دانشجویان رشته علوم ارتباطات از دیرباز به فناوری‌های در حال گسترش که برای مقایسه محیط های رسانه‌ای در سراسر جوامع مختلف مفیدند، علاقمند بوده اند اگر چه در متون پژوهشی این حوزه، بر خلاف علوم دیگر هیچ توافقی در مورد ایجاد چارچوب های مفهومی استاندارد به وجود نیامده است. به عنوان مثال در علم سیاست تطبیقی، چارچوب های مفهومی استانداردی به منظور رده بندی سیستم های حزبی یا سیستم های انتخاباتی، انواع یا دموکراسی‌های دارای قدرت پراکنده یا متمرکز و هیئت های اجرایی مربوط به نهاد ریاست جمهوری یا مجلس شکل گرفت. شاید شناخته شده ترین تیپولوژی که امکان مقایسه سیستم های رسانه‌ای خبری سطح کلان را فراهم می کند طی دوران جنگ سرد توسط زیبرت، پترسون و شرام در کتاب کلاسیک شان تحت عنوان «چهار نظریه برای مطبوعات» مطرح شد. مؤلفان در این کتاب بیان کردند که سیستم های رسانه‌ای سراسر جهان را می توان به چهار دسته تقسیم کرد، که هر یک منعکس کننده ارزش‌های هنجاری متفاوتی هستند:
 
 ۱. مطبوعات طرفدار آزادی فردی (لیبرالیستی که بر اهمیت مطبوعات به عنوان یک بازار آزاد افکار بدون دخالت یا کنترل دولت تأکید می کنند)
 
 ۲. مطبوعات متعهد که منعکس کننده بسیاری از ارزش‌های اساسی موجود در پخش رادیو - تلویزیونی دولتی هستند؛
 
 ٣. سیستم های رسانه‌ای اقتدارطلب که در آنها، روزنامه نگاران به خاطر حفظ ثبات و همبستگی اجتماعی، مطیع دولت نگه داشته می شدند
 
 ۴. مدل شوروی کمونیست که در آن مطبوعات به عنوان یک مبلغ جمعی برای حزب (و بنابراین طبقه کارگر) عمل می کردند. این طبقه بندی طی دهه های اولیه به طور گسترده مورد استفاده قرار می گرفت اما خصوصا از زمان فروپاشی اتحادیه شوروی، منسوخ شده است. اخیرة، دو نمونه آرمانی» از سیستم های رسانه‌ای شناخته شده است و در سراسر جوامع پساصنعتی مورد مقایسه قرار گرفته است:
 
 ۱. صنعت پخش رادیو - تلویزیونی تجاری بازار - محور که در ایالات متحده و بخش عمده آمریکای لاتین (به دنبال ایده ال آزادیخواهی گسترش یافت.
 
 ۲. مدل دولتی پخش رادیو - تلویزیونی که به دنبال ایده آل مسئولیت پذیری اجتماعی به طور سنتی بر اروپای مرکزی واسکاندنیاوی معاصر حاکم است. اما با مقررات زدایی تلویزیون دولتی، بسیاری از کشورها به سمت سیستم مختلط یا دوگانه - نظیر آنچه در بریتانیا به کار می رود - رفتند که به ترکیب هر دو نوع پخش رادیو - تلویزیونی می پردازد. بعلاوه، تمایز ساده بین سیستم های رسانه‌ای بازار - محور و دولت - محور و نیز بین پخش رادیو - تلویزیونی تجاری و دولتی، تفاوت های عمده درون هر دسته را پنهان می کند. حتی ایده «مطبوعات » به عنوان یک نهاد، اکنون دیگر منسوخ شده است. این امر به سبب پدید آمدن تنوع فراوان بنگاه‌های رسانه‌ای جمعی و منابع اطلاعاتی مانند بلاگهای آنلاین، بازارهای بحث و ویدئوهای ویروسی است. سایر نظریه پردازان بعد، تیپولوژی زیبرت و همکارانش را بسط دادند یا اصلاح کردند، هر چند که در مورد مفیدترین رده بندی و طبقه بندی توافقی به وجود نیامد. 
 
هالین و مانسین، بر اساس پژوهش ملی - مقطعی اخیرشان، طبقه بندی تجدید نظر شده ای از ساختار سیستم های رسانه‌ای موجود در جوامع صنعتی پیشرفته ارائه کردند. نویسندگان مذکور، چهار معیار را از هم تفکیک کردند که عبارتند از: میزان تفاوت کشورها در زمینه توسعه بازارهای رسانه‌ای (به ویژه روزنامه)؛ میزان قوت رابطه بین دولت و رسانه‌ها: میزان حرفه ای بودن روزنامه نگاری؛ و ماهیت دخالت دولت در سیستم های رسانه‌ای. با نظر به این معیارها، می توان در میان کشورهای غربی چندین مدل را شناسایی کرد که عبارتند از : مدل انگلو - آمریکن (لیبرال) که به نظر نویسندگان در ایالت متحده، کانادا و بریتانیا وجود داشت)، مدل مدیترانه ای پلورالیسم قطبی شده که در ایتالیا، اسپانیا و فرانسه پایه ریزی شد) و مدل دموکراتیک - پلوراریستی (که در استرالیا، نروژ و هلند ایجاد گردید. چهارچوب تحلیل هائین و مانسین تحول مفیدی در این حوزه محسوب می گردد، اما با چالش نیز روبه رو شده است.

این نویسندگان سیستم رسانهای دوگانه دولتی - تجاری بریتانیا را تحت عنوان انگلو - امریکن طبقه بندی کردند، اما به عنوان مثال مک کو ایل بیان می کند که ممکن است بریتانیا، با وجود نقش نیرومند شبکه پخش رادیو - تلویزیونی دولتی BBC با مدل اروپایی شمالی قرابت به مراتب بیشتری داشته باشد تا با بازار تلویزیونی تجاری آمریکا. بعلاوه، همانگونه که سایر تحلیلگران نیز بیان کرده اند، تمایز سنتی بین تلویزیون تجاری و دولتی، به واسطه ادغام ایجاد شده به وسیله تجاری سازی، مقررات۔ زدایی و ازدیاد کانال های موجود در جوامع اروپایی و نیز گسترش کانگلومراهای رسانه‌ای فراملی، تضعیف گشته است. در اینجا ضروری است که به مقایسه جهانی وسیع تری که از نقش رسانه‌های خبری در جوامع پساصنعتی و دموکراسی های باثبات فراتر می رود، پرداخته شود. طبقه بندی جامع‌تر در این زمینه باید شامل سیستم های تلویزیونی دولتی، در ۹ حکومت استبدادی معاصر مانند چین و ویتنام و اعمال محدودیت های شدید بر آزادی بیان، روزنامه نگاری مستقل و حقوق بشر در کشورهایی مانند زیمباوه، سوریه و کره شمالی باشد. این امر را نیز باید مد نظر داشت که آیا روزنامه نگاران دارای کار کرد مجزایی در «دیکتاتوری های در حال گذار» و «دموکراسی های در «حال ظهور» هستند. جدا از مسائل مفهومی (نظری)، کاربست تیپولوژی هالین و مانسین برای محیط های رسانه‌ای در سراسر جهان (به عنوان مثال به منظور طبقه بندی جوامع در حال توسعه بر اساس میزان حرفه ای بودن روزنامه نگاری یا برای سنجش قوت رابطه بین احزاب و بنگاه‌های رسانه‌ای خبری دشوار است.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص163-161، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵