فهرست مطالب

دوران کودکی
به عنوان یک مبلغ
مأمور خیریه
خیریه در سراسر جهان
مرگ و میراث
 
مادر ترزا، همچنین به عنوان ترزای کلکته شناخته می‌شود و پس از تقدیس جاودانی او، ترزای مقدس کلکته نیز نامیده می‌شد. او یک مددکار کاتولیک، مسیحی و اجتماعی بود که خیریه مسیحیان را در شهر کلکته هند تأسیس کرد تا از مرگ و فقر جلوگیری کنند. عشق و عزت نفس او به فقرا، بیماران و طرد شدگان، تمام عمر او را صرف این کار کرد و در سراسر جهان مهمان خانه‌ها، و خانه‌هایی برای فقرا را در بیش از 130 کشور گسترش داد. او در طول زندگی خود جایزه‌های بسیاری دریافت کرده است، از جمله جایزه صلح نوبل در سال 1979، جایزه مریت از اتحادیه اروپا در سال 1983، بالاترین جایزه غیر نظامی در هند، بهارات راتنا در سال 1980، و مدال آزادی ریاست جمهوری ایالات متحده در سال 1985 را کسب کرد. مقاله زیر تلاش می‌کند تا زندگی این روح مقدس را شرح دهد.
 

دوران کودکی

مادر ترزا آگنس، جوان‌ترین فرزند نیکولا و دران بوجاژو بود. او در شهر اسکوپی، آلبانی که بخشی از امپراتوری مقدونیه است، در تاریخ 26 اوت 1910 متولد شد. خانواده مادر ترزا عمیقأ مذهبی بودند و به طور کامل به آموزه‌های مسیح عمل می‌کردند. پدرش به عنوان یک پیمانکار ساختمانی مشغول به کار بود و از نظر سیاسی فعال بود و از جنبش آزادی آلبانی حمایت می‌کرد. مادر ترزا اولین بار به عنوان یک کودک، در نماز کلیسا حضور یافت و رسالت خود را هنگامی که پنج ساله بود، دریافت کرد. او پیام مسیح را از دوران کودکی خود دنبال کرد. مادر ترزا و خانواده اش در سال 1919، هنگامی که پدرش فوت کرد، از نظر مالی آسیب پذیر شدند. دران بوجاژو هم نقش پدر و هم مادر را برای فرزندانش بازی کرد و ارزش‌های عشق، عزت و خدمت به مردم را در آنها به وجود آورد. مادر ترزا برای مدرسه در کنوانسیون مقدس محلی در اسکوپیه و اغلب در گروه مدرسه آواز می‌خواند. یک بار که آنها برای بازدید از مدونا سیاه لتنیس به کوزوو رفته بودند، در آن جا مادر ترزا اولین خواسته الهی را احساس کرد. تحت هدایت مادرش و کشیش محلی، او به زودی به کار مبلغی علاقه‌مند شد و در سن 18 سالگی به کلیسا رفت تا زندگی به عنوان یک فرستاده خداوند را دنبال کند.
 

زندگی به عنوان یک مبلغ

او در سال 1928 میلادی یک مبلغ کاتولیک شد و نام خود را از آگنس به ترزا تغییر داد، که به الهام از سنت تریس لیسیو گذاشته شد. او به انجمن ایرلندی "خواهران لورتو" که به خاطر فعالیت‌های مسیحی خود در شبه قاره هند شناخته شده بودند، پیوست. او در 6 ژانویه 1929 به کلکته فرستاده شد تا به عنوان یک معلم در دبیرستان سنت ماری کار کند. او تنها با 5 روپیه به هند وارد شد. در سال 1931، پس از اتمام دوره کارآموزی خود به این منظور، او برای اولین موقعیت حرفه‌ای خود قسم یاد کرد. در این زمان او همچنین در کنوانسیون سنت ترزا مشغول به تدریس شد و در زبان بنگالی و هندی تحصیل کرد و در آن مهارت یافت. در تاریخ 24 مه 1937، خواهر ترزا مشغول تحصیلات مرحله آخر شد تا به عنوان "همسر عیسی برای تمام ابدیت" تبدیل شود و به نام مادر ترزا ارتقاء یافت. او تا سال 1944 کار خود را ادامه داد. در آن زمان او مدیریت مدرسه را به عهده داشت.
 
چند ماه بعد، در وی سل ریه تشخیص داده شد و برای درمان به دارجیلینگ فرستاده شد. همان طور که قطار از طریق دره‌هایی که با کاج‌های هیمالیا پوشانده شده بودند عبور می‌کرد و نور کم سویی از خورشید پرتو افکنده بود، گویا صدای مسیح را شنید، خداوند به او دستور داد از تحصیل خود داری کند و به کلکته برود تا به خدمت به فقرا و ضعفا بپردازد و در مشقت زندگی کند و با هیچ کس مشکلات خود را در میان نگذارد. به او دستور داد تا فقیران را با آتش عشق خود پر کند. مادر ترزا برای اطاعت و عبادت قسم خورده بود، و نمی‌توانست فقط به خدمت به خود بپردازد. او سخت تلاش کرد تا بتواند بالا دستی‌های خود را متقاعد کند که خواست خدا اهمیت اساسی دارد و در نهایت در سال 1948 توسط واتیکان مجاز شد، و از سوی مادر فاطر فریدین پریر به مادر ترزا اجازه داده شد تا به دنبال درخواستی که آن صدا از او داشته برود. برای اولین بار در زندگی، او ساری سفید خود را که با نوارهای آبی پوشانده شده بود بر تن کرد و کلیسای لورتو را برای رفتن به خیابان‌های کلکته ترک کرد.
 

مأمور خیریه

اولین تلاش مادر ترزا در جهان فقیر و ستم ‌دیده، تجربه فروتنی و سختی بود. بر اساس گفته‌های او "فقر فقرا باید برای آنها بسیار سخت باشد. در حالی که به دنبال یک خانه بودم، راه می‌رفتم در حالی‌ که دست‌ها و پاهایم آسیب دیده بود. فکر کردم چقدر باید در بدن و روحشان درد داشته باشند، به دنبال یک خانه، غذا و سلامتی. " با این حال، قبل از این که او بتواند کار خود را به طور جدی شروع کند، به پاتنا رفت تا برخی از آموزش‌های اولیه پزشکی را دریافت کند. او در سال 1948 بازگشت و شروع به خدمت به فقرا کرد و به آنها کمک کرد تا بتوانند زندگی کنند. اولین تلاش مادر ترزا در جهان فقیر و ستم ‌دیده، تجربه فروتنی و سختی بود. مادر ترزا پولی نداشت و به زودی دست به تکدی‌گری زد تا بتواند کارش را ادامه دهد. چند زن جوان از عزم مستحکم او برای رهایی از فقر و پیوستن به عنوان نیروهای خدا الهام گرفتند. این همکاری اولیه افراد متعهدی بود که بعدها مأمورین خیریه را تشکیل دادند. مادر ترزا یک مکتب هوای آزاد برای کودکان فقیر ایجاد کرده و به زودی یک خانه برای افراد مبتلا به بیماری‌های سرطانی که هیچ جایی برای رفتن نداشتند احداث کرد. تلاش‌های او توجهاتی را به خود جلب کرد و از جانب نخست وزیر وقت هند، جواهر للهره قدردانی شد.
 
ادامه‌ی این مقاله را در بخش دوم بخوانید.
 
منبع: نیلش پارخ - سایت بازل