شاخص جهان وطن گرایی، «میزان ادغام کشورها در شبکه‌های ارتباطی جهانی» است. جهانی شدن به عنوان پدیده‌ای چند بعدی نگریسته می شود که شامل دسترسی به شبکه‌های ارتباطی بین المللی، ارتباطات وسیع تر بین دولت های ملی، ادغام بیشتر مردم، منابع، پول، پیمانهای بین المللی، اکولوژی، کالا، خدمات، افکار و قوانین می شود. متون بسیاری، ابعاد خاص این پدیده را مورد بررسی قرار داده اند، اما، مسیر و وسعت تغییر، غالبا بر حسب بعد مورد بررسی (مثلا آغاز امواج مهاجرت جمعیت در نتیجه ی فروپاشی دولت های شکننده یا بروز درگیری‌های مسلحانه: برچیدن موانع تجاری پس از موافقت نامه های تجاری منطقه ای و دو جانبه؛ و پذیرش پیشرفت‌های جدید در فناوری‌های دیجیتال با کارکردهای اجتماعی جدید اینترنت مانند فیس بوک، یوتیوب و پیام رسانی متنی) اساسا متفاوت است. ایجاد مقیاس یکپارچه و جامع برای جهانی شدن - مانند مقیاس سیاست خارجی کرنی - مستلزم ترکیب گویه های ادغام اقتصادی از طریق تجارت و امور مالی، گسترش امکان اتصال از طریق فناوری، سطوح ارتباطات فردی و تعامل دولت ها با سازمانهای بین المللی است. این رتبه بندی مفید است، اما متأسفانه محدود به سنجش روندهای سالانه از ۱۹۹۹ در حدود ۷۰ کشور است؛ بنابراین کاربست آن برای مقایسات جهانی در طول دوره زمانی طولانی تر امکان پذیر نیست.
 
سنجش بعد دوم شاخص جهان وطن گرایی، شاخص جهانی شدن KOF 2008 را که توسط مؤسسه اقتصادی سوئیس طراحی گردید، را انتخاب کرده که داده‌های سالیانه سری زمانی در ۱۲۰ کشور جهان بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۲۰۰۵ گردآوری کرده است. این شاخص ۱۰۰ نقطه ای بر دو مجموعه از متغیرها متکی است، که برای سنجش سه بعد ذیل طراحی گردیده اند: جهانی شدن اجتماعی (گسترش ارتباطات فردی، جریان‌های اطلاعاتی و تقریب فرهنگی)، جهانی شدن اقتصادی (جریان‌های راه دور کالا، سرمایه گذاری و خدمات تجاری و نیز محدودیت۔ های حاصل از تعرفه، مالیات و موانع واردات کالا) و جهانی شدن سیاسی که با ادغام در سازمان - های بین المللی، تعداد سفارت خانه های موجود در هر کشور و شرکت در جلسات صلح دوستانه سازمان ملل متحد سنجیده می شود). شاخص KOF در سنجش جهانی شدن اجتماعی، به پایش جریان‌های اطلاعاتی بالقوه ای می پردازد که در هر کشوری به واسطه ارتباطات فردی و جمعی موجود است: جریان‌هایی مانند تعداد کاربران اینترنت، مشترکان تلویزیونی کابلی، دسترسی به گیرنده های رادیویی، ترافیک تلفن های خارج از کشور، نامه های بین المللی، توریسم بین المللی و تجارت در حوزه روزنامه و نشریات ادواری (بر حسب درصد GDP) از سال ۱۹۷۰ به بعد. ذکر این نکته ضروری است که شاخص KOF حاوی مجموعه جامعی از گونه های آماری است که از منابع رسمی و استاندارد شده توسط سازمان های بین المللی اقتباس شده اند، اما متاسفانه این داده ها شامل بسیاری از کشورها به خصوصا کشورهای کم درآمد که فاقد ظرفیت (توان) نهادی برای ذخیره و جمع آوری آمارهای معتبر هستند - نمی شوند. چارچوب مقایسه شامل ۱۲۰ کشور است، اما، پوشش این کار، به شکل سیستماتیک به سمت اقتصادی‌های مرفه تر چوله (مورب) است. نتیجتا، این شاخص به این سمت تمایل پیدا می کند که درجه جهانی شدن را در سراسر دنیا، بیش از میزان واقعی آن ارزیابی کند. با این حال، این شاخص برای سنجش روند سالانه در درون کشورها، ابزار بسیار خوبی است.
 
استفاده از این داده‌ها، ما را قادر می سازد به تجزیه و تحلیل این موضوع پردازیم که آیا همانگونه که بسیاری از تحلیلگران بیان کرده اند، طی دهه های اخیر روند در حال ظهوری به سمت جهانی شدن اقتصادی - اجتماعی و سیاسی در سراسر جهان وجود داشته است؟ و اینکه کدام قاره و کشورها رهبری این فرایند را در دست داشته اند و کدام یک پیرو این فرایند بوده اند.
 
شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی نشانگر «ثابت ترین الگوی رشد به هم پیوستگی‌ها از اوابل دهه ۱۹۷۰ است، در حالی که گویه های ابعاد سیاسی «نوسانات بیشتری را طی زمان نشان می دهد. طی بازه زمانی ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۴ میانگین کل شاخص ۱۰۰ نقطه ای KOF در سطح جهان از ۳۶ به ۵۶ درصد افزایش یافت که حاکی از دو سوم افزایش است. الگوی کلی، نشانگر افزایش تدریجی از اوایل دهه ۷۰ تا اواخر دهه ۸۰ و به دنبال آن خیزش طی ۱۵ سال گذشته است. توافقات بین المللی که منجر به کاهش موانع تجاری و تعرفه ها گردید، سبب باز شدن بازارها گردید، در حالی که گسترش ارتباطات تکنولوژیک به شبکه‌های اجتماعی متراکم تر کمک کرده است و رشد نهادهای حکمرانی چندجانبه و سازمان های منطقه ای در طول این دوره، دولت ها را به پیوستن به یکدیگر، تشویق کرده است. اما، همزمان، اثر جهانی شدن و بنابر این، گشودگی مرزها نسبت به جریان‌های اطلاعاتی خارجی در نقاط جهان وجود داشته است.
 
اقتصادی‌های کم درآمد، که عمدتا بر صادرات کالای خام اولیه متکی هستند از اول دهه ۱۹۹۰، به شکل فزاینده در بازارهای جهانی یکپارچه شده اند. مطالعات اقتصادی نشانگر آن است که جوامع، سرمایه گذاری بین المللی بیشتری جذب کرده اند و جریان‌های سرمایه خارجی که به دنبال اصلاحات دولتی می آید، منجر به لیبرال شدن، مقررات زدایی و خصوصی سازی، از بین رفتن موانع تجاری، کاهش و یا حذف تعرفه های حمایتی شده است. جوامع در حال توسعه بازتر، به تدریج به جذب سرمایه بیشتر پرداخته و جریان‌های تجاری را که سبب رشد اقتصادی می شوند افزایش داده اند.
 
چندین کشور در حال توسعه به واسطه استراتژی های صادرات - محور به شکل اساسی رشد کرده اند. امروزه سوپر مارکت های اروپا و آمریکای شمالی به شکل منظم، با دامنه وسیعی از کالاهای وارداتی تازه پر می شوند که از سراسر جهان از محصولالت کنیایی و گل های کلمبیایی گرفته تا میگوی تایلندی به آنجا سرازیر شده اند. کشور چین از میان اقتصادی های نوظهور با در آمد متوسط، موانع تجاری را حذف کرد و در سال ۲۰۰۱ برای ورود به سازمان تجارت جهانی وارد مذاکره شد. این کشور سریعا در حال تبدیل شدن به رهبر دنیا در زمینه صادرات کالای مصنوع است و با چنین استراتژی ای مسئله فقر را برای بخش‌های عمده ای از جمعیت شهری خود از بین برده است، در حالی که کشور هند از توسعه سریع تکنولوژی خدمات، مراکز تلفن و تجارت دریایی بهره برده است. با این وجود این موارد عمده، یک شکاف ۳۵ نقطه ای در شاخص جهانی شدن KOF اقتصادهای پردرآمد و کم درآمد امروزی را از هم جدا کرده است و طی سه دهه گذشته نیز این شکاف تنگتر نشده است. طی این دوره، جوامع فقیر در اقتصاد جهانی و شبکه‌های ارتباطات جهانی ادغام بیشتری می یابند. اما این جوامع هنوز به سطح ادغامی که در غالب کشورهای ثروتمند دیده می شود، نرسیده اند.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص173-168، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵