افرادی که با انتقاد از مقیاس (سازی و سنجش مفاهیم «ناسیونالیسم» و «جهان وطن گرایی») آنرا ساده می انگارند، در واقع مقیاس دو بعدی را پیشنهاد می کنند که نگرش نسبت به فراملی گرایی را نیز می سنجد. دامنه این مقیاس از «محافظت گرایی فرهنگی یا اقتصادی» تا «گشودگی» است
 
افرادی نیز دیدگاهی چندبعدی را برای سنجش این موضوع انتخاب کرده اند. برای مثال، وودوارد و دیگران بیان می کنند که استرالیایی ها به جنبه های مختلف این پدیده واکنش متفاوتی می دهند؛ از یک طرف با جریان کالای فرهنگی موافق هستند و از تنوع فرهنگی حمایت می کنند و از طرف دیگر، اضطراب بیشتری بر سر موضوعاتی مانند تاثیر جهانی شدن بر مشاغل، محیط زیست و حقوق بشر را تجربه می کنند. مطالعه حاضر رویکردی چندبعدی را اقتباس کرده است. مفهوم جهان وطن گرایی هم منعکس کننده ارزش‌هاست و هم هویت ها. افراد جهان وطن نسبت به مردم سایر کشورها مدارا و اعتماد دارند و سیاست ترس و بیگانه هراسی را رد می کنند. جهت گیری‌های جهان وطنانه به «اراده برای درک سایر مردمان» منجر می شود. چنین اراده ای خود را در مواردی مانند علاقه به سفرهای خارجی و کار در خارج کشور، مدارا نسبت به مهاجرین به داخل کشور، بیگانگان و کسانی که از سایر کشورها می آیند، نشان می دهد. به طور معکوس، در مطالعه حاضر، ناسیونالیست ها افرادی دانسته می شوند که هویت آنها وابسته به کشورهای مادری (یا مناطق و نواحی خاص در درون مرزهای سرزمینی یک دولت ملی) آنها است، نسبت به کشورشان عرق ملی دارند و به دیگر ملیتها و خارجیان اعتماد و مدارای کمتری روا می دارند. این ارزش‌ها و هویت های اساسی، نگرش نسبت به نهادهای خاص و سیاست گذاری های عمومی را تحت تأثیر خود قرار می دهند. به عنوان مثال انتظار می رود که افراد جهان وطن از سیاست های موافق با بازارهای کار باز و تجارت آزاد حمایت کنند، در حالی که ناسیونالیست ها احتمالا حمایت بیشتری از سیاست های اقتصادی طرفدار مشاغل محلی می کنند. این موضوع به شکل عمیق تر در فصل بعدی مورد بررسی قرار می گیرد.
 
ما تحلیل عامل مولفه‌های اصلی با چرخش واریماکس را جهت آزمون این سوال استفاده کرده ایم که: آیا این تیپولوژی مفهومی منعکس کننده ابعاد اصلی افکار عمومی در گویه های انتخاب شده از پیمایش جهانی ارزشها است؟ (این گویه ها در جدول ۱-۶ آمده اند) گویه های این پیمایش به پایش اعتماد به خارجیان یا افراد جوامع و مکانهای دیگر و افراد سایر ادیان می پردازند. قوت هویت های ملی با چند گویه در مورد میزان عرق ملی، اراده به جنگیدن برای کشور مادری و وابستگی فرد به مناطق سرزمینی مختلف سنجیده شد. تمامی این گویه ها در مطالعات پیشین به کار رفته بودند. موج ۲۰۰۷–۲۰۰۵ پیمایش جهانی ارزش‌ها، با استفاده از چندین گویه به سنجش هویتها پرداخته است؛ در چنین حالتی، افراد می توانند به جای انتخاب «یک» هویت، چندین هویت جغرافیایی متداخل را به عنوان پاسخ انتخاب کنند. این کار در موج های پیشین این پیمایش نیز دنبال می شد. پیمایش ۲۰۰۷-۲۰۰۵ این موضوع را پذیرفته است که فرد می تواند همزمان چند هویت داشته باشد؛ مردم می تواند هویت های ملی و محلی خود را حفظ کنند و در عین حال، وابستگی ها و تعلقات فراملی نیز داشته باشند؛ مثلا مردم می توانند به زندگی در اجتماعات محلی در فلاندرز' یا والونیا افتخار کنند، در حالی که خود را شهروندان بلژیک و بخشی از اتحادیه اروپا بدانند. در این موج از پیمایش جهانی ارزش‌ها سوال ذیل از افراد پرسیده شد.
 
مردم نظرات مختلفی در مورد خودشان و ارتباطشان با جهان دارند. با استفاده از این کارت، می توانید به ما بگویید تا چه حد با هر یک از جملات زیر که نوع نگاه شما را نسبت به خودتان بیان می کنند، موافق یا مخالف هستید؟ من خودم را یک شهروند مثلا فرانسوی می دانم. من خود را عضوی از اجتماع محلی خود . این تحلیل عامل وجود دو بعد مجزا را برای افکار عمومی تأیید می کند. اعتماد به خارجیان و احساس .
 
ما به منظور بررسی رابطه این ابعاد افکار عمومی و استفاده از رسانه‌های خبری، به عنوان گام نخست می توانیم به طور توصیفی و بدون هر گونه کنترل به تفاوت میزان میانگین مربوط به اعتماد به خارجیان (که با مقیاس ۱۰۰ نمره ای سنجیده شده است) بر حسب میزان استفاده از رسانه‌های خبری در میان جوامع مختلف نگاه کنیم. اعتماد به خارجیان و افراد سایر ادیان، گویه مهمی برای جهت گیری های گسترده تر نسبت به دیگر کشورها و مناطق جهان، حمایت از پیمان‌های دو جانبه و همکاری چندجانبه در جامعه بین الملل است. در بالاترین حد آن، بیگانه هراسی و کینه های مذهبی می توانند پیامدهای مصیبت باری برای ثبات اجتماعی و روابط بین الملل داشته باشند، در حالی که مدارا نسبت به سایر مردمان و ادیان برای برقراری و حفظ روابط ساز گاربین ملیتها سودمند است. این شکل نشانگر تفاوت های شدیدی در مورد میزان اعتماد، در بین افراد جوامع جهان وطن و جوامع محلی است. بعلاوه، افرادی که استفاده بیشتری از رسانه‌های خبری می کنند، در مقایسه با افرادی که استفاده کمتری دارند، نسبت به خارجیان مدارای بیشتری دارند. این الگو به طور مداوم، در هر دو نوع جامعه جهان وطن و محلی مشاهده می گردد. همچنین، افرادی که استفاده کمتری از رسانه‌ها در جوامع جهان وطن دارند، در مقایسه با افرادی که بیشترین استفاده از رسانه‌ها را در جوامع محلی دارند، میزان اعتماد بالاتری نسبت به خارجیان دارند. می توان در مورد برخی از دلایل اساسی ظهور این الگوها تأمل بیشتری کرد.
 
منبع: جهانی شدن و تنوع فرهنگی، پیپا نوریس و رونالد اینگلهارت، ترجمه: عبدالله فاضلی و ساجده علامه،صص208-204، چاپ و نشر سپیدان، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵