« وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها »

قسم به خورشید و روشنایی‌اش و قسم به ماه، هنگامی که در پی خورشید می‌آید.
 
خورشید‌‌، رخشان و خندان از پشت کوه سرک می‌کشد و آرام‌آرام چهره‌‌ی چشم‌گیرش را به رخ می‌کشد!

سرانگشت‌‌‌های طلایی‌اش را به تک‌تک پنجره‌‌‌‌ها می‌زند و صبح دل‌انگیز دیگری را مژده می‌دهد.

کم‌کم از کوه بالا می‌رود و روی قله می‌ایستد. دست‌‌‌های بخشنده‌اش را باز می‌کند و هزارهزار شاخه‌‌ی گل روشنایی روی دشت‌‌‌‌ها و دامنه‌‌‌‌ها و دره‌‌‌‌ها می‌پاشد و بعد بال‌‌‌های بلند طلایی‌اش را می‌گشاید و از زمین پر می‌کشد.

آسمان به او خوشامد می‌گوید و با دست و دلبازی، تمام مساحتش را در اختیار او می‌گذارد تا هر جا خواست برود و هرچه خواست روشنایی بیفشاند.

خورشید لحظه به لحظه از دیواره‌‌‌های آسمان بالاتر و بالاتر می‌رود و میان روز، قلّه‌‌ی آسمان را با افتخار فتح می‌کند!

پرچم زرّین پیروزی‌اش را مثل همیشه برای زمینیان تکان می‌دهد و بعد مشت‌هایش را پر از گلبرگ‌‌‌های طلایی می‌کند و آن‌‌‌‌ها را همه جا می‌پاشد و زمین لبریز از نور می‌شود.

نوای دل‌نشین و گوش‌نواز اذان ِ اهالی زمین از افق تا افق آسمان را پر می‌کند و خورشید مثل همیشه به این سرود آسمانی گوش می‌سپرد.

کم‌کم کوله‌بارش را می‌بندد و نرم‌نرمک ازقله‌‌ی آسمان پایین می‌آید. دست نوازش بر سر گل‌‌‌‌ها و شکوفه‌‌‌‌ها می‌کشد و آماده‌‌ی سفر می‌شود.

تنگ غروب، چشم‌‌‌های مهربانش را می‌چرخاند و با همه خداحافظی می‌کند و بعد به صخره‌‌‌های صاف کوه تکیه می‌دهد و به گوشه‌‌‌های آسمان چشم می‌دوزد و منتظر می‌ماند تا ماه از راه برسد.

ماه کمکم پیدایش می‌شود. از دور برای خورشید دست تکان می‌دهد. مهرافشان و نغمه‌خوان به میان آسمان می‌آید و به خورشید لبخند می‌زند. خورشید به او خوشامد می‌گوید. چند لحظه با دوست صمیمی و قدیمی‌اش خوش‌وبش می‌کند و بعد دست‌هایش را برای او تکان می‌دهد و پشت کوه می‌رود و ماه شاداب و سرحال، به ساکنان زمین سلام می‌دهد و گام به گام از پله‌‌‌های آسمان بالا می‌رود و آرام روی بام آسمان می‌نشیند و جانشین خورشید می‌شود.   

پی نوشت:
1. سوره شمس‌‌، آیه ‌‌1 و 2.

 منبع: مجله باران