شواهدی محکم بر اراده ولایت از حدیث غدیر (1)






درست است که از کلمه مولی معانی مختلفی اراده و استفاده شده است ؛ اما با توجه به قرائن مقامیه و مقالیه‌ای که در کلام آن حضرت وجود دارد ، برای اهل انصاف جای تردید نمی‌گذارد که مراد از کلمه مولی ، ولایت و اولویت آن حضرت به تصرف در امور مسلمانان بوده نه صرف محبت و دوستی ، و شواهدی قوی آن را تایید می‌کند.

شاهد اول : مقارنه ولایت رسول خدا و ولایت امیر مؤمنان علیهما السلام :

رسول خدا صلی الله علیه وآله قبل از جمله « من کنت مولاه فعلی مولاه » از مردم اقرار گرفت که آیا من از خود شما به شما سزاوارتر نیستم ؟ « ألست أولی بکم من انفسکم » . وقتی همه مردم سخن آن حضرت را تصدیق کردند ، بلا فاصله بعد از آن فرمود : پس هرکس من مولای او هستم ، علی نیز مولای او است .
بسیاری از روایات غدیر که از طریق اهل سنت نقل شده ، جمله « الست أولی بالمؤمنین من انفسهم » را به همراه دارد که ما در مقاله « تواتر حدیث غدیر » به این روایات اشاره و صحت آن‌ها را ثابت کرده‌ایم . ولی در این جا فقط به شش روایت بسنده می‌کنیم :
فقال أَلَسْتُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَى قال أَلَسْتُ أَوْلَى بِکُلِّ مُؤْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَى قال فَهَذَا وَلِیُّ من أنا مَوْلَاهُ ... .
فرمود: آیا من از جان مؤمنان به آنان بر تر نیستم؟ گفتند: آری چنین است، فرمود: آیا من نسبت به هر مؤمنی بر جان او برتر نیستم؟ گفتند: آری چنین است، فرمود: این علی رهبر و سر پرست هر کسی است که من مولای او هستم.....
ابن ماجه القزوینی ، محمد بن یزید (متوفای۲۷۵ هـ) ، سنن ابن ماجه ، ج ۱ ، ص ۴۳ ، ح۱۱۶ ، فَضْلِ عَلِیِّ بن أبی طَالِبٍ رضی الله عنه ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی ، ناشر : دار الفکر - بیروت .
محمد ناصر البانی نیز بعد از نقل روایت می‌گوید : این روایت را ابن ماجه نقل کرده است و سند آن نیز صحیح است. أخرجه ابن ماجه ( ۱۲۱ ) . قلت : و إسناده صحیح .
ألبانی ، محمّد ناصر ، سلسه الأحادیث الصحیحه‌ ، ج ۴ ، ص ۲۴۹ ، طبق برنامه المکتبه الشامله .
... فقال لِلنَّاسِ أَتَعْلَمُونَ انى أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ من أَنْفُسِهِمْ قالوا نعم یا رَسُولَ اللَّهِ قال من کنت مَوْلاَهُ فَهَذَا مَوْلاَهُ ...
آیا می‌دانید که من سزاوارتر به مؤمنان از خود آنها مى‏باشم ؟ همگى فرمایش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را تصدیق کردند و به همین دلیل بود که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «من کنت مولاه فهذا مولاه» .
أحمد بن حنبل ، أبو عبدالله الشیبانی (متوفای۲۴۱هـ) ، مسند أحمد بن حنبل ج ۴ ، ص ۳۷۰ ، ح۱۹۳۲۱ ، ناشر : مؤسسه قرطبه – مصر .
البانی بعد از نقل این روایت می‌گوید :
أخرجه أحمد ( ۴ / ۳۷۰ ) و ابن حبان فی " صحیحه " ( ۲۲۰۵ - موارد الظمآن ) و ابن أبی عاصم ( ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ ) و الطبرانی ( ۴۹۶۸ ) و الضیاء فی " المختاره " ( رقم -۵۲۷ بتحقیقی ) .
قلت : و إسناده صحیح على شرط البخاری . و قال الهیثمی فی " المجمع " ( ۹ / ۱۰۴) : " رواه أحمد و رجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفه و هو ثقه " .
این روایت را احمد ، ابن حبان در صحیحش ، إبن أبی عاصم ، طبرانی ، مقدسی در المختاره نقل کرده‌‌اند .
سپس می‌گوید :
این روایت بر طبق شرائطی که بخاری برای صحت حدیث قائل است ، صحیح است . هیثمی در مجمع الزوائد گفته است: احمد آن را نقل کرده است و راویان همان راویان صحیح بخاری هستند ؛ غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است
البانی ، محمد ناصر ، السلسله الصحیحه ، ج ۴ ، ص ۲۴۹ ، طبق برنامه المکتبه الشامله .
یا أیها الناس من أولى بکم من أنفسکم ؟ قالوا الله و رسوله أعلم . [قال] : ألست أولى بکم من أنفسکم ؟ قالوا : بلى قال من کنت مولاه فعلی مولاه .
اى مردم ! چه کسى از جان و مال شما ، از خود شما سزاوارتر است ؟ گفتند : خدا و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داناتر است ، سپس فرمود : آیا من از خود شما سزاوارتر نیستم ؟ همگی تأیید کردند . آنگاه فرمود : «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» .
حاکم نیشابوری بعد از نقل روایت می‌گوید : هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه .
سند این حدیث صحیح است اگر چه بخاری و مسلم آن را نقل نکرده‌اند.
و ذهبی نیز در تلخیص المستدرک سخن وی را تأیید می‌کند .
الحاکم النیسابوری ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفای ۴۰۵ هـ) المستدرک علی الصحیحین مع تضمینات الذهبی فی التلخیص ، ج۳ ، ص۶۱۳ ، ح۶۲۷۲ ، ناشر : دار الکتب العلمیه ـ بیروت ، ط ۱ـ ۱۴۱۱هـ ـ ۱۹۹۰م .
ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم قالوا بلى یا رسول الله قال فأخذ بید علی فقال من کنت مولاه فهذا مولاه .
مگر نه این که من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آن ها هستم ؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند . در این هنگام دست على علیه السّلام را گرفت و فرمود : «من کنت مولاه فعلىّ مولاه » .
البزار ، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای۲۹۲ هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج ۳ ، ص ۳۵ ، ح۷۸۶ ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : مؤسسه علوم القرآن ، مکتبه العلوم والحکم - بیروت ، المدینه الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۹هـ .
هیثمی بعد از نقل این روایت می‌گوید : رواه البزار ورجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفه وهو ثقه .
این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن راویان صحیح بخاری هستند ، غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است .
الهیثمی ، علی بن أبی بکر (متوفای ۸۰۷ هـ) ، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج ۹ ، ص ۱۰۵ ، ناشر : دار الریان للتراث/‏ دار الکتاب العربی - القاهره ، بیروت – ۱۴۰۷هـ .
حدثنا محمد بن عبد الله الحضرمی وَزَکَرِیَّا بن یحیى السَّاجیُّ قَالا ثنا نَصْرُ بن عبد الرحمن الْوَشَّاءُ ح وَحَدَّثَنَا أَحْمَدُ بن الْقَاسِمِ بن مُسَاوِرٍ الْجَوْهَرِیُّ ثنا سَعِیدُ بن سُلَیْمَانَ الْوَاسِطِیُّ قَالا ثنا زَیْدُ بن الْحَسَنِ الأَنْمَاطِیُّ ثنا مَعْرُوفُ بن خَرَّبُوذَ عن أبی الطُّفَیْلِ عن حُذَیْفَهَ بن أُسَیْدٍ الْغِفَارِیِّ قال لَمَّا صَدَرَ رسول اللَّهِ صلى اللَّهُ علیه وسلم من حَجَّهِ الْوَدَاعِ نهى أَصْحَابَهُ عن شَجَرَاتٍ بِالْبَطْحَاءِ مُتَقَارِبَاتٍ أَنْ یَنْزِلُوا تَحْتَهُنَّ ثُمَّ بَعَثَ إِلَیْهِنَّ فَقُمَّ ما تَحْتَهُنَّ مِنَ الشَّوْکِ وَعَمَدَ إِلَیْهِنَّ فَصَلَّى تَحْتَهُنَّ ثُمَّ قام فقال یا أَیُّهَا الناس إنی قد نَبَّأَنِیَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ أَنَّهُ لم یُعَمَّرْ نَبِیٌّ إِلا نِصْفَ عُمْرِ الذی یَلِیهِ من قَبْلِهِ وَإِنِّی لاظن أَنِّی یُوشِکُ أَنْ أدعی فَأُجِیبَ وَإِنِّی مسؤول «مسئول» وَإِنَّکُمْ مسؤولون «مسئولون» فَمَاذَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ قالوا نَشْهَدُ أَنَّکَ قد بَلَّغْتَ وجهدت «وجاهدت» وَنَصَحْتَ فَجَزَاکَ اللَّهُ خَیْرًا فقال أَلَیْسَ تَشْهَدُونَ ان لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَأَنَّ جَنَّتَهُ حَقٌّ وَنَارَهُ حَقٌّ وَأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَأَنَّ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْتِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ لا رَیْبَ فیها وَأَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ من فی الْقُبُورِ قالوا بَلَى نَشْهَدُ بِذَلِکَ قال اللَّهُمَّ أشهد ثُمَّ قال أَیُّهَا الناس إِنَّ اللَّهَ مَوْلایَ وأنا مولى الْمُؤْمِنِینَ وأنا أَوْلَى بِهِمْ من أَنْفُسِهِمْ فَمَنْ کنت مَوْلاهُ فَهَذَا مَوْلاهُ یَعْنِی عَلِیًّا اللَّهُمَّ وَالِ من وَالاهُ وَعَادِ من عَادَاهُ ... .
بعد از مراجعت رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجه الوداع دستور داد تا زیر درختان را از خار و خاشاک پاک کنند سپس نماز به جا آورد و در خطبه اش فرمود: ای مردم اجل من نزدیک شده است و باید دعوت را اجابت نمایم، من وشما مورد باز خواست قرار خواهیم گرفت، اگر از شما پرسیده شود چه جوابی دارید؟ گفتند: پاسخ خواهیم داد که تو رسالتت را به انجام رساندی و دلسوز بودی، خدا تو را جزای خیر دهد، آنگاه فرمود: آیا شهادت به وحدانیت خدا و بندگی و رسالت من وحق بودن بهشت و جهنم و مرگ وقیامت و زنده شدن مردگان می دهید؟ گفتند: آری شهادت می دهیم، فرمود: ای مردم، خدا مولای من و من مولای مؤمنین و از خودشان بر جانشان سزاوارترم، پس هر کس من مولای او هستم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آنکه اورا دوست بدارد و دشمن بدار آنکه او را دشمن بدارد...
الطبرانی ، سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم (متوفای۳۶۰هـ) ، المعجم الکبیر ، ج ۳ ، ص ۱۸۰ ، ح۳۰۵۲ ، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی ، ناشر : مکتبه الزهراء - الموصل ، الطبعه : الثانیه ، ۱۴۰۴هـ – ۱۹۸۳م .
این روایت از نظر سندی هیچ مشکلی ندارد ؛ و تعجب از ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقه است که با توجه به نگارش کتابش بر ضد شیعه ، در باره این حدیث می‌گوید : طبرانی و دیگران آن را با سند صحیح نقل کرده‌اند و گفته اند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم خطبه خواند و در ضمن سخنانش فرمود : ای مردم خدا مولای من و من مولای مؤمنان و از جانشان به خودشان سزاوارترم ، پس هر کس ولایت مرا به پذیرد علی بعد از من مولای او است .
الطبرانی وغیره بسند صحیح أنه صلى الله علیه وسلم خطب بغدیر خم تحت شجرات فقال ( أیها الناس إنه قد نبأنی اللطیف الخبیر أنه لم یعمر نبی إلا نصف عمر الذی یلیه من قبله ... ثم قال : یا أیها الناس إن الله مولای وأنا مولى المؤمنین وأنا أولى بهم من أنفسهم فمن کنت مولاه فهذا مولاه یعنی علیا .
الهیثمی ، أبو العباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفای۹۷۳هـ ، الصواعق المحرقه على أهل الرفض والضلال والزندقه ، ج ۱ ، ص ۱۰۹ ، تحقیق عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط ، ناشر : مؤسسه الرساله - لبنان ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۷هـ - ۱۹۹۷م .
قال : « ألستم تشهدون أن الله تبارک وتعالى ربکم ؟ » قالوا : بلى . قال صلى الله علیه وسلم : « ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولى بکم من أنفسکم وأن الله تعالى ورسوله أولیاؤکم ؟ » . فقالوا : بلى . قال : « فمن کان الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه ... .
آیا شما گواهی می دهید که خدا پروردگار شما است؟ گفتند: آری، فرمود: آیا گواهی می دهید که خد و رسولش بر جان مؤمنان سزاوار ترند؟ گفتند: آری، فرمود: پس هر کس خدا و رسولش مولا و سرپرست او است این علی هم مولا وسرپرست او است.
ابن حجر بعد از نقل این روایت می‌گوید :
( هذا إسناد صحیح ) ، وحدیث غدیر خم قد أخرج النسائی من روایه أبی الطفیل عن زید بن أرقم ، وعلی ، وجماعه من الصحابه رضی الله عنهم ، وفی هذا زیاده لیست هناک ، وأصل الحدیث أخرجه الترمذی أیضا .
سند این روایت صحیح است . حدیث غدیر خم را نسائی از طریق أبو طفیل از زید بن أرقم و نیز از علی علیه السلام و گروهی از صحابه نقل کرده‌ است . و در این نقل اضافاتی است که در نقلهای دیگر نیست، و اصل حدیث را ترمذی نیز نقل کرده است .
العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲ هـ) ، المطالب العالیه بزوائد المسانید الثمانیه ، ج ۱۶ ، ص۱۴۲ ، ح۳۹۴۳ ، تحقیق : د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری ، ناشر : دار العاصمه/ دار الغیث - السعودیه ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۹هـ .
استفاده از فای تفریع در این روایت « فمن کان الله و رسوله مولاه فإن هذا مولاه» به صراحت این مطلب را ثابت می‌کند که ولایت امیر مؤمنان همان ولایت رسول خدا است و مسلمانان همان طور که وظیفه دارند از فرمان‌های رسول خدا در همه حال اطاعت نمایند‌ ، واجب است که ولایت امیر مؤمنان علیه السلام را نیز بپذیرند و از او اطاعت کنند .
اگر معنای کلمه «مولی» در جمله « فمن کان الله ورسوله مولاه فإن هذا مولاه » با معنای کلمه «اولی» در جمله «ألستم تشهدون أن الله ورسوله أولى بکم من أنفسکم» چیز دیگری باشد ، لازم می‌آید که انسجام و تناسب دو جمله بهم بخورد و این بر خلاف فصاحت و بلاغت خواهد بود .
با این توضیح ، بطلان اشکال برخی از علمای اهل سنت که ادعا می‌کنند مقدمه حدیث ؛ یعنی جمله «الست أولی بالمؤمنین من أنفسهم» صحت ندارد و اکثر روات آن را نقل نکرده‌اند ‌نیز روشن می‌شود . همانگونه که سعد الدین تفتازانی در جواب حدیث غدیر گفته است:
والجواب منع تواتر الخبر فإن ذلک من مکابرات الشیعه کیف وقد قدح فی صحته کثیر من أهل الحدیث ولم ینقله المحققون منهم کالبخاری ومسلم والواقدی وأکثر من رواه لم یرو المقدمه التی جعلت دلیلا على أن المراد بالمولى الأولى .
متواتر بودن حدیث غدیر صحت ندارد و از دروغگوئی‌های شیعه است ؛ زیرا بیشتر محدثان در صحت آن تردید کرده و اهل تحقیق از آنان مانند بخاری و مسلم و واقدی آن را نقل نکرده‌اند وبیشتر راویان هم بدون مقدمه آن که آن را دلیل بر اراده اولی از مولی گرفته اند نقل کرده‌اند .
التفتازانی ، سعد الدین مسعود بن عمر بن عبد الله (متوفای ۷۹۱هـ) ، شرح المقاصد فی علم الکلام ، ج ۲ ، ص ۲۹۰ ، ناشر : دار المعارف النعمانیه - باکستان ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۱هـ - ۱۹۸۱م .
در پاسخ جناب تفتازانی باید گفت : چنانچه گذشت بسیاری از بزرگان اهل سنت مقدمه حدیث را نقل کرده و بر صحت آن تصریح کرده‌اند .

تفسیر« النَّبِیُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِم ‏» از نگاه مفسران اهل سنت :

سؤال رسول خدا صلی الله علیه وآله از مردم با این جمله «ألست أولی بکم» و اعتراف گرفتن از آنان ، همان أولویت و ولایتی را ثابت می‌کند که خداوند در آیه «النَّبِیُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِم‏ (احزاب/۶) ؛ پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» برای رسول خدا صلی الله علیه وآله ثابت نموده و صاحب اختیاری آن حضرت را نسبت به تمامی مؤمنان گوشزد فرموده است .
اولویت در این آیه به این معنی است که رسول خدا صلی الله علیه وآله هر تصرفی را که به خواهد و هر تدبیری را که صلاح بداند می‌تواند در حق مسلمین انجام دهد و مسلمانان وظیفه دارند که از او در تمام امور اطاعت نمایند ؛ چنانچه مفسران بزرگ اهل سنت از این آیه همین مطلب را استنباط کرده‌اند که نام چند تن از آن‌ها را ذکر می کنیم:

۱ . محمد بن جریر طبری (متوفای ۳۱۰هـ) :

طبری ، مفسر مشهور اهل سنت در باره این آیه می‌نویسد :
النبی أولى بالمؤمنین ... یقول تعالى ذکره النبی محمد أولى بالمؤمنین یقول أحق بالمؤمنین به من أنفسهم أن یحکم فیهم بما یشاء من حکم فیجوز ذلک علیهم .
کما حدثنی یونس قال أخبرنا بن وهب قال قال بن زید النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم کما أنت أولى بعبدک ما قضى فیهم من أمر جاز کما کلما قضیت على عبدک جاز .
در این آیه: النبی اولی بالمؤمنین ... خداوند پیامبر را سزاوارتر از مؤمنان بر جانشان دانسته و او را شایسته تر می داند تا آنچه لازم می داند در حق آنان انجام دهد.
الطبری ، محمد بن جریر بن یزید بن خالد أبو جعفر ، جامع البیان عن تأویل آی القرآن ، ج ۲۱ ، ص ۱۲۲ ، ناشر : دار الفکر - بیروت – ۱۴۰۵هـ .

۲ . ابن کثیر دمشقی سلفی (متوفای۷۷۴هـ) :

و در تفسیر این آیه می‌نویسد :
النبی أولى بالمؤمنین ... قد علم تعالى شفقه رسوله صلى الله علیه وسلم على أمته ونصحه لهم فجعله أولى بهم من أنفسهم وحکمه فیهم کان مقدما على اختیارهم لأنفسهم کما قال تعالى «فلا وربک لا یؤمنون حتى یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی أنفسهم حرجا مما قضیت ویسلموا تسلیما » .
خداوند مهربانی و دلسوزی رسولش را در باره امتش می داند و لذا او را سزاوارتر از خود آنان می داند و فرمان او را در حق آنان مقدم دانسته است.
القرشی الدمشقی ، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای۷۷۴هـ) ، تفسیر القرآن العظیم ، ج ۳ ، ص ۴۶۸ ، ناشر : دار الفکر - بیروت – ۱۴۰۱هـ .

۳ . ظهیر الدین بغوی (متوفای۵۱۶هـ) :

بغوی شافعی که از او با عنوان «محیی السنه» یاد می‌کنند ، در تفسیر آیه می‌گوید :
قوله عز وجل «النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم» یعنی من بعضهم ببعض فی نفوذ حکمه فیهم ووجوب طاعته علیهم وقال ابن عباس وعطاء یعنی إذا دعاهم النبی صلى الله علیه وسلم ودعتهم أنفسهم إلى شیء کانت طاعه النبی صلى الله علیه وسلم أولى بهم من أنفسهم قال ابن زید النبی أولى بالمؤمنین من أنفسهم فیما قضى فیهم کما أنت أولى بعبدک فیما قضیت علیه وقیل هو أولى بهم فی الحمل على الجهاد وبذل النفس دونه .
فرمان رسول خدا بر افراد امت از فرمان بعضی از آنان نسبت به دیگری نافذترو اطاعتش بر همگان واجب است، ابن عباس و عطاء گفته اند: معنای آیه این است که چون رسول خدا آنان را به کاری فرا خواند و نفس آنان به چیزی دیگر پس اطاعت رسول بر آنان واجب و مقدم است، ابن زید گفته است: اولویت رسول خدا در قضاوت و حکم او است همانگونه که دستور ارباب نسبت به بنده اش تقدم و اولویت دارد، و گفته شده است: اولویت دفاع و تقدیم جانشان در راه او است.
البغوی ، ظهیر الدین أبو محمد الحسین ابن مسعود الفراء ، تفسیر البغوی ، ج ۳ ، ص ۵۰۷ ، تحقیق : خالد عبد الرحمن العک ، ناشر : دار المعرفه - بیروت .