10 آذر 1388 / 13 ذی الحجة 1430 / 1 دسامبر 2009

در سال 1280 ش (1901 م) ويليام دارسي، سرمايه‏دار انگليسي، موفق به كسب امتياز بهره‏برداري و لوله‏كشي نفت و قير در سراسر ايران، به غير از شمال و شرق كشور، به مدت شصت سال گرديد. صاحب امتياز، در تمام مدت قرارداد، از پرداخت ماليات، عوارض و حقوق گمركي براي كليه اراضي، ماشين آلات و وسايل و مواد لازمي كه وارد كشور مي‏كرد معاف شده بود. فعاليت‏هاي دارسي سرانجام پس از هفت سال منجر به دسترسي به چاه نفت عظيم مسجد سليمان گرديد و سود فراواني نصيب صاحب امتياز شد. پس از گذشت بيش از سي سال از انعقاد قرارداد، دولت ايران كه مكرّراً اين امتياز هنگفت را به ضرر مصالح منافع ايران اعلام كرده بود، آن را لغو كرد و خشم شركت دارسي را برانگيخت. پس از لغو قرارداد دارسي، انگلستان شكايتي عليه ايران به جامعه ملل ارسال كرد و پس از منازعات بسيار، سرانجام قرارداد 1933 به جاي دارسي به امضا رسيد. اين قرارداد هرچند به وسعت دارسي نبود ولي به نظر اكثر كارشناسان، داراي معايبي به مراتب بيش از محاسن بود. معايب قرارداد 1933، اختلافاتي را بين ايران و شركت نفت انگليس به وجود آورد كه در نهايت منجر به تنظيم قرارداد الحاقي گس - گلشائيان گرديد. انگلستان تا سال‏ها بعد نيز بر نفت ايران خيمه زده بود تا اين كه با تصويب ملي شدن صنعت نفت، در 29 اسفند 1329، دست اين استعمار پير از اين منبع خدادادي كوتاه شد.
آيت‏اللَّه سيدحسن مدرس در حدود سال 1249 ش در قريه "سرابه كچو" از توابع زواره اردستان در استان اصفهان ديده به جهان گشود. سيدحسن در 14 سالگي به اصفهان عزيمت كرد و ده سال تمام در آنجا به بحث و تحقيق پرداخت. وي در سال 1272ش به نجف اشرف هجرت نمود و به مدت هفت سال از محضر حضرات آيات علامه سيدمحمدكاظم يزدي، آخوند خراساني و نيز ميرزاي بزرگ شيرازي استفاده نمود و به درجات بالاي علمي دست يافت. سيد حسن پس از اخذ اجازه اجتهاد، به اصفهان باز گشت و به تدريس فقه و اصول مشغول گرديد. وي همزمان با اوج‏گيري نهضت مشروطه در ايران، وارد صحنه سياست شد و از طرف علما و مراجع شيعه به عنوان مجتهد طراز اول كشور براي نظارت بر قوانين مجلس شوراي ملي انتخاب گرديد. مدرس در سال 1290 ش، امور رسيدگي به مدرسه عالي سپهسالار (شهيد مطهري) را به عهده گرفت و مشغول تدريس در اين مدرسه گرديد. در دوره‏هاي بعد، مبارزات مدرس، شكل ديگري به خود گرفت و او بارها با در نظر گرفتن منافع ملت با صاحبان قدرت، مخالفت ورزيد كه تحصن درحرم حضرت عبدالعظيم(علیه السّلام) در اعتراض به دولت صمصام‏السلطنه بختياري، مخالفت با قرارداد استعماري 1919م وثوق‏الدوله، اعتراض به كودتاي انگليسي رضاخان و نيز جمهوريت رضاخاني از آن جمله‏اند. با به قدرت رسيدن رضاخان، سيدحسن مدرس به عنوان دشمن شماره يك وي در مجلس، نسبت به زورمداري‏ها و قدرت‏ورزي‏هاي رضاخان مطرح شد و بر اثر سوء تدبير سردار سپه، طرح استيضاح رضاخان را به تصويب رساند. در اين ميان رضاخان مترصد فرصتي بود كه بتواند اين روحاني آگاه و عالم را از سر راه خود بردارد. رضاخان پس از به دست گرفتن سلطنت و پس از آن كه نقشه ترور مدرس را ناكام ديد، او را در شانزدهم مهر 1307 دستگير و به خواف و پس از مدتي به كاشمر از توابع خراسان تبعيد نمود و پس از ده سال تبعيد، ماموران شاه، وي را مسموم و سپس در دهم آذر 1316ش در 67 سالگي، در حال نماز خفه كردند. قيام مدرس، نخستين جرقه نهضت ضداستبدادي و آخرينِ آن نبود. مدرس، مظهر مقاومت ملت و آن عده از نمايندگان مردم بود كه به رمز توطئه و عمق فاجعه پي برده و معتقد به چاره كار قبل از وقوع حادثه بودند. قيام و مقاومت نستوه و حماسه‏آفرين مدرس در آن شرايط و جو اختناق و ارعاب، گرچه در لابلاي حوادث مشروطيت به عنوان يك جريان فرعي مطرح شده است، ولي در مطالعه تاريخ نهضت‏هاي اسلامي، عنوان و جايگاه مستقل و درخشاني دارد. انديشه‏هاي سياسي مدرس را نه به عنوان يك اعتراض تاريخي بر يك جريان انحرافي، بلكه به صورت يك جريان و نهضت در ارائه تفكر درست و مايه‏دار سياسي و انقلابي اسلام، و تجديد حيات سياسي، بايد تلقي نمود.
با اعلام تصويب لايحه انجمن ايالتي و ولايتي، علما و مراجع كه پي به ماهيت اصلي اين طرح برده بودند، دست به افشاي آن زدند. حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) نيز با تعطيل درس‏هاي خود، خواستار لغو اين مصوبه شدند. سرانجام علما تهديد كردند كه اگر دولت، تصويب نامه جديد را لغو نكند، مردم اقدامات شديدتري خواهند كرد. به دنبال اين تهديد، هيئت دولت در يك نشست طولاني، تصويب نامه مورخ 16 مهرماه 1341، مبني بر حذف قسم به قرآن براي نمايندگان، حذف قيد اسلام براي انتخاب شوندگان و حق راي براي بانوان در انجمن‏هاي ايالتي و ولايتي را لغو كرد. پس از جلسه دولت، نتيجه آن در هشتم آذرماه به اطلاع علما رسيد. اين اقدام كه در اثر فشار علما به دولت بود، موجي از خوشحالي را در ميان مردم به وجود آورد، اما حضرت امام، اطلاع رساني خصوصي را كافي ندانسته، خواستار اعلام همگاني آن توسط رسانه‏هاي گروهي شدند. سرانجام با فشار پي‏گير روحانيت، دولت، تسليم شد و لغو اين مصوبه را در 10 آذرماه 1341ش در روزنامه‏ها اعلام كرد. اين حركت توانست اولين پيروزي نهضت نوپاي اسلامي را به دنبال آوَرَد و جامعه را به سمت طاغوت‏ستيزي سوق دهد. دستاورد نخستين گام قيام و مبارزه امام با رژيم شاه را مي‏توان در چند مورد مطرح كرد. گسترش بيداري و آگاهي در ميان قشرهاي وسيعي از مردم مسلمان در زمينه مسائل سياسي كشور؛ افشاگري و نماياندن ماهيت رژيم ضداسلامي شاه؛ توجه دادن مردم به خطرهاي ناشي از وابستگي رژيم به قدرت‏هاي جهانخوار؛ هشدار در زمينه خطر پنهاني صهيونيسم؛ ايجاد اميد به پيروزي و شكستن افسانه قدرت شاه و ساواك؛ كشانيدن مردم به صحنه سياسي كشور و حضور توأم با هشياري مردم در مسائل جاري و از بين بردن حالت بي‏تفاوتي نسبت به مسائل سرنوشت ساز؛ و ايجاد وحدت كلمه در بين مردم.
به مناسبت فرا رسيدن چهلمين روز شهادت آيت‏اللَّه سيد مصطفي خميني فرزند بزرگوار حضرت امام، تظاهراتي از طرف دانشجويان در داخل و خارج از كشور در اعتراض به رژيم برپا شد. در پي اين وقايع، از سوي حوزه علميه قم اعلاميه‏اي منتشر گرديد كه در آن ضمن تصريح حمايت حركت‏هاي دانشجويي از نهضت اسلامي مردم به رهبري امام خميني(ره)، از وحشي‏گري دستگاه حاكم به شدت انتقاد شده بود. در بخشي از اين اعلاميه آمده بود: "تظاهرات اخير و چشمگير دانشجويان در آمريكا و اروپا و همزمان با آن، تظاهرات دانشجويان دانشگاه‏ها و عموم ملت ايران در سراسر كشور و به ويژه بزرگ‏ترين رفراندوم ضدحكومت با شركت روحانيون، دانشجويان و عموم طبقات مختلف مردم در روز شهادت عالم مجاهد، حضرت آيت‏اللَّه مصطفي خميني، نمودار جنبش عظيم ملت و بيداري عموم و تنفر مردم نسبت به دستگاه خيانتكار و جبار حكومت ايران است.
آيت‏اللَّه ميرزا جواد سلطان القُرّائي تبريزي در سال 1280 ش (1319 ق) در خانداني با پيشينه چهار صد ساله در علم و فقاهت در تبريز به دنيا آمد. وي پس از فراگيري دروس مقدماتي و سطوح، در محضر درس خارج آيات عظام ميرزا صادق آقا تبريزي و سيد ابوالحسن انگجي حاضر شد و به دليل هوش سرشار و حافظه قوي و پشتكار فراوان، در حدود 25 سالگي به اجتهاد دست يافت. آيت‏اللَّه سلطان القرائي در ادامه تحقيق، تتبع و مطالعات خويش، رهسپار عتبات عاليات، مكه، مدينه، بيروت، دمشق و استانبول شد و علاوه بر استنساخ كتاب‏هاي خطي و چاپي، مجموعه‏هاي فراواني را نگاشت. ايشان علاوه بر آگاهي كامل از علوم فقه، اصول، ادب فارسي و عربي، حديث و رجال، در تاريخ، جغرافيا، هيئت و نجوم و رياضي نيز متبحر بود. ايشان همچنين به مدت بيش از نيم قرن، نماز جمعه را در يكي ازمساجد تبريز اقامه مي‏كرد. حاشيه بر عروة الوثقي، كتاب الطهاره و ديوان اشعار از جمله آثار ايشان مي‏باشند. آن فقيه والامقام سرانجام پس از عمري كوشش در جهت اعلاي كلمه توحيد و تعظيم شعائر الهي در دهم آذر 1376 ش برابر با آخر رجب 1418 ق در 96 سالگي چشم از جهان فرو بست و به مواليان طاهرينش پيوست.
بر اساس مصوبه مجلس شوراي اسلامي در سال 1372 ش، دهم آذرماه، سالروز شهادت مجاهد نستوه و اسوه بزرگ حق‏مداري و ظلم‏ستيزي، آيت‏اللَّه سيد حسن مدرس، به عنوان روز مجلس نام‏گذاري شده است. انگيزه‏هاي اصلي اين نامگذاري، حضور و مبارزات خستگي‏ناپذير شهيد مدرس در سنگر مجلس شوراي ملي، عليه استبداد و استعمار و نقش خاص و ويژه مجلس شوراي اسلامي در پاسداري و صيانت از راه پاك آن شهيد والامقام و همه شهداي راه خدا مي‏باشد. اگر انديشه‏ها و شيوه انقلابي مدرس از شرايط و مقتضيات زمانش جدا شود، مي‏تواند براي انقلاب اسلامي در هر زمان و شرايطي، دست مايه‏اي غني و رهنمودي راهگشا باشد. به همين دليل است كه با وجود طرح افكار سياسي نو در نهضت و انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) و عمق مباني اسلامي اهداف و اصولِ اين انقلاب، هنوز تازگي، اصالت و صلابت انديشه‏هاي مدرس به چشم مي‏خورد و با نمود چشمگير شخصيت رهبري انقلاب اسلامي، همچنان شخصيت مدرس، چشم‏ها و دل‏هاي شيفتگانِ انديشه‏هاي انقلابي اسلام را پر كرده است.
«علي بن احمد ابوالقاسم اَنطاكي» ملقّب به مجتبي رياضيدان قرن چهارم هجري قمري درگذشت. انطاكي در علوم حساب و هندسه بر همعصرانش برتري داشت و كتابهاي بسياري در رياضي نوشت كه تفسير اقليدس؛ كِتابُ المَوازينِ العَدَديّة؛ و كتابُ في المُكَعَّبات از آن جمله اند.
شيخ آقا بزرگ تهراني فقيه و كتاب شناس شيعه در نجف اشرف درگذشت. ايشان در سالهاي متمادي علاوه بر بهره گيري از دانش مدرسان حوزه نجف براي تدوين بزرگترين دابرة المعارف كتابشناسي شيعي يعني اَلذَّريقةُ اِلي تَصانيفِ الشّيعه به تحقيق و تفحص پرداخت و به منظور چاپ اين كتاب چاپخانه اي نيز داير كرد. اما دولت پادشاهي عراق بارها مانع فعاليت اين چاپخانه شد. گفتني است كه آقا بزرگ تهراني براي تدوين و تكميل اين اثر عظيم، از بسياري از كتابخانه هاي معتبر ايران، عراق، سوريه، فلسطين و مصر بازديد كرد و به بررسي كتابهاي آنها پرداخت. طَبَقاتُ اَعلامِ الشّيعه از ديگر آثار اين فقيه بزرگوار است.
پيمان عقبه‏ي دوم، ميان پيامبر وعده‏اي از اهل يثرب كه به حج آمده بودند منعقد شد و يثربيان از پيامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) درخواست كردند كه آن حضرت به مدينه مهاجرت كند. در اين پيمان، آنها مسؤوليت دفاع از پيامبر را بر عهده گرفتند. اين پيمانِ مهم و سرنوشت ساز چندي پس از پيمان عقبه‏ي اول منعقد شد. مسلمان شدن شماري از مردم يثرب موجب شد تا آيين حيات بخش اسلام در بين بسياري از اهالي اين شهر رواج يابد. در اين حال مردم يثرب پس از ديدار با پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از او خواستند تا به شهر آن‏ها برود واين مقدمه‏ي هجرت بزرگ پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به مدينه بود.
ميرزا محمدتقي گلشن حائري شيرازي از بزرگان علماي اماميه و از شاگردان مُبَرِّز و تربيت يافته‏ي ميرزاي شيرازي اول است. ايشان يكي از مشهورترين چهره‏هاي شناخته شده در علم و تقوي و غيرت و شهامت ديني و پرچمدار و رهبر انقلاب مسلمانان عليه اشغالگران انگليس بود. ميرزا، به خوبي احساس مي‏كرد كه هدف دولت انگليس از درخواست پذيرش نماينده‏ي دولت بريتانيا به عنوان رئيس حكومت عراق تسلط بر كشورهاي اسلامي است. از اين رو، فتوايى مشهور به نام فتواي دفاعيه كه مجوّزي رسمي براي نهضت مسلحانه‏ي مردم عراق بود صادر كرد. در اين فتوا، مطالبه‏ي حقوق، بر عراقيان واجب اعلام شده و در صورت عدم پذيرش انگلستان، جواز استفاده از قوه‏ي دفاعي عنوان شده بود. صدور فتواي ميرزا لرزه بر اركان حكومت استعمار پير افكند و دولت انگليس را به عقب‏نشيني از مواضع خود وادار نمود. او رهبر اصلي انقلاب 1920 م مردم مسلمان عراق عليه استعمار بود كه سرانجام توسط دست‏نشاندگان آنها مسموم گرديد و در هشتاد سالگي به لقاءاللَّه پيوست.
شيخ عبدالكريم گزي معروف به آخوند گزي در سال 1260 قمري در روستاي "گز" از توابع اصفهان به دنيا آمد. مقدمات علوم را در اصفهان فرا گرفت و در 38 سالگي به مقام اجتهاد نايل آمد. اهتمامش در رفع مشكلات مردم و حل اختلافات و رفع مخاصمات و قضاوت‏هاي عادلانه، چنان بود كه معروف به اداره‏ي عدليه‏ي سيار گرديد. با آن كه در ده سال آخر عمر، كليه‏ي امور قضايى اصفهان و توابع به دست او سپرده شده بود، هيچ گاه از مسير ساده‏زيستي و قناعت دور نگرديد و صفت مرد علم و تقوا را به حقيقت برازنده‏ي خويش ساخت. تذكرَةُالقبور در شرح حال علما و شعراي اصفهان و ديوان اشعار از جمله آثار آخوند گزي است. اين عالم رباني سرانجام در 79 سالگي وفات يافت و در تخت‏فولاد اصفهان به خاك سپرده شد.
نخستين عكس رنگي از كره زمين گرفته شد. اين عكس رنگي با استفاده از دوربيني كه بردماغه موشك تُر نصب شده بود برداشته شد. پس ازتهيه عكس مخروطه دماغه موشك كه حامل دوربين بود ازآن جدا شد و به زمين سقوط كرد و درسال1960درسواحل باهلسا ازآب گرفته شد.

نخستين خودروي با كنترل از راه دور به خدمت گرفته شد. اين خودروي مسافري ريلي كه فاصله 7/5 مايلي را درنيويورك پيمود بوسيله يك صفحه كنترل هدايت مي شد. هدايتگر اين خودرو مي توانست از راه دور آن را روشن و خاموش كند و سرعت آن را تا70مايل درساعت افزايش دهد.
ديديه اراسْمْ معروف به دسيدريوس آراسْموس، اديب و فيلسوف مشهور هلندي، در پنجم اكتبر 1466م در روتردام هلند به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات خود، به سلك راهبان درآمد و در بعضي از مدارس به تدريس روي آورد. آراسموس هم‏چنين زماني به تعليم پسر پادشاه اسكاتلند مشغول شد و به ارائه نظرات و تفكرات خود پرداخت. در آن وقت، چون اصلاح و تعديل دين مسيحي لازم به نظر مي‏آمد، آراسموس در اين مورد با مارتين لوتر، بنيان‏گذار مذهب پروتستان به مكاتبه پرداخت و آن‏گاه كه لوتر دست به كار دعوت زد، وي ازمكاتبه با لوتر خودداري نمود و بر ضدّ وي چيزهايى نوشت. با آنكه آراسموس، خود مردي مذهبي بود، ولي با تعصّبات احمقانه مخالفت مي‏كرد و از اين رو، خشم اولياي متعصّب كليساي آن روزگار را برانگيخت. آراسموس مي‏گفت: بهترين راهنماي اخلاقي انسان، عقلِ انسان است و مبنا و ماخذ عمده مسيحيت، مواعظ عيسي(علیه السّلام) است. وي خواستار فلسفه‏اي بود كه چون نسيمي از روشنايى، بر عالمي كه در ظلمت غرق شده است، بوزَد. معروف‏ترين اثر آراسموس، ستايش ديوانگي نام داشت. در اين كتاب، ديوانگي به صورت شخصيتي واقعي جلوه‏گر مي‏شود؛ درباره پيروزي‏هاي خود داد سخن مي‏دهد و مي‏گويد اگر او نبود نسل بشر اكنون از ميان رفته بود زيرا اگر ديوانه نبود، ازدواج نمي‏كرد؛ مدحِ ديوانگي نيز انسان را به خوش‏بختي رسانيده است. آسان‏تر و لذت‏بخش‏تر براي ما، آن است كه بزرگمان بپندارند، نه آنكه واقعاً بزرگ باشيم. آراسموس تكبّرهاي شخصي و تفاخرات ملي را به باد مسخره مي‏گيرد. در بعضي موارد، هجوهاي او سختْ زننده مي‏شود. وي كشيشان را احمق‏هاي ديوانه‏اي مي‏خواند كه دين را، به عوض آنكه دعوت به سوي راستي و درستي بدانند، تحميل يك سلسله آداب و اعمال ظاهري مي‏پندارند. از اين رو، بيشتر تاليفات آراسموس از طرف واتيكان ممنوع و سوزانده شد و طايفه رهبانان با او خصومتي سخت پيدا كردند. كتاب ستايش ديوانگي به عبارتي ختم مي‏شود كه نه هجو است و نه سرزنش؛ دين حقيقي، تأسّي به صفا و سادگي عيسي(علیه السّلام) است. از آراسموس آثار ديگري نيز بر جاي مانده است كه تربيت يك شاهزاده مسيحي و آباء كليسا از آن جمله‏اند. دسيدريوس آراسموس سرانجام در اول دسامبر 1536م در هفتاد سالگي درگذشت.

اتحاديه تاريخي كشورهاي اروپايى يا اتحاد مقدس در 26 سپتامبر سال 1825م به دنبال سقوط ناپلئون و تشكيل كنگره ويِن، بين امپراتوري‏هاي روسيه، اتريش و پادشاهي پروس به امضا رسيد و به موجب آن، اين دولت‏ها موافقت كردند كه در كشورهاي تحت حكومت خود و در روابط بين‏الملل بر اساس آيين مسيحيت رفتار كنند. در واقع، اصل سند در دفاع از صلح و عدالت بود. پس از چندي، بسياري از دولت‏هاي اروپايى نيز اين موافقت نامه را امضا كردند. اصول كلي مورد توافق در اتحاد مقدس بعدها جهت فرونشاندن انقلاب‏هاي ملي و جنبش‏هاي آزادي خواهي مردم اروپا و ساير كشورهاي تحت سلطه استعمارگران، به كار گرفته شد. اين اتحاد در اوّل دسامبر 1825م با خروج روسيه تزاري از هم فرو پاشيد. اگرچه اصول موردِ توافق نيز خالي از ابهام نبود. با اين حال انقلاب‏هاي سال 1848م اروپا به صورت عملي اين اتحاد را خاتمه بخشيد.
پس از جنگ جهاني اول، فرانسه كه با امضاي معاهده وِرْسايْ با تصرف مناطقي از آلمان به كناره‏هاي رودخانه راين در آلمان دسترسي پيدا كرده بود از باز پس گرفتن اين نواحي توسط آلمان وحشت داشت و مي‏خواست به نحوي الحاق اين اراضي به فرانسه را تضمين كند. پس از آن در پنجم اكتبر 1925م نمايندگان فرانسه، انگلستان، آلمان، ايتاليا، بلژيك، لهستان و چكسلواكي در لوكارنو در آلمان گرد آمدند تا درباره تثبيت مرزهاي خود و نيز غيرنظامي شدن منطقه راين گفتگو كنند. در اين كنفرانس يك رشته توافق‏ها بين دولت‏هاي شركت‏كننده به عمل آمد و اين موافقت‏نامه‏ها در نهايتْ در اول دسامبر 1925م به امضا رسيد. به موجب اين پيمان، مرزهاي فرانسه - آلمان و بلژيك - آلمان تثبيت شد و سرزمين راين در آلمان كه با بلژيك و لوكزامبورگ هم مرز است، غيرنظامي اعلام گرديد. بر اساس اين پيمان، آلمان ميثاق‏هاي داوري و حكميت با فرانسه، بلژيك، لهستان و چكسلواكي را امضا كرد. هم‏چنين پيمان‏هاي تضمين متقابل ميان فرانسه - لهستان و فرانسه - چكسلواكي امضا شد. اين پيمان‏ها براي رؤساي اين كشورها كه همگي خواستار همكاري بين‏المللي بودند، پيروزي مهمي محسوب مي‏گرديد. پيمان‏هاي لوكارنْو، در نهايت در پي اشغال سرزمين راين از سوي آلمان در مارس 1936م، نقض شد و ساير امضاكنندگان نيز تنها به ارسال اعتراض رسمي براي هيتلر قناعت كردند و اقدام جدي به عمل نياوردند.
با افزايش مهاجرت يهوديان از نقاط مختلف جهان به سرزمين فلسطين، طرح خائنانه تقسيم فلسطين به دو منطقه عرب‏نشين و يهودي‏نشين در سازمان ملل متحد به بحث گذاشته شد و اين طرح در 29 نوامبر 1947م به تصويب رسيد. طبق طرح تقسيم فلسطين، در حدود 57 درصد اراضي اين كشور به دولت يهود و 43 درصد به اعراب، اختصاص مي‏يافت. اين در حالي بود كه اكثريت جمعيت فلسطين را اعراب بومي تشكيل مي‏دادند و يهوديان در اقليت ضعيفي بودند. پس از تصويب اين طرح، نزديك به 7500 كيلومتر مربع از سرزمينِ واقع در ساحل غربي رود اردن كه قرار بود دولت عربي فلسطين در آن تشكيل شود، در اول دسامبر 1947م به تصرف نيروهاي اردني در آمد و پس از دو و نيم سالْ در آوريل 1950م رسماً به اين كشور ضميمه شد. از آن طرفْ شش هزار كيلومتر مربع ديگر نيز كه براي تشكيل دولت عربي فلسطين پيش‏بيني شده بود، تحت اشغال يهوديان قرار گرفت و هم‏چنين قسمت كوچكي از اراضي تحت نفوذ دولت آينده فلسطين هم در تصرف مصر باقي ماند. اين عواملْ، عدم تأسيس و تشكيل دولت عربي فلسطين را فراهم آورد و در عوض، زمينه اعلامِ موجوديت رژيم اشغال‏گر قدس در 14 مه 1948م را مهيا نمود.
ديويد بن گوريون، باني و موسس رژيم صهيونيستي، در 29 آوريل سال 1886م در فلسطين به دنيا آمد. وي در بيست سالگي جنبش يهود را براي استقلال يهوديان پايه‏ريزي كرد و در جريان جنگ جهاني اول نقش مهمي در انتقال تدريجي يهوديان به فلسطين ايفا نمود. بن گوريون در خلال سال‏هاي جنگ جهاني دوم، با حمايت قدرت‏هاي بزرگ به ويژه استعمار پير انگليس، با شتاب بيشتري كار انتقال يهوديان سراسر جهان را به فلسطين دنبال نمود تا اينكه در 14 مه 1948م، 5 ماه پس از تصويب طرح تجزيه فلسطين به دو بخش يهودي و فلسطيني توسط سازمان ملل متحد، موجوديت رژيم صهيونيستي را به طور رسمي اعلام كرد و به فاصله چند ساعت، امريكا و شوروي سابق، اين رژيم را به رسميت شناختند. هر چند در غروب همان روز كشورهاي مصر، سوريه، لبنان و اردن به اسرائيل اعلان جنگ دادند ولي اين جنگ با شدت و ضعف تا بهار 1949 و با فشارهاي سياسي امريكا و دولت‏هاي اروپايى ادامه يافت و به آوارگي و پراكندگي بيشتر فلسطينيان در كشورهاي عربي انجاميد. بن گوريون تا سال 1953م نخست وزير رژيم صهيونيستي بود و از سال‏هاي 1955 تا 1962م نيز مجدداً اين سمت را بر عهده گرفت. بن گوريون در جنگ 1956 اعراب و اسرائيل موسوم به جنگ كانال سوئز نيز مورد حمايت گسترده نظامي فرانسه و انگليس قرار داشت. او يكي از پايه‏گذاران حزب كارگر اسرائيل مي‏باشد و تا سال 1965م، رهبري اين حزب را بر عهده داشت. ديويد بن گوريون پس از عمري اشغال‏گري، سرانجام در اول دسامبر 1973م در هشتاد و هفت سالگي درگذشت.
روماني در روزگار باستان، جزئي از امپراتوري روم به حساب مي‏آمد. گرچه در قرون بعدي، ديگر اقوام بر اين منطقه مسلط شدند اما مردم اين سرزمين ضمن حفظ زبان رومي، خود را از نسل روميان مي‏دانند به همين جهت پس از استقلال، براي كشور خود نام روماني انتخاب كردند. جمهوري روماني با بيش از 237 هزار كيلومتر مربع مساحت در جنوب شرقي اروپا و در همسايگي بلغارستان، مجارستان، اوكراين و يوگسلاوي واقع شده است. روماني در سال 1878 مستقل شده و روز استقلال آن 13 ژوئيه مي‏باشد. هم‏چنين در جريان جنگ جهاني دوم، ارتش سرخ شوروي وارد روماني شد و سپاهيان آلمان را از اين كشور بيرون راند. اين روز در روماني نيز به نام روز آزادي، نام گرفته است. (ر.ك: 13 ژوئيه)