علاوه بر شیوه دیالکتیک، برخی ایده‌آلیست‌ها معتقدند که از طریق شهود و وحی نیز می توان به حقیقت رسید. آگوستن شیوه دیالکتیک را به کار می گرفت اما بر رهیافت شهودی نسبت به معرفت و شناخت نیز تأکید زیاد داشت. ادعای او این بود که اگر پذیرش داشته باشیم، خدا، روشنایی درونی، با آدمیان سخن خواهد گفت. آگوستن معتقد بود برای این که خود را با خدا مأنوس کنیم، باید هر امر مادی را تا حد ممکن طرد نماییم. هنوز هم می توان استفاده از رهیافت دیالکتیک را در فرامین راهبانه یا اوامر مذهبی که طبیعتا تعمق را می طلبد، مشاهده کرد حتی در مدارسی که از نظر مذهبی سختگیر نیستند، غالب ایده‌آلیست‌ها حامی روش ادراکی هستند که هم شامل دیالکتیک و هم رهیافت شهودی یادگیری است. افلاطون معتقد بود آدمی به اندازه ای که در گفتگو با دیگران یاد می گیرد، از طبیعت یاد نمی گیرد. آگوستن معتقد بود که هر چند فردی کور و کر بوده و حواس او از هر احساسی ناتوان باشد، اما به طور کلی می تواند تمام حقایق مهم را یاد بگیرد و به خدا برسد.
 
بسیاری از ایده‌آلیست‌های جدید از اندیشه یادگیری از طریق دیالکتیک یا از طریق تعمق ، حمایت معنوی می کنند، اما از این شیوه ها به آن گستردگی سابق استفاده نمی شود. امروزه برخی ایده‌آلیست‌ها بیشتر به جانب تحقیق در اندیشه‌ها از طریق استفاده از آثار یا نوشته های کلاسیک و هنرهایی که اندیشه‌های بزرگ را بیان می کند، گرایش دارند. کتابهای بزرگ دنیای غرب، برنامه ای که در دهه ۱۹۵۰ در دانشگاه شیکاگو آغاز شد، توجه بسیاری را به خود جلب کرد و هنوز مورد استفاده است. هر چند مدافعان معاصر رالیسم کلاسیک از این برنامه حمایت کرده اند، اما برخی مربیان ایده‌آلیست آن را ابزاری برای تشویق دانش پژوهان به علومی که بیشتر طبیعت تعقلی دارد، تلقی می کنند. با این حال، ایده‌آلیست‌ها سخت معتقدند که مطالعه کتابهای بزرگ باید با نظارت پیش کسوتی تجربه دیده و با تأکید بر درک اندیشه‌ها به جای یادسپاری صرف و طبقه بندی اطلاعات باشد. آنها بر آموزش به صورت سمیناری با ایجاد فرصت برای مکالمه زیاد میان معلم و شاگرد تأکید می کنند. علاوه بر این، ایده‌آلیست‌هایی که جذب رهیافت کتابهای بزرگ شده اند، بر اندیشه‌هایی که ارزش پایدار دارد، یعنی اندیشه‌هایی که آزمون زمانه را در طول قرنها با موفقیت پشت سر گذاشته، تأکید می کنند.
 
موضوع اخیری که به طرفداران کتابهای بزرگ امید بخشیده، کتاب طرحهای تربیتی نوشته مورتیمر آدلر است. آدلر برنامه ای بنیادی برای تمام دانش پژوهان مطرح کرد که مشتمل بر مطالعه کتابهای کلاسیک است. بیش از هر چیز در مورد رهیافت آدلر قابل توجه این است که او این طرح را برای همه دانش پژوهان پیشنهاد می کند نه کسانی که از نظر تحصیلی پیشرفته باشند.
 
هر چند به سادگی می توان دید که چگونه این دیدگاه ایده‌الیستی در تعلیم و تربیت دانشگاهی کاربرد دارد، اما چندان روشن نیست که چگونه می توان از آن در دوره های ابتدایی و متوسطه استفاده کرد. در ابتدای شروع به این کار، انسان باید هدف یادگیری را بداند. ایده‌آلیست‌ها در نظر ندارند ابتدا دانش پژوهان را به کسب مهارتهای فنی ویژه وادار کنند، بلکه می خواهند از دنیایی که در آن زندگی می کنند، اطلاعات وسیعی در اختیار آنها بگذارند. برنامه آموزشی و درسی پیرامون مفاهیم گسترده دور می زند نه مهارتهای ویژه. در دوره های دبستانی و پیش دبستانی دانش آموزان تشویق می شوند تا عادات فهمیدن، استقامت، شکیبایی و سخت کار کردن را برای آینده، یعنی زمانی که مطالعات بنیادی تری خواهند داشت، در خود رشد دهند. این بدان معنا نیست که دانش آموزان نمی توانند برخی اندیشه‌های مهم را در هیچ سنی بیاموزند، بلکه سالهای اولیه اساسا سالهای آمادگی کسب مهارت برای پذیرش کارهای عمیق تر در مراحل بعدی است.
 
ایده‌آلیست معتقد است که معلم عنصری مهم در آموزش جوانان است. معلم نه تنها باید مراحل یادگیری را بداند، بلکه پیوسته باید دلواپس اهداف یادگیری باشد. برخی ایده‌آلیست‌ها بر اهمیت تقلید در یادگیری تأکید می کنند، زیرا عقیده دارند که معلمان باید افرادی باشند که انتظار داریم فرزندان ما در آینده آنگونه باشند. سقراط نه تنها به عنوان پیشگام دانش، بلکه به منزله الگویی برای تقلید، مورد استفاده ایده‌آلیست‌ها قرار گرفته است.
 
باتلر معتقد است که مربیان جدید ایده‌آلیست دوست دارند خودشان را ابداع کنندگان شیوه‌های یادگیری بدانند تا مقلد صرف. آنها شیوه های متفاوت در فرایند یادگیری را ترجیح می دهند، در عین حال دوست دارند دست کم به صورت غیر رسمی دیالکتیک را در عمل به کار گیرند. در نشست های پرسش و پاسخ، جایی که دیالکتیک واقعأ کاربرد دارد، معلم باید دانش پژوهان را یاری دهد تا شقوق مختلفی را که به شیوه دیگری نخواهند دید، از این طریق ببینند. بنابراین، در حالی که ممکن است این جلسات یک روند دیالکتیک غیر رسمی باشد، اما نباید صرفا نشستی از دانش پژوهان جاهل و نا پخته باشد، بلکه معلم باید در انسجام بخشیدن به این روند دیالکتیک مشارکت نماید.
 
روش سخنرانی هنوز در میان جعبه ابزار روش شناختی ایده‌آلیست جایگاه خود را دارد، اما سخنرانی بیشتر به عنوان ابزار انگیزش تفکر به کار می رود تا صرفا انتقال اطلاعات. در واقع، برخی معلمان ایده‌آلیست به شاگردان اجازه یادداشت برداری نمی دهند تا تمرکز زیادتری داشته باشند. به نظر ایده‌آلیست هدف اصلی از سخنرانی، کمک به دانش پژوهان برای درک اندیشه‌هاست. همچنین ایده‌آلیست‌ها از شیوه هایی مانند پروژه، فعالیتهای مکمل تحقیق کتابخانه ای و کار هنری استفاده میکنند. با این حال، اهمیت چنین شیوه های متنوعی آن است که باید از موضوع مورد بحث ریشه بگیرد. این موضوع، علاقه ایده‌آلیست‌ها به اثبات وحدت معرفت و بی علاقگی آنها به فعالیت های تصادفی و انفرادی را نشان می دهد.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی،صص61-59، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387