بر اساس مدل اصلی ما، نابرابری در دسترسی به اطلاعات  به شکل فرایند فیلترینگ متوالی به عمل می کند. و بدین طریق، به عنوان یکی از عوامل مهمی به کار می رود که تأثیر ارتباطات جهانی بر فرهنگی‌های ملی را محدود می سازد. چگونه دولت‌های معینی، فعالانه به اعمال محدودیت بر آنچه می پردازند که می تواند قابل مشاهده یا مطالعه باشد؛ دیکتاتوری‌هایی «مانند اریتره، بلاروس و کره شمالی که خبرنگاران بدون مرز» وضعیت آنها را بر حسب آزادی مطبوعات، وخیم ارزیابی می کنند، به کنترل انحصارات دولتی در زمینه پخش رادیو - تلویزیونی و روزنامه‌ها، سرکوب گزارش گران مستقل، روزنامه نگاران و بلاگ نویسان و استفاده از فیلتر های نرم افزاری جهت سانسور وب سایت های آنلاین و پروایدرهای خدمات اینترنتی می پردازند. موانع حمایتی کم شدت تر در مرزهای ملی از طریق اقداماتی مانند تعرفه های تجاری، مقررات گمرکی و سیاست گذاری های مخابراتی به عنوان موانعی بر واردات محصولات فرهنگی عمل می کنند.
 
حتی در جوامع جهان وطن با مرزهای تجاری باز و احترام فراگیر به آزادی بیان نیز، در صورتی که الگوهای محرومیت اجتماعی، دسترسی به کانال‌های ارتباطات جمعی را محدود کند، تأثیر افکار و اطلاعات خارجی می تواند شدیدا کاهش یابد. در این راستا، آیزیا برلین بر تمایز کلاسیک بین آزادی منفی و آزادی مثبت تأکید کرد. آزادی منفی حاکی از فشار بر افراد است، که آشکارا آزادی های اساسی معین و حقوق بشر را محدود می کند. (به عنوان مثال جایی که دولت فعالانه فرصت های بیان، جنبش و تجمع را کاهش میدهد. تضمین های حقوقی و قانون اساسی در مورد آزادی مطبوعات شرط ضروری برای تسهیل یک صنعت رسانه‌ای خبری کثرت گرا و مستقل است، اما به خودی خود شرط کافی برای تضمین دسترسی مساوی و فراگیر به وسایل ارتباط جمعی نیست. از طرف دیگر، آزادی مثبت مستلزم مداخلات فعال است به طوری که مردم فرصت نیل به اهدافشان را داشته باشند. در این زمینه، سیاست گذاری های ارتباطی، سازمانهای مردم نهاد و بخش تعاونی (دولتی - خصوصی) به اجرای برنامه هایی می پردازند که برای رفع موانع دسترسی به اطلاعات (مانند فقدان سرمایه گذاری و زیرساخت های مخابراتی، فقدان تجهیزات ارزان یا فقدان مهارت های شناختی و فنی) طراحی گردیده اند. بنابر این، بسیاری از کشورها تعیین می کنند که شرکت‌های مخابراتی متعهد به فراهم آوری خدمات جهانی و انتشار هزینه های اتصال» در میان تمامی مشتریان هستند، به طوری که ارائه خدمات مقرون به صرفه به نواحی دور افتاده تضمین شود. سیاست گذاری های صدور مجور که شرکت‌های پخش رادیو - تلویزیونی را ملزم می کرد که بخش معینی از برنامه های خود را به زبان های محلی یا برای گروه ها و نواحی فرهنگی معینی تهیه کنند، نیز این اصول را منعکس می کند. به همین ترتیب، سیاست گذاری های طراحی شده جهت غلبه بر مسائل مربوط به محرومیت از فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی، نیازمند مداخله فعال برای کنترل این مسائل است.
 
در کشورهای مرفه که دارای مطبوعات آزاد کثرت گرا و مرزهای باز به روی واردات فرهنگی مانند(ایالات متحده، استرالیا، سوئد) همچنان نابرابری های عمده ای در میزان اتصال گروه های و بخش‌های اجتماعی مختلف به فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی جدید وجود دارد. نابرابری های برجسته در زمینه سن، طبقه و تحصیلات، مشخصه دسترسی به کامپیوترهای شخصی، اینترنت، تلفن ها سلولی موبایل و تجهیزات برقی مربوط است. اما شکاف دیجیتال، پدیده جدیدی نیست؛ همانگونه که مشاهده شد، این الگوها انعکاس نابرابری های گسترده تر به رسانه‌های سنتی مانند تلویزیون، رادیو، تلفن های زمینی و روزنامه‌ها و مجلات هستند. در جوامع فقیر، رادیوهای محلی مبع مهمی به ویژه در نواحب روستایی هستند و اشتراک تلفنهای سلولی موبایل با قابلیت خدامت داده ای، به سرعت در حال افزایش است. با این وجود، بی سوادی گسترده، میزان تیراژ و مطالعه مطبوعات را خارج از متخصصان تحصیل کرده طبقه متوسط شهرهای بزرگ، محدود می کند. داشتن تلویزیون نیز همچنان محدود است و حتی اشتراک های شارژی جهت استفاده از خدمات کابلی و ماهواره ای نیز از آن محدودتر هستند. خطوط تلفن زمینی ثابت اندکی وجود دارد و خدمات آن اغلب «گران» و «غیردائمی» هستند. با وجود خیزش اخیر در استفاده از تلفن های سلولی موبایل وایرلس با قابلیت خدمات داده ای، دسترسی به اینترنت همچنان محدود است. فقدان دسترسی به رسانه‌ها، بسیاری از فرهنگی‌های ملی سنتی را از ارزش‌های مدرن (سوای خوب یا بد بودن این قضیه جدا کرده است.
 
از شواهد ارائه شده در این فصل، می توان سه نتیجه گیری عمده داشت: اول، در زمینه میزان مطلق، در سال های اخیز شاهد خیزش دسترسی به فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطی به ویژه در جوامع پساصنعتی بوده ایم. گسترش جهانی جمعیت آنلاین آشکار و مشخص است؛ شبکه جهانی اینترنت برای اولین بار در ۱۹۹۰ ایجاد گردید، امروزه برآورد می شود 1.4 میلیارد نفر از این شبکه استفاده می کنند. در زمینه استفاده از تلفن های سلولی موبایل نیز، رشد سریعی رخ داده است. اتحادیه بین المللی مخابرات، برآورد می کند، امروزه، از کل جمعیت جهان (6.7 میلیارد نفر)، حدود ۳۴ میلیارد مشترک تلفن سلولی موبایل وجود دارد. تلفن های سلولی سبب گسترش شبکه ها و ارتباطات اجتماعی می شوند و آنهایی که امکان خدمات داده ای نیز دارند، دسترسی آسان به ایمیل، پیام رسانی متنی و اینترنت را تسهیل می کنند. بازارهای در حال ظهور، مانند مالزی، روسیه، چین، برزیل و هند، برخی از عمده ترین دستاوردها را در زمینه «اتصالا، به خود اختصاص داده اند. در آفریقا نیز در این زمینه، رشد نسبتا سریعی اتفاق افتاده است. در جوامع پساصنعتی مرفه و بسیاری از اقتصادهای نوظهور با درآمد متوسط، مانند آفریقای جنوبی، در زمینه دسترس پذیری به سایر فناوری‌های اطلاعتی و ارتباطی مربوطه - مانند تلفن های زمینی دستگاه های رادیو و تلویزیون خانگی، دستگاه فکس و دی وی دی، کامپیوترهای شخصی و لپ ۔ تاپ ها و نیز اتصالات دایل آپ. باندپهن و وایر نس به اینترنت - نیز شاهد رشد بوده‌ایم.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص155-153، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵