قدرت دانش
اساسأ استقرا منطق رسیدن به کلیات بر مبنای مشاهده منظم جزئیات است. طرح کلی چنین نظری را می توان در آرای ارسطو ملاحظه کرد
یک نمونه تاریخی این موضوع، نزاع گالیله با کلیسای کاتولیک در مورد وضعیت زمین در منظومه خورشیدی است. کلیسا از نظریه بطلمیوسا که زمین مرکز جهان است و سایر گرات، از جمله خورشید دور آن می چرخند، دفاع می کرد. چندین قیاس نیز این موضوع را تأیید میکرد. چون خدا زمین را قبل از اشیاء دیگر آفریده، لذا این فرض معقول است که آن را مرکز هستی قرار دهد. علاوه بر این، چون خدا جای آدمی را روی زمین انتخاب کرده، زمین باید جایگاه مهمی در طرح خلقت داشته باشد و این بر اهمیت زمین می افزاید که مرکز جهان واقع شود. به نظر می رسد داستان کتاب مقدس در مورد یوشع که سرسختانه جنگید و از خدا خواست که خورشید را ثابت نگاه دارد، تأیید بیشتری بر این موضع است.
اما گالیله از نظریه کوپرنیک که خورشید مرکز جهان است نه زمین، زیرا زمین حرکت می کند و دور خورشید می چرخد، دفاع می کرد. موضع نیکولاس کوپرنیک (در کتاب تحول اجرام فلکی) بدان سبب مورد مخالفت کلیسا واقع شد که زمین و طرح خدا را تحقیر می کرد و با درست پنداشتن وحی منافات داشت. گالیله تلسکوپ را به کار گرفت تا برای موضع کوپرنیک استدلال تجربی اقامه کند، ولی این کار خشم کلیسا را افزایش داد. نقل شده ژزوئیتی که به مرکز تحقیقات گالیله دعوت شده بود تا در تلسکوپ گالیله برای تأیید نظر او نظاره کند، ادعا کرد که شیطان این مطالب را در معرض دید گالیله قرار می دهد. مسؤولان کلیسا از گالیله درخواست کردند که از موضع خود دست بردارد، اما بعدها تمام یا بخشی از کارهای او به وسیله دانشمندانی از قبیل یوهانس کپلر ، تیکو براههه و سر ایزاک نیوتن مورد تأیید قرار گرفت.
چون رهبرد علمی یا قیاس، بسیاری از خطاهای قضیه را که ابتدا مسلم گرفته شده بود، برملا میکرد، بیکن اصرار می کرد که باید تمام دانشهای پذیرفته شده قبلی خود را مجددا بررسی کنیم. دست کم باید قبلا ذهن خود را از بتهای گوناگون که در برابر آنها تسلیم شده ایم و فکر ما را تیره کرده، پاک کنیم.
بیکن این بتها را اساسا چهار مورد می دانست. بت خلوتگاه که مطابق آن اموری را به دلیل تجربه محدود خود باور می کنیم. مثلا اگر فردی چندین تجربه بد با مردان سیل گلفت داشته باشد، ممکن است به این نتیجه برسد که تمام مردان سبیل کلفت بدند. این مورد واضحی از تعمیمهای غلط است. دیگر، بت جماعت یا قبیله است. به استناد آن، آدمی تمایل دارد اموری را، به این دلیل که بخش اعظم مردم باور دارند، باور کند. مطالعات فراوانی صورت گرفته که نشان می دهد بسیاری از مردم، عقیده خود را در برابر اکثریت تغییر می دهند. بت دیگری که بیکن معتقد است در تفکر ما مداخله می کند، چیزی است که آن را ت بازار نام نهاده است. این بت به زبان مربوط است، زیرا بیکن معتقد است که لغات غالبأ به صورتی استعمال می شود که از فهم جلوگیری می کند. مثلا اگر واژههایی از قبیل «لیبرال» و محافظه کار» در مورد کسی استعمال شود، ممکن است چندان معنایی نداشته باشد، زیرا یک فر می تواند در موضوعی لیبرال و در موضوع دیگر محافظه کار باشد. بیکن آخرین بت را بت ئاتر می داند. این بت مذهب و فلسفه است که می تواند ما را از دیدن دین به صورت عینی محروم کند. او مردم را به خدمتکاری ذهن دعوت می کند تا اندیشههای مرده گذشته را از خود .ور و با استفاده از شیوه استقرا از نو آغاز نمایند.
اساسأ استقرا منطق رسیدن به کلیات بر مبنای مشاهده منظم جزئیات است. طرح کلی چنین نظری را می توان در آرای ارسطو ملاحظه کرد، اما ارسطو هرگز آن را به صورت یک نظام کامل تدوین نکرد. به گفته بیکن، استقرا متضمن گرد آوری مجموعهای داده در مورد جزئیات است، ما صرفا دسته بندی و شمارش دادهها نیست. دادهها باید مورد بررسی قرار گیرد و اگر تناقضی داشت کنار گذارده شود. علاوه بر این، واقعیات باید همزمان پردازش یا تفسیر شود. اگر شیوه استقرائی به خوبی تدوین و با دقت به کار گرفته شود، به اندازهای مفید است که همراه با آشکار کردن رازهای طبیعت، امکان کنترل بیشتری بر جهان خارج به ما خواهد داد.
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی،صص99-97، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}