اثر تغذيه اي سطوح مختلف اسيد استيک، پروبيوتيک و آنتي بيوتيک بر عملکرد زنبور عسل (Apis mellifera L)






محمد بهجتيان اصفهاني(دانش آموخته کارشناسي ارشد دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان، اصفهان)، عباسعلي قيصري (استاديار گروه علوم دامي، مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي اصفهان)، عليرضا جلالي زند (استاديار گروه گياهپزشکي، دانشکده کشاورزي دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان) و عليرضا عباسيان (کارشناس ارشد علوم دامي، عضو هيأت علمي مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي اصفهان)
تاريخ دريافت: 85/6/10
تاريخ پذيرش: 86/6/22

چکيده

در اين آزمايش اثرات تغذيه اي سطوح مختلف اسيد استيک 5% (10، 20 و 30 گرم در ليتر)، پروبيوتيک(0/1، 0/2و 0/3 گرم در ليتر)، آنتي بيوتيک نئومايسين 20% (0/1، 0/2 و 0/3 گرم در ليتر) و اکسي تتراسيکلين 20% (0/1، 0/2 و 0/3 گرم در ليتر) به همراه شربت شکر بر عملکرد زنبور عسل (Apis mellifera L) مورد مطالعه قرار گرفت. آزمايش ها با 14 تيمار و در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي در چهار تکرار در مرحله صحرا انجام شد. نتايج پس از 105 روز از شروع تغذيه نشان داد که بيشترين مقدار جمعيت زنبور بالغ (6142 سانتي متر مربع) و پرورش نوزاد (4452/95 سانتي متر مربع) به ترتيب مربوط به تيمار 0/3 گرم اکسي تتراسيکلين و تيمار 20 گرم اسيد استيک بود (P<0/01). کمترين مقدار جمعيت زنبور بالغ (1120/92 سانتي متر مربع) و پرورش نوزاد (1274/47 سانتي متر مربع) مربوط به تيمار شربت عسل بود (P<0/01). استفاده از تيمار 0/3 گرم پروبيوتيک باعث توليد بيشتر مقدار عسل (19654 سانتي متر مربع) و شربت عسل باعث توليد کمترين مقدار عسل (12834 سانتي متر مربع)شد(P<0/01). بيشترين مقدار موم بافي مربوط به سطوح مختلف اکسي تتراسيکلين (23800/25 سانتي متر مربع) و کمترين مقدار مربوط به تيمار شربت عسل (16291/66 سانتي متر مربع) بود (P<0/01). همچنين اثر تغذيه اي سطوح مختلف تيمارهاي آزمايشي در افزايش وزن خالص کلني ها از لحاظ آماري معني دار شد (P<0/01). تيمار 0/2 گرم پروبيوتيک و تيمار 0/3 گرم نئومايسين به ترتيب بيشترين (41/56 کيلوگرم) و کمترين (25/67 کيلوگرم) افزايش وزن را نشان دادند. در پايان نتايج آزمايش حاضر نشان داد که استفاده از اسيد استيک، پروبيوتيک و آنتي بيوتيک اکسي تتراسيکلين (به عنوان محرک رشد) در تغذيه زنبور عسل مي تواند اثرات سودمندي بر عملکرد زنبور عسل داشته باشد.
کلمات کليدي: تغذيه زنبور عسل، اکسي تتراسيکلين، نئومايسين، پروبيوتيک، اسيد استيک، عملکرد

مقدمه

از عوامل تعيين کننده بر نوع ميکروب هاي موجود در دستگاه گوارش عوامل محيطي مي باشد و تغذيه منبع تأثيرگذار بر فلور ميکروبي دستگاه گوارش است. نخستين موادي که به عنوان افزودني هاي غذايي مورد توجه قرار گرفتند آنتي بيوتيک ها و عوامل ضد باکتريايي بودند. اين داروها با غلظت هاي پايين همراه با غذا به عنوان محرک رشد و غلظت هاي درماني براي مبارزه با بيماري ها به کار مي روند. اثرات مقادير کم آنتي بيوتيک ها، عمدتاً در مجرا يا سطح روده آشکار مي شوند. ادامه استفاده نامنظم و زياد آنتي بيوتيک ها در غذاي حيوانات و با هدف پيشگيري از بروز بيماري مي تواند منجر به مقاومت در برابر آنتي بيوتيک شود. در تحقيقات انجام شده تعداد زيادي از ميکروب هاي مفيد شناخته شده که در فعل و انفعالات بدن زنبور عسل شرکت دارند. استفاده بي رويه از آنتي بيوتيک ها ممکن است اين ميکروارگانيسم هاي مفيد را از بين برده و زنبور عسل را از مزاياي آنها بي بهره سازد.
همچنين آنتي بيوتيک ها حاوي خطرات سميت بر روي زنبورها هستند و مسموميت هايي را براي عسل بوجود مي آورند. در کشورهايي که استفاده از آنتي بيوتيک ممنوع مي باشد، اغلب کلني ها بايد معدوم شوند. تأثير آنتي بيوتيک ها بر روي نتيجه بيماري بيشتر به جمعيت ميکروبي دستگاه گوارش مربوط مي باشد. بنابراين هر نوع تحقيق روي تغييرات حاصل از اعمال رژيم غذايي بر جمعيت باکتريايي در اکوسيستم دستگاه هاضمه، به عنوان نقطه آغازي براي يافتن جايگزين هاي مناسبي براي آنتي بيوتيک مي باشد. آنتي بيوتيک ها با بهبود کارآيي غذايي، جايگزيني باکتري هاي مفيد روده اي و کاهش انتشار بيماري ها، باعث افزايش عملکرد در موجودات مي شوند.
اجراء مديريت تغذيه اي به کمک برخي از باکتري ها (که اخيراً به عنوان پروبيوتيک ها مورد ارزيابي قرار گرفته اند) مي تواند اثرات سودمندي در بهبود سلامتي ايفاء نمايد. پروبيوتيک به خوراک کمکي ميکروبي زنده اطلاق مي شود که با بهبود توان ميکروبي دستگاه گوارش حيوان، اثرات مفيدي دارد (1). استفاده از پروبيوتيک قبلاً براي دام ها و ماکيان مورد استفاده قرار گرفته است و استفاده از پروبيوتيک در کاهش بيماري يک جانور بي مهره به نام ميگو Penoeus monodon نيز مفيد بوده است. همچنين مطالعات بيان کننده اين مطلب است که: قابليت استفاده از باکتري هاي غير بيماري زا مانند تغذيه پروبيوتيک ها مي تواند تحريک کننده سيستم دفاعي زنبور عسل باشد و افزايش قابل توجهي در سطوح رونوشت پپتيد ضد باکتريايي آباسين (Abaecin) در همولنف زنبور عسل پس از 12 ساعت از شروع تغذيه با پروبيوتيک مشاهده گرديد.
اسيدهاي آلي ترکيبات ديگري هستند که به عنوان جايگزين (راهکار) بالقوه براي آنتي بيوتيک ها پيشنهاد مي گردند. اسيدهاي آلي شبيه آنتي بيوتيک، داراي فعاليت ضد ميکروبي مي باشند. اين اسيدها مي توانند به ديواره سلولي باکتريايي نفوذ کرده و عملکردهاي طبيعي انواع مشخصي از باکتريها شامل سالمونلا (Salmonella spp)، اشرشيا کلي (Escherichia coli)، کلستريديا(Colstridia spp)، ليستريا (Listeria spp) و برخي از انواع کلي فرم را تخريب سازند. اسيدهاي آلي با کاهش رقابت ميکروبي براي دريافت مواد مغذي از طريق کاهش خطر عفونت هاي غير تشخيصي، کاهش پاسخ ايمني روده اي و کاهش توليد ترکيبات مضر باکتريايي، عملکرد کلي حيوان را افزايش مي دهند. اسيدي کننده ها تأثيرات متفاوتي بر روي ميکروب هاي روده اي دارند. اين تفاوت ها در نتيجه استفاده از انواع و سطوح مختلف اسيدهاي آلي در رژيم هاي غذايي ممکن است متغير باشد. اسيدهاي آلي باعث بهبود قابليت هضم و جذب پروتئين ها، مواد معدني و ديگر مواد مغذي موجود در جيره غذايي عمل مي شوند. پيشرفت هاي آزمايشگاهي اخير باعث شناسايي غلظت هاي بسيار اندک داروي اکسي تتراسيکلين در عسل در اثر معالجات کند و با اين آنتي بيوتيک شده است و اين يافته ها مي تواند بر روي تجارت عسل بسيار اثرگذار باشد، زيرا عسل يک محصول طبيعي و غذائي کاملاً سالم مي باشد. در يک بررسي که به منظور تشخيص احتمال مانده گاري داروي اکسي تتراسيکلين در عسل پس از خوراندن دارو به کلني ها انجام شد مشخص شد که در دماي 25 درجه سانتي گراد، بقاياي اکسي تتراسيکلين در عسل تقريباً 18 ماه بعد از درمان کلني ها وجود دارد.
هدف از اجراي اين تحقيق بررسي و مقايسه عملکرد کلني هاي زنبور عسل از طريق به کار بردن موادي در جيره غذايي است که احتمالاً جمعيت باکتريايي دستگاه گوارش زنبور عسل را تحت تأثير قرار مي دهند.

مواد و روش ها

آزمايش با 14 تيمار در مرحله صحرا روي زنبور عسل اروپايي (Apis mellifera L) به مدت 6 ماه انجام شد. جهت برطرف کردن اثرات محيطي استقرار کلني ها از طرح بلوکهاي کامل تصادفي و 4 تکرار براي هر تيمار آزمايشي استفاده شد. تيمارهاي مورد آزمايش شامل سطوح مختلف تغذيه با اسيد استيک 5% (20، 10 و 30 گرم در ليتر شربت شکر)، پروبيوتيک (پروبيوتيک به صورت کنسانتره 10×2 و داراي مجموعه از سويه هاي گوناگون از باکتري هاي سودمند شامل Lactobacillus plantarum , Lactobacillus bulgaricus, delbrueckii subsp, Lactobacillus acidophilus, Lactobacillus rhamnosus, Bifidobacterium bifidum بود) (0/1، 0/2 و 0/3 گرم در ليتر شربت شکر)، آنتي بيوتيک نئومايسين 20% (0/1، 0/2 و 0/3 گرم در ليتر شربت شکر)، آنتي بيوتيک اکسي تتراسيکلين 20% (0/1، 0/2 و 0/3 گرم در ليتر شربت شکر)، شربت شکر (تيمار شاهد و شربت عسل (تيمار شاهد) بود. جهت ممانعت از ترکيب عناصر و يون هاي موجود در آب با مواد افزودني براي تهيه شربت شکر و شربت عسل از آب مقطر به نسبت حجمي 1:1 استفاده شد. مواد آزمايشي روزانه تهيه و به مقدار 250 ميلي ليتر و در مدت 60 روز متوالي از اوايل فروردين ماه در اختيار کلني ها قرار داده شد. از مهم ترين اقدامات قبل از شروع آزمايش، تعويض ملکه هاي کلني ها با ملکه هاي خواهري و همسن، يکسان سازي جمعيت زنبوران بالغ، نوزاد، ذخاير عسل و گرده بود. ابتدا از تمام کلني ها بدقت آمارگيري به عمل آمد و به کمک کادر اندازه گيري 10 قسمتي (برابر 1535/5 سانتي متر مربع)، ميزان جمعيت زنبور بالغ، ميزان نوزادان، ميزان ذخيره گرده و عسل بر اساس پوشانندگي سطح شان محاسبه و در شناسنامه ثبت شد. بر اساس ميانگين بدست آمده، کلني ها يکسان سازي شدند. پس از يکسان سازي کلني ها ميانگين پوشانندگي سطح شانها براي جمعيت بالغ اوليه هر کلني برابر 3378 سانتي متر مربع، نوزاد برابر 2303/3 سانتي متر مربع، ذخيره عسل و گرده هر کدام 1535/5 سانتي متر مربع ايجاد شد. براي اندازه گيري افزايش وزن خالص کلني ها از باسکول با دقت 100 گرم استفاده شد. همچنين وزن شانها و موم هاي اضافه شده در طول آزمايش محاسبه و از وزن نهايي کسر گرديد. مقدار برگه موم عاج دار که توسط زنبوران بافته شد، مبناي ميزان موم بافي زنبوران قرار داده شد و توسط کادر اندازه گيري محاسبه گرديد.
آمار برداري از شروع تغذيه کلني ها تا هنگام برداشت اولين محصول عسل (105 روز پس از شروع تغذيه)، هر 14 روز يک بار انجام و ثبت شد. اطلاعات جمع آوري شده با استفاده از بسته نرم افزاري SAS و با کاربرد مدل آماري طرح بلوک هاي کامل تصادفي مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت. مقايسه ميانگين ها با استفاده از آزمون چند دامنه اي دانکن انجام شد.

نتايج و بحث

نتايج مقايسه ميانگين ها مربوط به اثر سطوح مختلف تغذيه اسيد استيک، پروبيوتيک، نئومايسين و اکسي تتراسيکلين بر عملکرد زنبور کلني هاي زنبور عسل در مرحله صحرا در طي روزهاي 75 و 105 پس از شروع تغذيه در جدول 1و2 آورده شده است.

نتايج آزمايش (جدول 1) نشان داد که 75 روز پس از شروع تغذيه (دو هفته پس از خاتمه غذادهي و آغاز شهدآوري زنبوران به کلني ها)، بين تيمارهاي آزمايشي از لحاظ ميزان جمعيت زنبور بالغ، نوزاد و ذخيره گرده، تفاوت آماري معني داري ديده نشد. با توجه به اينکه در فصل توليد، ميزان توليد و پرورش زنبور در يک کلني دائماً در حال نوسان است به دليل آنکه ميزان تخم ريزي ملکه و پرستاري و تغذيه نوزادان تحت تأثير شرايط آب و هوايي منطقه و نسبت بين ميزان ورود شهد و گرده به کلني قرار مي گيرد. از طرفي زنبوران بالغ نيز مرتباً در حال تلف شدن مي باشند. به نظر مي رسد که تغذيه کلني ها با حجم يکسان از شربت (250 ميلي ليتر در روز) قبل از شروع گلدهي گياهان منطقه و توليد شهد، سبب شده که بين تيمارهاي آزمايشي تفاوت آماري معني داري از لحاظ توليد و پرورش زنبور بالغ و نوزاد مشاهده نشود. ولي تيمار 20 گرم در ليتر اسيد استيک، بيشترين سطح جمعيت زنبور بالغ (3731/27 سانتي متر مربع) و سطح پرورش نوزاد (4882/89 سانتي متر مربع) را در بين تيمارهاي آزمايشي داشت. مقايسه ميزان ذخيره گرده بين تيمارهاي آزمايشي در جدول 1، مويد اين مطلب است که به دليل ناکافي بودن گياهان گلدار در منطقه، نه تنها زنبوران گرده اي ذخيره نکرده اند بلکه از ذخيره گرده اي که در شروع آزمايش براي هر کلني قرار داده شده بود (1535/5 سانتي متر مربع) نيز تغذيه کرده اند و بنابراين مقدار مصرف شده گرده به صورت عدد منفي در جدول 1 درج شده است و از لحاظ مصرف گرده تفاوت معني داري بين تيمارهاي آزمايشي مشاهده نشد. نتايج در روز 75 آزمايش نشان داد که بين تيمارهاي آزمايشي از لحاظ ميزان موم بافي، ذخيره عسل و افزايش وزن خالص کلني تفاوت آماري معني دار وجود دارد (P<0/05). بيشترين ميزان موم بافي به ترتيب در تيمار 0/1 گرم اکسي تتراسيکلين (8445/25 سانتي متر مربع)، شربت شکر (8322/41 سانتي متر مربع) و 0/3 گرم نئومايسين (7677/5 سانتي متر مربع) ديده شد. همچنين تيمار 0/2 گرم پروبيوتيک بيشترين توليد عسل (6277/5 سانتي متر مربع) و تيمار 30 گرم اسيد استيک بيشترين افزايش وزن خالص کلني (11/69 کيلوگرم) را نشان دادند. مقدار کاهش وزن در تيمار 20 گرم اسيد استيک نسبت به غلظت 10 گرم در ليتر، به دليل افزايش جمعيت زنبوران بالغ و نوزادان است که اين سطح تغذيه در کلني ها سبب شده است (جدول 1) و در پي آن مصرف شهد جهت تغذيه زنبوران نيز بيشتر شده و کاهش وزن کلني را به همراه دارد. شروع شهدآوري زنبوران در روز 75 آزمايش و گلدهي تعداد کمي از گياهان منطقه باعث تفاوتهاي محسوسي بين تيمارهاي آزمايشي در ذخيره عسل و افزايش وزن کلني ها شده است. با توجه به اينکه وزن عسل ذخيره شده در شانها معيار دقيقتري از ميزان توليد عسل نسبت به سطح پوشانندگي عسل در شانها در يک کلني است (شانهاي عسل هم وزن نيستند) و همچنين عدم تفاوت آماري معني دار در سطح توليد عسل بين اغلب تيمارهاي آزمايشي، اينگونه نتيجه گيري مي شود که تيمارهايي که افزايش وزن خالص بيشتري را سبب شده اند از عملکرد بهتري برخوردار بوده اند. مقايسه عملکرد دو تيمار شاهد (شربت شکر و شربت عسل) با يکديگر بيانگر آن است شربت عسل ميزان جمعيت زنبور بالغ و نوزاد را نسبت به شربت شکر در روز آمار برداري (روز 75 آزمايش) بهتر کرده است اما اين افزايش از لحاظ آماري معني دار نبود. در ضمن شربت شکر عملکرد بالاتري را از لحاظ ميزان موم بافي، سطح عسل ذخيره شده و افزايش کلني نسبت به شربت عسل داشت که نشان دهنده توانايي بيشتر زنبوران تغذيه شده با شربت شکر در برابر زنبوران تغذيه شده با شربت عسل مي باشد. دليل آن احتمالاً مربوط به تخمير سريعتر شربت عسل نسبت به شربت شکر در شرايط داخل کلني (دماي 35-33 درجه سانتي گراد و رطوبت 65-60%) مي باشد چرا که شربت عسل هنگاميکه با آب رقيق مي شود سريعتر در معرض ترش شدن (تخمير) قرار مي گيرد و امکان دارد که بر زنبوران و نوزاداني که از آن تغذيه کرده اند اثر سوء گذاشته باشد. کاهش شديد جميت زنبور بالغ و نوزاد در اثر تغذيه شربت عسل نسبت به شربت شکر در روز 105 آزمايش (جدول 2) نيز تأييد کننده اين مطلب است. بررسي اثر تيمارهاي آزمايشي در روز 75 آزمايش نشان داد که در مجموع مواد آزمايشي اضافه شده به شربت شکر نسبت به تيمار شربت شکر (شاهد) نتوانسته تغييرات چشمگيري در صفات اندازه گيري شده ايجاد نمايد که از دلايل آن مي توان به نبود زمان کافي جهت اثر گذاري مواد آزمايشي روي زنبوران (نوزادي که از مواد آزمايشي تغذيه شده باشد حدوداً پس از سپري شدن 40-30 روز قادر به ايفاي نقش يک زنبور جستجو گر و آوردن شهد و گرده به کلني است) و همچنين عدم شروع رقابت جدي بين زنبوران در ارتباط با آوردن شهد و گرده به درون کلني قبل از گلدهي گياهان اشاره کرد. عوامل ذکر شده فوق و متغير بودن جمعيت کلني ها باعث شده که نه تنها بين سطوح مختلف اکثر مواد آزمايشي تفاوت آماري معني دار ديده نشود بلکه ترتيبي منظمي نيز در افزايش يا کاهش صفات اندازه گيري شده در اثر افزايش سطوح مواد آزمايشي بين تيمارها مشاهده نشود.

جدول 2 مقايسه بين تيمارهاي آزمايشي را پس از گذشت 105 روز از شروع غذادهي به زنبوران نشان مي دهد که مطابق با فعاليت يک ماهه شهدآوري زنبوران به کلني نيز مي باشد. رقابت بين زنبوران جستجوگر جهت ذخيره شهد و گرده در کلني ها و تأثيرگذاري ميزان نسبت ورود اين دو محصول بر ديگر صفات کلني از جمله پرورش نوزاد، موم بافي و تحريک ملکه به تخم ريزي بيشتر سبب شده است تيمارهاي آزمايشي از لحاظ ميزان جمعيت زنبوران بالغ، سطح پرورش نوزادان، موم بافي، توليد عسل و همچنين افزايش وزن خالص کلني ها داراي تفاوت آماري معني داري باشند (P<0/01). بيشترين مقدار جمعيت زنبور بالغ (6142 سانتي متر مربع) مربوط به تيمار 0/3 گرم اکسي تتراسيکلين است (P<0/01). مقايسه اثر سطوح مختلف اکسي تتراسيکلين بر ميزان جمعيت زنبوران بالغ (جدول 2) نشان داد که با افزايش سطح دارو اکسي تتراسيکلين از غلظت 0/1 به 0/2 گرم در ليتر، کاهش جمعيت زنبور بالغ را سبب شده است ولي اين کاهش از لحاظ آماري معني داري نيست. بايد توجه نمود جمعيت زنبوران در کلني داراي تغييرات زيادي است ( در يک کلني مرتباً زنبوران در حال متولد شدن و از بين رفتن مي باشند)، همچنين بيرون بودن بسياري از زنبوران جستجوگر از کلني در زمان آمارگيري، باعث بزرگ شدن خطاي آزمايش مي شود. افزايش جمعيت در زنبوران بالغ در اثر تغذيه با غلظت 0/3 گرم اکسي تتراسيکلين را احتمالاً مي توان به افزايش طول عمر زنبوران به دليل سلامت بهتر و عدم ابتلاء به بيماري نسبت داد که اين دوز دارو موثر واقع شده است. همچنين غلظت فوق باعث تحريک ملکه به تخم ريزي بيشتر و پرورش نوزاد توسط زنبوران پرستار شده است(جدول 2) که افزايش جمعيت زنوران بالغ را به دنبال دارد. بنابراين بررسي يک صفت در هر کلني بايد در مقايسه با ديگر صفت تجزيه و تحليل شود زيرا زنبوران زندگي گروهي دارند و رفتار آنها تحت تأثير فرمون ملکه و ديگر اعضاء کلني قرار مي گيرد و در اصل بايد به کليت يک کلني به منظر يک موجود نگريسته شود تا بتوان تحليل صحيحي ارائه نمود. در روز 105 آزمايش بين سطوح مختلف اسيد استيک و نئومايسين و همچنين در مقايسه با گروههاي شاهد از لحاظ آماري تفاوت معني داري در ميزان جمعيت زنبوران بالغ ديده نشد. همچنين بين سطوح مختلف پروبيوتيک از لحاظ آماري تفاوت معني داري بر ميزان جمعيت زنبوران بالغ وجود نداشت ولي بين جميت زنبوران بالغ در غلظت 0/2 گرم در ليتر پروبيوتيک (4606/5 سانتي متر مربع)، و تيمارهاي شاهد (شربت شکر 1842/6 سانتي متر مربع و شربت عسل 1120/92 سانتي متر مربع) تفاوت آماري معني داري بود (P<0/05). بررسي نتايج در جدول 2 نشان داد که تيمارهاي 20 گرم اسيد استيک و 0/3 گرم اکسي تتراسيکلين داراي بيشترين پرورش نوزاد (به ترتيب 4452/95 و 4268/69 سانتي متر مربع) و شربت عسل داراي کمترين پرورش نوزاد (1274/47 سانتي متر مربع) بود (P<0/01). افزايش ميزان ورود شهد و گرده به داخل کلني، تعداد زنبوران پرستار که نقش اصلي را در مراقبت و تغذيه ملکه و لاروها در کلني بعهده دارند، همچنين ميزان تراوش ژله رويال از غدد حلقوي زنبوران، از عمده ترين عوامل تأثيرگذار بر ميزان تخم ريزي ملکه و پرورش نوزاد در يک کلني محسوب مي شود. نتايج نشان مي دهد که با افزايش غلظت اکسي تتراسيکلين، پرورش نوزاد نيز افزايش يافته است ولي با افزايش غلظت نئومايسين ابتدا کاهش و سپس افزايش ديده مي شود (جداول 2) و شبيه آن در ميزان جمعيت زنبور بالغ در روز 75 آزمايش (جدول 1) تکرار شده است. با اينکه نتايج فوق از لحاظ آماري معني دار نيست ولي دليل آن وجود خطاي آزمايش مي تواند عنوان گردد. در افزايش يا کاهش توأم جمعيت زنبور بالغ و نوزاد، داراي نوعي هماهنگي در اغلب تيمارهاي آزمايشي مشاهده شد، به استثناي سطوح 0/3 گرم نئومايسين و 0/2 گرم اکسي تتراسيلکين که اين هماهنگي ديده نشد. عامل اصلي در ميزان پرورش نوزاد، مقدار توانايي ملکه در تخم ريزي است و عامل تأثير گذار در جمعيت زنبوران بالغ، ميزان طول عمر زنبوران است، لذا هر کدام از تيمارهاي آزمايشي که بر دو عامل فوق تأثير يکسان (مثبت يا منفي) داشته باشند، هماهنگي در افزايش يا کاهش بين جمعيت زنوران بالغ و نوزاد نيز بيشتر مشاهده مي شود. اکسي تتراسيکلين دارويي است که جهت پيشگيري و درمان بيماري لوک در کلني ها استفاده مي شود. تغذيه اکسي تتراسيکلين با غلظت 0/3 گرم در ليتر بالاترين جمعيت زنبوران بالغ و نوزاد را تواماً نسبت به گروههاي شاهد نشان داد (P<0/01). بنابراين تيمار فوق بعنوان يک آنتي بيوتيک محرک رشد در افزايش جمعيت زنبوران کلني (بالغ و نوزاد) موثر بود. بالاترين ميزان موم بافي در سطوح مختلف اکسي تتراسيکلين (23800/25 سانتي متر مربع) و تيمار 0/3 گرم پروبيوتيک (23032/5 سانتي متر مربع) و کمترين ميزان موم بافي در تيمار شربت عسل (16291/66 سانتي متر مربع) ديده شد(P<0/01) (جدول 2). وقتيکه شرايط محيطي مساعد باشد و گياهان شهدزا به وفور بافت شود و در ضمن جمعيت زنبوران داخل کلني (زنبوران غير جستجوگر) رو به فزوني گذارد، همچنين وضعيت بدني آنها نيز از لحاظ فعاليت غدد موم ساز مطلوب باشد، در اين هنگام تمايل زنبوران به موم بافي در يک کلني افزايش پيدا مي کند. با توجه به شرايط محيطي يکسان براي تمام کلني ها، چنين استنباط مي شود که شرايط متفاوت در جمعيت و وضعيت بدني زنبوران بالغ سبب تفاوت در ميزان موم بافي در کلني ها شده است. در روز 105 آزمايش، بيشترين سطح ذخيره گرده در تيمار 30 گرم اسيد استيک (2195/77 سانتي متر مربع) و کمترين ذخيره گرده در تيمار شربت شکر (15/36 سانتي متر مربع) مشاهده شد (P<0/05). ولي بين ديگر تيمارهاي آزمايشي از لحاظ آماري تفاوت معني داري در ميزان ذخيره گرده ديده نشد. ذخيره گرده در يک کلني بستگي به ميزان دسترسي زنبوران به گياهان داراي گرده، تعداد زنبوران بالغ و لاروها در يک کلني دارد و با توجه به متغير بودن هر کدام از اين عوامل، نمي توان برآورد دقيقي از اين فاکتور در عملکرد زنبور با يک بار آمار گيري داشته باشيم اما مي تواند در طي يک دوره زماني بيانگر آن باشد که ذخيره بيشتر گرده در کلني مرتبط با عملکرد بهتر زنبوران جستجوگر است.
در روز 105 آزمايش، تيمارهاي 0/3 و 0/2 گرم پروبيوتيک باعث توليد بيشتري مقدار عسل (به ترتيب 19654 و 19576/5 سانتي متر مربع) و شربت عسل باعث توليد کمترين مقدار عسل (12834 سانتي متر مربع )شد (P<0/01). تيمارهاي 0/2 و 0/3 گرم پروبيوتيک بيشترين افزايش وزن خالص (به ترتيب 41/56 و 40/75 کيلوگرم) و تيمار 0/3 گرم نئومايسين کمترين افزايش وزن خالص (25/67 کيلوگرم ) را بين تيمارهاي آزمايشي نشان دادند (P<0/01). همچنين تغذيه کلني ها با غلظتهاي 10 و 20 گرم در ليتر اسيد استيک باعث افزايش وزن کلني (به ترتيب 36/26 و 35/06 کيلوگرم) نسبت به تيمار شربت شکر (26/38 کيلوگرم) شد (P<0/05). اما تغذيه زنبوران با غلظت 20 گرم در ليتر از ماده آزمايشي اسيد استيک باعث کاهش در وزن کلني نسبت به مصرف ديگر سطوح اسيد استيک شده است. اين کاهش وزن قابل پيش بيني است چرا که غلظت فوق باعث افزايش جمعيت زنبوران بالغ و نوزادان نسبت به ديگر سطوح مصرف شده اسيد استيک گرديده است(جدول 1و2)، در نتيجه مصرف عسل افزايش مي يابد و کاهش در وزن کلني مشاهده مي شود. در تيمار 0/3 گرم اکسي تتراسيکلين نيز به دليل افزايش جمعيت زنبور بالغ و نوزاد و افزايش مصرف عسل ذخيره شده، کاهش در وزن کلني ديده مي شود. مقايسه دو تيمار شاهد (شربت شکر و شربت عسل) نيز مويد اين مطلب است که با وجود آنکه شربت عسل باعث کاهش جمعيت زنبور بالغ و نوزاد و ديگر توليدات کلني نسبت به تيمار شربت شکر شده است (جدول 2) اما افزايش وزن بيشتري را نشان مي دهد، که مهمترين دليل آن کاهش مصرف عسل به دنبال کاهش جمعيت زنبوران کلني و ذخيره بيشتر در کلني است. ميزان ذخيره عسل بر اساس واحد سطح (سانتي متر مربع) آورده شده است که تنها نشان دهنده ميزان پوشانندگي سطح شانها از محصول عسل است ولي وزن هر کدام از شانها با توجه به مقدار عسل ذخيره شده در آن متفاوت مي باشد، در نتيجه عامل اصلي اختلاف وزن در بين کلني ها، تفاوت در وزن عسل ذخيره شده در شان هاي يک کلني است( سهم بقيه توليدات کلني شامل زنبوران، نوزادان، موم و گرده در تغييرات وزني کلني کمتر است). ذخيره عسل و افزايش وزن خالص کلني ها بستگي به جمعيت زنبوران توليد کننده عسل (زنبوران جستجوگر) و مصرف کننده ها (زنبوران پرستار و نوزادان) در يک کلني دارد. جمعيت زنبوران جستجوگر در فصل توليد به تغذيه خوب، ميزان فعاليت و طول عمر آنها بستگي دارد. با توجه به اينکه کلني ها از ملکه هاي خواهري و همسن و جمعيت يکسان در شروع آزمايش برخوردار بودند، مي توان اينگونه تعبير نمود مصرف سطوح مختلف پروبيوتيک که حاوي تعداد زيادي از باکتري هاي سودمند از قبيل لاکتوباسيلها مي باشد توانسته است طول عمر زنبوران جستجوگر را نسبت به گروههاي شاهد افزايش دهد (اطلاعات منتشر نشده است). تحقيقات ديگر محققين نيز بر شناخت تعداد زيادي از ميکروبهاي مفيد دلالت دارد که در فعل و انفعالات مختلف بدن زنبور عسل نقش دارند. افزايش دوز نئومايسين سبب کاهش جمعيت زنبوران بالغ در روز 105 آزمايش شده است و علت آن مي تواند اثر سميت دارو با افزايش غلظت دارو براي زنبوران باشد. همچنين با افزايش غلظت نئومايسين از سطح 10 گرم در ليتر به 20 گرم در ليتر جمعيت نوزاد نيز کاهش يافته است، اين عوامل کاهش مصرف عسل را در برداشته و به دنبال آن افزايش در سطح عسل ذخيره شده و افزايش وزن کلني مشاهده مي شود. افزايش غلظت نئومايسين از سطح 0/2 گرم در ليتر به 0/3 گرم در ليتر، کاهش ذخيره عسل و وزن کلني را به همراه داشته است، که دليل آن کاهش جمعيت زنبوران بالغ و کاهش حمل شهد به کلني و همچنين افزايش سطح پرورش نوزادان و در پي آن افزايش مصرف شهد مي باشد. بررسي تأثير جمعيت زنبوران بالغ شمارش شده بر ديگر صفات اندازه گيري شده (جدول 1 و 2)، برآورد دقيقي نيست چرا که جداسازي و دسته بندي زنبوران بالغ موجود در يک کلني به زنبوران جستجوگر و غير جستجوگر تقريباً غير ممکن است و در ضمن هنگام آمار برداري بسياري از زنبوران جستجوگر که نقش اصلي در توليد عسل و ديگر فرآورده هاي کلني را بعهده دارند، در خارج از کلني به سر مي برند و جزء آمار شمرده و ثبت نمي شوند.
مقايسه اثر تغذيه اي سطوح مختلف اسيد استيک 5% طي دو دوره آمار برداري (روز 75 و 105) نشان داد که در اغلب صفات اندازه گيري شده تفاوت آماري معني داري بين سطوح مختلف اسيد استيک و گروه هاي شاهد (شربت شکر و عسل) وجود ندارد. ولي در بين سطوح مختلف اسيد استيک، غلظت 20 گرم در ليتر اسيد استيک بيشترين جمعيت زنبور بالغ و نوزاد و غلظت 30 گرم در ليتر اسيد استيک بالاترين ميزان موم بافي، ذخيره عسل و افزايش وزن در کلني را سبب شده اند.
مقايسه اثر تغذيه اي سطوح مختلف پروبيوتيک در کل آزمايش (جدول 1 و 2) نشان داد که در مجموع، ميانگين صفات اندازه گيري شده در تمامي موارد نسبت به گروه هاي شاهد بيشتر شده است اما بين غلظت هاي مختلف پروبيوتيک با يکديگر تفاوت آماري معني دار مشاهده نشد. در بين سطوح مختلف پروبيوتيک، غلظت 0/2 گرم در ليتر پروبيوتيک بيشترين جمعيت زنبور بالغ و نوزاد، ذخيره عسل و افزايش وزن در کلني را در مجموع دو آمار برداري نشان داد. همچنين سطوح مختلف پروبيوتيک در ميزان موم بافي تفاوت زيادي با يکديگر نداشتند. نتايج ديگر محققين استفاده از پروبيوتيک در جيره غذايي دامها و ماکيان و همچنين ميگو را سودمند ارزيابي کرده اند. از اثرات مفيد استفاده از پروبيوتيک ها در تغذيه به موارد بهبود استفاده از پروتئين، چربي، ويتامين و مواد معدني، سنتز برخي ويتامين ها، تحريک رشد و سلامتي، بهبود فلور ميکروبي روده و مقاومت به باکتري هاي عفوني اشاره شده است. نتايج اين تحقيق نيز مويد سودمند بودن پروبيوتيک در جيره غذايي زنبوران عسل جهت بهبود جمعيت کلني و توليد عسل بود. ديگر گزارشات حاکي از قابليت استفاده از باکتريهاي غير بيماري زا مانند تغذيه پروبيوتيکها در زنبور عسل بر سيستم دفاعي زنبور عسل بوده است که پس از شروع تغذيه با پروبيوتيک، افزايش قابل توجهي در سطوح رونوشت پپتيد ضد باکتريايي آباسين پس از 12 ساعت در همولنف لارو زنبور عسل مشاهده شده است.
بررسي اثرات تغذيه اي سطوح مختلف نئومايسين در مجموعه دو دوره آمار برداري دلالت دارد که غلظت 0/3 گرم در ليتر نئومايسين باعث کاهش وزن کلني و توليد سطح عسل نسبت به تيمار شربت شکر شده است اما تمايل زنبوران به موم بافي و پرورش نوزادان را زيادتر کرده است. بين سطوح مختلف نئومايسين با يکديگر و تيمارهاي شاهد در بيشتر صفات اندازه گيري شده تفاوت آماري معني دار نبود.
بررسي مجموع ميانگين هاي سطوح مختلف اکسي تتراسيکلين بيانگر بيشترين ميزان جمعيت زنبوران بالغ و سطح پرورش نوزاد در غلظت 0/3 گرم در ليتر اکسي تتراسيکلين و بالاترين ميزان موم بافي، توليد عسل و افزايش وزن در غلظت 0/1 گرم در ليتر اکسي تتراسيکلين است (جداول 1و2).
مقايسه دو آنتي بيوتيک به کار برده شده دلالت بر عملکرد بهتر اکسي تتراسيکلين بر جمعيت کلني، موم بافي، توليد عسل و وزن کلني نسبت به نئومايسين داشت. اکسي تتراسيکلين با اثر بازدارندگي بر باکتريهاي گرم منفي و کلي فرمهاي دستگاه گوارش زنبور عسل ( اطلاعات منتشر نشده است)، مي تواند به عنوان آنتي بيوتيک محرک رشد در تغذيه زنبورعسل توصيه گردد. آنتي بيوتيک هاي محرک رشد با بهبود کارآيي غذايي، جايگزيني باکتري هاي مفيد روده اي و کاهش انتشار بيماري ها، باعث افزايش عملکرد در موجودات مي شوند. استفاده از تتراسيکلين ها در درمان بيماري هاي عفوني و همچنين به عنوان افزودني بر غذاي دامي جهت تسهيل رشد و نمو در حيوانات موجب افزايش مقاومت باکتري ها نسبت به اين آنتي بيوتيک گشته است (2)، لذا نياز به مطالعه بيشتر در اين زمينه روي زنبور عسل مي باشد.
در کل نتايج اين پژوهش نشان داد که از بعضي افزودنيهاي غذايي( اسيدهاي آلي، پروبيوتيک ها و آنتي بيوتيک هاي محرک رشد) که قبلاً در جانوران ديگر سودمند بودن آنها مورد مطالعه و تحقيق قرار گرفته است، در جيره غذايي زنبور عسل نيز مي تواند مورد استفاده قرار گيرد اما بايد توجه نمود که زنبور عسل يک موجود بي مهره، خونسرد، داراي جثه بسيار کوچک و دستگاه گوارش ساده است و در ضمن به علت داشتن زندگي گروهي در يک کلني، تحت تأثير فرمون ملکه و ديگر اعضاء کلني مي باشد بنابراين با ديگر جانوران تفاوت هاي بسياري دارد. به همين علت نوع و غلظت مواد به کار برده شده در تغذيه زنبور عسل بايد با بينش و آگاهي کامل از شرايط حاکم بر کلني انتخاب و به کار برده شود. در اين صورت است که بهره مندي صحيح از اينگونه افزودني ها در تغذيه زنبور عسل باعث افزايش توليدات کلني شده و کمک به ارتقاء و سود آوري صنعت زنبورداري مي گردد. همچنين به نظر مي رسد در اثر مصرف پروبيوتيک ها و اسيدهاي آلي و افزايش جمعيت کلني، مقاومت زنبور عسل در مقابله با بيماري ها افزايش يابد که در نهايت موجب کاهش مصرف بي رويه آنتي بيوتيک ها شده و از خطر احتمال رسوب حاصل از مصرف آنتي بيوتيک در عسل نيز جلوگيري به عمل مي آيد.

پي نوشت :

منابع
1. افشار مازندران ن. و الف . رجب. 1381. پروبيوتيک ها و کاربرد آنها در تغذيه دام و طيور. انتشارات نوربخش، چاپ دوم، 390 صفحه.
2. ملک زاده م. و ش. ملک زاده. 1375. آنتي بيوتيک ها و مکانيسم عمل آنها. انتشارات عقيق، چاپ اول، 455 صفحه.

منبع:پژوهش در علوم کشاورزی