احساس هویت ملی
در سطح ملی، زندگی در جوامع جهان وطن قویا با جهت گیریهای ناسیونالیستی رابطه منفی دارد.
سرانجام، این مدلها تاثیر متقابل بین سطحی را نیز نشان داده اند؛ نتایج، اثر مثبت استفاده از رسانهها بر اعتماد را در جوامع جهان وطن تر تایید می کنند. ضرایب نیز معنادار و نسبتا قوی هستند؛ به عنوان مثال بر روی مقیاس ۱۰۰ نقطه ای، پس از اعمال تمام کنترل های آماری، کاربرانی که در جوامع جهان وطن استفاده زیادی از اخبار داشتند، نسبت به دیگران، حدود ۸ درصد اعتماد بیشتری به خارجیان داشتند. مدلهای چندسطحی از این استدلال دفاع می کنند که پذیرش خارجیان و پیروان سایر ادیان تحت تاثیر استفاده از رسانههای خبری و میزان نفوذپذیری جامعهای است که افراد در آن زندگی می کنند.
ما به منظور اثبات اینکه آیا این یافتهها نیرومند هستند، از مدلهای مشابه برای اکتشاف عاملهای مرتبط با هویتهای ملی استفاده می کنیم. مقیاس مرکب ناسیونالیسم با جمع پاسخهای سه گویه ساخته شد. این سه گویه عبارت بودند از: میزان احساس عرق ملی پاسخگویان، میزان تمایل پاسخگویان به جنگیدن برای کشورشان و اینکه پاسخگویان تا چه حد خود را «شهروندان ملی» و اعضای «اجتماع محلی» خود می دانند. برخی از جهان وطنترین جوامع مانند سوئیس، آلمان، سوئد و ژاپن پایین ترین سطوح ناسیونالیسم را دارند. در عین حال، برخی از محلی ترین جوامع مانند مالی، غنا و اردن، بالاترین سطح ناسیونالیسم را دارند. اما کشورهای زیادی (شامل جوامع محلی مانند اندونزی، چین و اکراین) نیز وجود دارند که خیلی ناسیونالیست نیستند و همبستگی ضعیفی بین این دو متغییر در آنها دیده می شود..عوامل بسیاری به ظهور این الگوها کمک می کنند؛ در این زمینه رگرسیون چندسطحی می تواند در تفسیر داده ها به ما کمک کند. نتایج حاکی از آن است که پس از اعمال تمامی کنترل های آماری متغیرهای سطح فردی، به طور کلی، هویتهای ملی همبستگی مثبت و معناداری با استفاده از رسانهها در سطح فردی دارند. بعلاوه احساس ناسیونالیسم با وارد کردن متغیر تحصیلات در مدل، کاهش می یابد، اما این احساس در خانواده های مرفه تر، نسل های قدیمی تر و مردان قوی تر است.
در سطح ملی، زندگی در جوامع جهان وطن قویا با جهت گیری های ناسیونالیستی رابطه منفی دارد. نتایج سایر مدل ها نیز بیانگر آن است که به طور کلی میزان جهانی شدن قوی ترین پیش بین نگرشهای ناسیونالیستی در سطح ملی بوده، هر چند اثرات جهانی شدن، توسعه اقتصادی و دسترسی به رسانهها در سطح اجتماعی خیلی مشابه بودند. انتظار می رود بسیاری از عوامل همبسته با توسعه اقتصادی به تضعیف ناسیونالیسم کمک کنند. از جمله این عوامل می توان به دسترسی بیشتر به تحصیلات، رشد طبقه متوسط متخصص و رفاه ایجاد شده به واسطه رشد اقتصادی اشاره کرد.
اما، این نتایج بیانگر آن نیز هستند که گسترش دسترسی به رسانههای جمعی و تجربه مستقیم زندگی در جامعهای با نفوذپذیری بیشتر در برابر تأثیرات خارجی نیز نقش مهمی در این فرآیند ایفا می کنند. سرانجام، اثر متقابل استفاده از رسانههای خبری در جوامع جهان وطن معنادار و منفی بود. معمولا استفاده از رسانههای خبری با هویتهای ناسیونالیستی (اندکی) قوی تر، رابطه داشت. سیستم های رادیو - تلویزیونی ملی و روزنامههای ملی می توانند احساس تعلق به «یک اجتماع واحد» و همبستگی با دولت ملی، مانند احساس عرق ملی یا تمایل به خدمت سربازی و دفاع نظامی از کشور، را تقویت کنند. اما این تأثیر، مشروط به بافتاری است که مردم در آن زندگی می کنند؛ در غالب جوامع جهانی شده مانند هلند، سوئیس و سوئد که دارای شبکههای متراکم ارتباطات جهان وطنانه با دسترسی آسان به کانال های تلویزیونی خارجی و نیز شبکههای ارتباطی بین المللی هستند، هویتهای ناسیونالیستی ضعیف تر هستند. خصوصا افرادی که در چنین کشورهایی از «اخباره استفاده می کنند، هویت ملی ضعیفی دارند. با وجود نگرانی برخی و امیدواری برخی دیگر، به نظر می رسد که ارتباطات متقابل متراکم تر و سریع تر در سراسر مرزهای زمینی به تدریج سبب فرسایش پیوندهای پیشین گردد و به تقویت اخلاق چندفرهنگی منجر شود. استفاده از رسانهها در این فرآیند نیرومدترین عامل نیست، اما عاملی مهمی محسوب می شود که دارای رابطه متقابل با تجربه مستقیم زندگی در دنیایی است که به شکل فزاینده جهانی می شود.
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص216-212 چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}