لائوتسه . Lao - tzu(حدود پنج قرن قبل از میلاد)، مدتی در قصر شاهی خدمت کرد و ماهیت فساد آمیز آن را مشاهده نمود. او از اندیشه کنفوسیوس اطلاع داشت، اما از فضای خودبسندگی،... و تعصب اغراق آمیز آن اندیشه که برای شخصیت حقیقی انسان سودی ندارد، انتقاد می کرد. لائوتسه تعلیمات خود را در کتاب کوچکی به نام تائو ته چینگ؟ ارائه کرد. این کتاب تأثیر عظیمی در چین بر جای گذارده و برای هنگامه های سختی راهنمایی هایی را ارائه کرده است. در حالی که آیین کنفوسیوس تأکید زیاد بر انجام وظایف بیرونی انسان دارد، آیین تائو در تلاش است حیات درونی را توسعه دهد تا از طریق آن افراد بتوانند با هر مشکلی مبارزه کنند.

مفهوم اصلی تائوئیسم، «تائو» است که به معنای شیوه یا راه است. مقصود از آن، شیوه حرکت جهان و شیوه به کمال رسیدن و سازگاری، یعنی انطباق با طبیعت است. شاید برجسته ترین ویژگی تائو، گوشه گیری، اشیاء را به خود واگذاردن، و سوق دادن علایق خود به جریان طبیعی حوادث باشد که دیدگاهی غیر رقابتی به زندگی است. بهترین رهبر کسی است که اشیاء را به حال خود را نهد و میانه روی پیشه کند. تائوئیست ها معتقدند که کشمکش و جنگ، شکست اصلی جامعه را در پی دارد، زیرا شهرها را خراب و زندگی را تباه می کند.
 
لائوتسه در تائوته چینگ می گوید: «انسان با زمین سازگار است و زمین با آسمان. آسمان با تائو سازگار است و تائو با شیوه طبیعت.» اگر به اشیا امکان داده شود که جریان مناسب خود را طی کنند، در طبیعت کمال و سازگاری ایجاد خواهد شد. آدمیان اصالتا شاد بودند، اما در نتیجه تحولاتی که امروزه تمدن به ارمغان آورده، به رنج افتاده اند. بنابراین، بهترین کار آن است که در مبادله ای آرام با طبیعت زندگی کنند. این موضوع در مورد مرگ هم صادق است، زیرا مرگ بخشی از تحولات دنیایی است که به وسیله آن، همه اشیا افول کرده و سر بر می آورند. تائوئیزم به فلسفه‌ای عرفانی تبدیل شده (عرفانی طبیعی)، زیرا طبیعت چیزی بیش از منطق دارد. ما نیازمند مشارکت در حقیقت طبیعت هستیم و باید تلاش کنیم با مطلق، تائو، یعنی همان چیزی که شناخت و دیدن حقیقی آن یا حتی سخن گفتن حقیقی در مورد آن ممکن نیست، متحد شویم. باید به طبیعت نزدیک شد. تائوئیست های اولیه زندگی خود را در بخش دورافتاده ای از چین و در حال انزوا سپری می کردند، در حالی که دسته های متأخر، بین طبیعت و زندگی اجتماعی به نوعی ترکیب رسیدند.
 
لائوتسه در اصل معتقد است کسی نباید با قوانین اساسی طبیعت مبارزه کند. «هیچ کار مکن» فرمان مشهور تائوئیست است. این فرمان بدان معنا نیست که اصلا کاری نکن، بلکه مقصود این است کاری که با طبیعت هماهنگ نبوده یا خودجوش نباشد، انجام مده. از همه مهم تر، برای کسب چیزی تلاش و تقلا نکنید، بلکه بگذارید خود اشیا به صورت طبیعی حادث شود. با از فلسفه تائوئیسم مفهوم شدید نسبیت استنباط می شود. لائوتسه می گوید زیبایی، مزه غذا و منطقه سکونت، ملاک مطلقی ندارد. گوزنها از علف تغذیه می کنند. مار هزار پا می خورد و جغد از خوردن موش لذت می برد. در مورد مسائل اخلاقی نیز دو واژه «باید» و «نباید» استعمال می شود، اما کیست که بگوید کدام یک درست و کدام نادرست است. لازم است همه چیز هماغوش با طبیعت شامل بر همه، راه خود را طی کند.
 
تائوئیسم در مورد اقدامات سیاسی نیز ابراز نظر می کند. به اعتقاد تائوئیست اگر مردم از آزادی و حقوق شخصی خود محروم نشوند، سعادت و صلح ادامه خواهد داشت. او حکومت الهی یا موروثی را مردود می شمارد و معمولا در برابر سلطه و نظامی گری مقاومت نمی کند. آنها معتقدند که فرد شایسته کسی است که برای کسب عدالت اجتماعی از زندگی خود بگذرد. تائوئیست ها اصولا معتقدند که مردم می توانند خود را اداره کنند و از نوشته های آنها جدا هرج و مرج احساس می شود. به اعتقاد آنها حکومتها میل دارند مقرراتی را بر مردم تحمیل کنند که با مسیر طبیعی زندگی همخوان نیست. آنها با جنگ و حکومت سرکوبگر مخالفند و ادعا می کنند که هر چه قوانین اخلاقی بیشتری وضع شود، دزد و سارق مسلح بیشتر خواهد شد. برای چنین افرادی نه کیفر مرگ مؤثر است نه ترس از مرگ. بهترین حاکم، تائوئیست «مقدس» است که به طور کلی به خاطر مردم حکومت می کند، فوق خیر و شر و ورای احساسات است. اگر او تشخیص دهد کاری به نفع جامعه است، احتمال دارد بی واهمه شهری را خراب و ساکنان آن را نابود کند.
 
یکی دیگر از چهره های برجسته در توسعه تائوئیسم چوانگ تسه (۳۹۹ - ۲۹۵ ق.م) بود. او در کتاب چوانگ تسه به جای دفاع از اصلاح جهان، از فراسوی جهان رفتن دفاع می کند. کسی که بخواهد به این رهایی برسد، باید «آوارگی آزاد و آسان»، «قفل زدن بر دهان» و «به فراموشی سپردن» را پیشه کند. چوانگ تسه میگفت تائو به معنای رهایی از خود و جهان است. مرگ و زندگی را باید به عنوان جزئی از طبیعت پذیرفت. بنابراین، فرد باید نسبت به زندگی بسیار بی تفاوت و شکیبا باشد.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص171169، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387