اغلب کودکان بخش عظیمی از زمان خود را در شبانه روز هدر می دهند. اگر کودکان وقت خود را صرف بازی‌های فکری و کارهایی که قوه تخیل و ذهنی آنها را تقویت می کند کنند، اشکالی ندارد. اما اگر زمان آنها صرف اموری مانند تماشای تلویزیون و بازی با رایانه شود، باید نگران شوید. این زمان می تواند صرف امور بسیار مفیدتری شود.
 
تماشای تلویزیون را محدود کنید. تلویزیون نه تنها وقت کودکان، بلکه وقت همه اعضای خانواده را می گیرد. بهتر است برای تماشای تلویزیون برنامه ریزی کنید. مثلا یک یا دو برنامه مفید را انتخاب و همگی با هم آنها را تماشا کنید. کودکان خود متوجه آثار مخرب تماشای تلویزیون نیستند. این شما هستید که به عنوان پدر یا مادر باید نظارت کافی بر این امور داشته باشید.
 
رایانه معمولا والدین از ۳ - ۲ سالگی کودکان خود را با رایانه و بازی‌های آن آشنا می کنند. البته برخی بازی‌های رایانه ای به خلاقیت ذهنی و افزایش توانایی‌های کودکان کمک بسیاری می کند. اما برخی بازی ها نیز وجود دارند که کودکان به آنها نوعی اعتیاد پیدا می کنند و در عین حال هیچ سودی برای آنها ندارند. برای اینکه فرزندتان در عین اینکه از رایانه استفاده می کند، زمان خود را هدر ندهد و بتواند توانایی های خود را پرورش دهد، بهتر است او را با وب سایت‌های آموزنده آشنا کنید.
 
به آنها اجازه دهید درون خود را کشف کنند و توانایی یادگیری را در درون خود پرورش دهند بهترین راه برای رسیدن به این هدف، مطالعه است. معمولا کودکان در سن ۵-۴ سالگی می توانند حروف و اعداد را از یکدیگر تشخیص دهند و تا سن ۶-۵ سالگی می توانند کلمات را بخوانند. وقتی کودکان به این مرحله از رشد می رسند، والدین آنها را مجبور به خواندن می کنند. این اجبار در اکثر موارد از جانب والدین وجود دارد.
 
برخی معتقدند نباید کودکان را مجبور به خواندن کرد و باید صبر کرد تا آنها خود این آمادگی را نشان دهند. اما به محض اینکه والدین توانایی فرزندشان را در خواندن یا نوشتن مشاهده کردند، باید زمینه را برای او فراهم و او را به مطالعه هر چه بیشتر تشویق کنند. البته توجه داشته باشید که اگر فرزند شما هنوز به طور کامل توانایی خود را در امر یادگیری نشان نداده است، شما نباید او را مجبور کنید. اما اگر می تواند» ولی «نمی خواهد» و در مقابل آموزش مقاومت می کند، والدین باید با این مقاومت مقابله کنند.
 
خواندن در ابتدا کمی دشوار است، به همین دلیل ممکن است کودک از یادگیری آن امتناع کند. آموزش خواندن به کودکان باید ابتدا از طریق کتاب های عکس دار شروع شود. روزهای اول کودک نمی تواند کلمات را بخواند و فقط به عکسها نگاه می کند و اطلاعات خود را طریق عکس ها به دست می آورد؛ به همین دلیل شما باید در کنار فرزندتان بنشینید و کلمات را برای او بخوانید. پس از مدتی خواهید دید که کودک کلمات را از یکدیگر تشخیص می دهد. با کمی تمرین، او به تدریج می تواند کلمات و حتی جملات را نیز بخواند. 
 
فکر کردن در اینجا یعنی توانایی حل مسأله و استفاده از منطق. ابتدا از آنان بخواهید اعداد را تشخیص دهند و اشیای گوناگون را بشمارند. سپس جمع کردن را به آنها آموزش دهید. تفریق و ضرب به ترتیب مراحل بعدی هستند. این آموزش ها باید زمانی صورت گیرند که کودک بتواند مفهوم عدد را درک کند. برخی جدولها و بازی‌های فکری نیز برای پرورش قوه منطق کودک بسیار مفید هستند.
 
همچنین سعی کنید توانایی استنباط و استقرا را در فرزندتان تقویت کنید. برای مثال اگر هنگام پیاده روی با فرزندتان یک خانه را می بینید که در مقابل آن یک دوچرخه کوچک قرار دارد، به فرزندتان بگویید که حتما در این خانه یک کودک زندگی می کند. یا اگر چراغهای خانه ای خاموش است، به او بگویید که حتما در این خانه کسی زندگی نمی کند. بدین ترتیب شما به فرزندتان یاد می دهید که چگونه با دیدن یک علامت یا نشانه بتواند نتیجه گیری کلی کند. در واقع از جزء به کل برسد و یا برعکس. یکی از بهترین راههای تقویت قوای ذهنی کودکان سپردن کارهای روزمره به آنهاست.
 
کودکان از ۲-۳ سالگی به بعد می توانند خودشان لباس بپوشند و خوشان غذا بخورند. همچنین می توانند وسایل اتاق شان را مرتب کنند. کودک در سن ۵-۴ سالگی می تواند از چاقو و چنگال برای خوردن غذا استفاده کند، بند کفش‌هایش را ببندد، و اسباب بازی‌های شکسته خود را درست کند. انجام این کارها از نظر بزرگسالان بسیار ساده است اما در واقع برای کودکان مستلزم تلاش فکری فراوانی می باشد.
 
سعی کنید هر از گاهی به فرزندتان کارهایی را بسپارید که انجام آن فراتر از توانایی اش باشد. شاید شما فکر کنید که این کار باعث سرخوردگی و کاهش اعتماد به نفس آنها می شود اما در واقع اینگونه نیست. اتفاقا نتیجه درست برعکس است. ممکن است کمی شکایت کنند و غر بزنند، اما نهایتا و پس از چند بار آزمون و خطا خواهند توانست آن کار مشکل را انجام دهند.
 
 اگر فرزند شما بتواند آن کار سخت را انجام دهد، دو اتفاق مهم می افتد: اولا فرزند شما متوجه توانایی هایش می شود. ثانیا متوجه میشود که برخی از توانایی هایش بیش از سایر کودکان هم سن و سال خودش است و همین امر باعث افزایش اعتماد به نفس او می شود.
 
توانایی های کودکان بی شمار است. اگر آنها نمی توانند کاری را انجام دهند، علت آن ناتوانی نیست، بلکه علت اصلی آن آموزش ندیدن و تمرین نکردن است. اگر فرزند شما از انجام کاری خودداری می کند با این استدلال که او هنوز خیلی کوچک است، سعی کنید به او بفهمانید که انجام کارها ارتباطی به کوچک یا بزرگ بودن ندارد. کافی است افراد برای انجام کارها اراده کنند و تمام تلاش خود را به کار گیرند.
 
منبع: کودکان نابغه و باهوش، فاطمه تقدسی‌نیا، صص 275-278، نوید حکمت، چاپ دوم، قم، 1396