلی که به نفع ما باشد بگوییم که خط امامی هستیم و در آن جایی که مغایر با منافع شخصی ماست ساز دیگری بزنیم. این یک حرکت منافقانه است. یک انسان سالم در ابتدا می گوید که من خط امام را قبول دارم و یا می گوید من خط امام را دربست قبول دارم. نمی شود که انسان خود را خط امامی بداند ولی برخلاف رأی و نظر رهبری حرکتی انجام دهد. حتی کسانی که به قدرت می رسند و غرور آن ها را فرا می گیرد و نامه مقام معظم رهبری در مورد بعضی از افراد را نادیده می گیرند به آن ها باید هشدار داد که در مسیر خط ولایت استوار نیستند.
خط امام و رسانه های دشمن
سومین ویژگی امام این است که امام هیچ گاه با دشمنان نظام همصدا نشدند. همیشه سخن و پیام و ندای امام بر خلاف منافع دشمنان اسلام و ابرقدرت ها و حکومت های مقتدر جهانی بود. در شب 16 خرداد 42 رادیوهای بیگانه از جمله آمریکا، شوروی، آلمان، رژیم صهیونیستی و رادیوهای برخی از کشورهای عربی یکصدا علیه امام حرف زدند.حال امروز که این آقایان با این رسانه ها هم صدا می شوند و این رسانه ها از این افراد حمایت می کنند و حتی راهنمایی می کنند؛ منافقینی که نامه فدایت شوم برای آن ها می نویسند آیا منافقین و سلطنت طلب ها طرفدار خط امام شده اند و یا این افراد از خط امام خارج شده اند که مورد ستایش دشمنان اسلام قرار گرفتند. آیا منافقینی که قاتلین علما و شهدای ما از جمله شهید بهشتی و مطهری و شهدای محراب هستند آیا امروز طرفدار این آقایان هستند و یا این آقایان از خط امام منحرف شدند؟ جالب این جاست که نه تنها از این ها حمایت می کنند بلکه خط می دهند و زمینه سازی می کنند. در خط امام و در راه امام امکان ندارد که اشتراکی با دشمنان اسلام و استکبار جهانی و صهیونیسم بین المللی باشد.
وطن خواهی
وطن خواهی به معنای اتحاد اسلامی از ویژگی های خط امام بود. امام با تمام قدرت به ملتش عشق می ورزید. اصولا کسانی می توانند به مردمشان عشق بورزند که به خدا عشق بورزند. عشق به ملت و مردم منوط به عشق به خداست. کسانی مردمی هستند که خدایی باشند. مسأله وطن خواهی با نژادپرستی با هم متفاوت است. کسانی می توانند به کشورشان خدمت کنند که یکپارچه خدایی شده باشند. حب الوطن من الایمان.نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران. کسانی این شعارها را می سازند که از روی عمد هست و دستور می گیرند؛ اما عزیزانی که این شعارها را باور می کنند می دانند قضیه غزه و لبنان چیست؟ شاید بعضی ها بر این باورند که قضیه غزه و فلسطین برای ما فقط جنبه اسلامی و انسانی دارد. فرض کنیم که ما اصلا مسلمان نیستیم و به اسلام هم اعتقادی نداریم. فرض کنیم انسان هم نیستیم. اما ادعا می کنیم که ایران را می خواهیم. شما فکر می کنید که صهیونیست ها فقط به خاطر خاک فلسطین به آن منطقه آمدند؟ به خاطر مناطق نفت خیز آمدند و لذا شعار آن ها از نیل تا فرات بود؛ از مصر تا ایران. اگر تا امروز به این نقشه خود دست پیدا نکردند به خاطر این است که هنوز در خاکریز اول مانده اند. اگر یک روز فلسطینی ها شکست بخورند و یا تسلیم شوند و این خاکریز فتح شود مطمئن باشید که صهیونیست ها گام بعدی را خواهند برداشت و برای اشغال سرزمین های نفت خیز جلو خواهند آمد و آن روز ما باید در مرز ایران با صهیونیست ها بجنگیم و حضرت علی(ع) می فرمایند: بدبخت ملتی است که آنقدر بنشیند که دشمن وارد منزلش شود و در داخل منزل خودش با دشمن بجنگد. امروز حمایت از فلسطین حمایت از تمامیت ارضی ایران است. حمایت از مردم لبنان در حقیقت حمایت از مردم ایران است. کسی که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را سر می دهد متوجه است که چه می گوید؟ این جانم فدای ایران نیست. شکست غزه، فلسطین و حزب الله لبنان یعنی این که ایران خلع سلاح شود و آمریکا و اسرائیل به ایران حمله کند. پس این شعار ناشی از آن است که یا فرد متوجه نیست و یا الهام گرفته از صهیونیست هاست و این شعار یک شعار صهیونیستی است.
اختلاف هرگز
از ویژگی های دیگر حضرت امام دوری از اختلاف بود. امام از آن روزی که نهضت را آغاز کردند تا آن روزی که فوت کردند سعی کردند در اختلاف ها داخل نشوند. شاید یکی از دلایلی که امام را از ترکیه به عراق تبعید کردند این بود که می خواستند امام را در نجف دچار اختلافات داخلی کنند، چون می دانستند که در آن جا اندیشه های زیادی وجود دارد.از آن روزی که امام وارد نجف شد، شبنامه های زیادی علیه او منتشر شد. در یک شبنامه به امام نسبت های ناروایی را داده بودند. دو تن از اساتید نجف که هر دو زنده و در ایران هستند این شبنامه را خدمت امام بردند و عرض کردند که یا خودتان از خودتان دفاع کنید و این را تکذیب کنید و یا به ما اجازه بدهید ما از جانب شما این شبنامه را تکذیب کنیم. امام فرمود: دیگر مجالی برای دفاع از خود نمانده است، اگر مجالی باشد باید از اسلام دفاع کنیم. چطور می توان باور کرد کسانی که ادعای خط امام را دارند و راه امام را شناخته باشند ولی در جهت فتنه و آشوب حرکت کنند؟ حالا آن کسی که می آید و می گوید که من فلان جا رفتم 100 نفر به نفع من و 10 نفر علیه من بودند و من باز ادامه می دهم؛ این همان کمک به فتنه ای است که امام در سال 58 هشدار آن را داده بودند. تو نه تنها در خط امام نیستی بلکه در خط آمریکا هستی، راه را برای آمریکا و رژیم صهیونیستی هموار می کنی، چگونه شما ادعای خط امامی را داری که به این فتنه دامن می زنی؟
خط امام و حزب الله
خط امام حمایت از حزب الله است، کسانی که خط امام را قبول دارند باید بدانند که امام حزب الله را صاحبان اصلی انقلاب می داند و در راه دفاع از حزب الله به همه توصیه می کند: اینک به تمام متصدیان امور و دست اندرکاران مملکت هشدار می دهم که قدر این جوانان حزب اللهی را بدانید و از آن ها قدردانی کنید و آن ها را تشویق کنید و در آغوش محبت خود حفظ کنید، این ها بودند که ایران را نجات دادند و از این پس این ها هستند که انقلاب را پاسداری می کنند، همین ها هستند که با صرف هزینه ای کم در ظرف مدت کوتاهی با روشن بینی خاص خویش، کارهای تعجب آوری نمودند که گمان نمی شد در ایران بتوان انجام داد؛ این مغزهای مستعد باید تشویق شوند تا شکوفا گردند، مسئولین صاحبان اصلی انقلاب را با بهانه های بی اساس پس نزنند، تا به جای آنان کسانی که وارثان رژیم گذشته و وابستگان آن ها هستند جایگزین کنند، البته باید از متخصصان متعهد و یا لااقل غیرمعاند استفاده شود، لکن نه به قیمت کنار گذاشتن صاحبان اصلی انقلاب که جوانان حزب اللهی هستند؛ چشم ها و گوش ها را باز کنید که دشمنان حیله بازان کار کشته هستند و ممکن است از ساده دلی شما استفاده کنند و مراکز حساس را کم کم به دست گیرند و انقلاب را به سوی غرب یا شرق بکشانند. امروز کسانی که حزب اللهی ها را آشوب گر می خوانند، حزب اللهی را آدم وحشی می دانند، این ها در خط امامند؟ خط امام دفاع از حزب اللهی هاست.منبع: روزنامه کیهان
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}