سال‌ها پیش را یادتان هست؟ آن روزها که هنوز تلویزیون رنگی، مهمان تمامی خانه‌ها نبود و دل‌خوشی آن روزها، دیدن فیلم‌ها و کارتون‌هایی بود که رنگ‌هایش خلاصه می‌شد در سفید و خاکستری و سیاه. وقتی از بعضی دوستانمان در مدرسه و محله می‌شنیدیم که راجع به رنگ‌های متنوع و قشنگ برنامه‌های تلویزیون صحبت می‌کنند، می‌دانستیم دروغ نمی‌گویند و واقعاً درخت‌ها و رودخانه‌ها و گل‌های فیلم‌ها، سیاه‌وسفید نیستند. می‌دانستیم مشکل از تلویزیون ماست که نمی‌تواند رنگ‌های زرد و سبز و آبی و قرمز را نشان دهد. اگر سن شما به آن روزها قد نمی‌دهد، می‌توانید سراغ بزرگ‌ترهایتان بروید تا این چند خطی که خواندید را تأیید کنند و بگویند که آن‌ها هم با اینکه تلویزیون سیاه‌سفید داشتند؛ اما می‌دانستند که همه چیز سیاه‌سفید نیست.

این دانستن را می‌گویند ایمان. این‌که به چیزی که با چشم خودت نمی‌بینی، یقین داشته باشی. به چیزی که به‌ظاهر با حقیقت جور درنمی‌آید، ولی تو می‌دانی که واقعیت است. به این دانستن‌ها می‌گویند ایمان؛ ایمان به وجود درد، با اینکه هیچ اثری از آن دیده نمی‌شود، ایمان به وجود محبت مادر حتی وقتی فرزندش را دعوا می‌کند و از همهٔ این‌ها بالاتر ایمان به خدا. خداوندی که چشم‌ها توانایی دیدنش را ندارند ولی قلب انسان به وجودش یقین دارد. خدایی که در ظاهر نیست ولی می‌دانیم که هست؛ و چه ساده‌اندیش و کوته‌فکر است کسی که بگوید خدایی وجود ندارد چون من با چشمانم نمی‌توانم او را ببینم! مثَلَش مانند کودکی است که بگوید درخت‌ها و رودخانه‌ها و گل‌های فیلم‌های تلویزیون، درواقع هم سیاه‌وسفیدند؛ چون در تلویزیون ما سیاه‌وسفید نشان داده می‌شوند! البته یادمان باشد که در احادیث آمده، ایمان هم اعتقاد قلبی لازم دارد و هم اقرار زبانی و هم عمل صالح[1]؛ و خدا در قرآن، در چندین آیه به این مساله اشاره کرده که ایمانی ارزشمند است که عمل صالح در کنار آن باشد[2].

یکی دیگر از ویژگی‌های زندگی به سبک فاطمه (س)، توجه به خداست، در تمامی شرایط و لحظات زندگی. حضرت فاطمه زهرا (س)، در ابتدای خطبهٔ فدکیهٔ خود، بعد از حمد الهی شهادت به یگانگی پروردگاری می‌دهد که چشمان ما نمی‌توانند او را ببینند و زبان‌های ما نمی‌توانند او را وصف کنند و ذهن‌های ما نمی‌توانند او را تصور کنند؛ ولی تمامی مخلوقات، نشانه‌هایی هستند از وجودِ او و هرکسی با اندکی دقت در نظم نظامِ آفرینش، پی می‌برد به وجود پروردگاری که هست و خدایی می‌کند و ما و رفتار ما را می‌بیند.
 

خطبه فدکیه:

وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ کَلِمَةٌ جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِیلَهَا وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا وَ أَنَارَ فِی التَّفَکُّرِ مَعْقُولُهَا الْمُمْتَنِعُ مِنَ الْأَبْصَارِ رُؤْیَتُهُ وَ مِنَ الْأَلْسُنِ صِفَتُهُ وَ مِنَ الْأَوْهَامِ کَیْفِیَّتُهُ؛[3]

و گواهی می‌دهم که معبودی جز خداوند نیست و شریکی ندارد که این امر بزرگی است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت و در پیشگاه تفکر و اندیشه، شناخت آن را آسان نمود، خداوندی که چشم‌ها از دیدنش بازمانده و زبان‌ها از وصفش ناتوان و اوهام و خیالات از درک او عاجز می‌باشند.
 
پینوشت:
[1] شیخ طوسی، محمد بن حسن، أمالی، ص 284، ح 551.
[2] در بیش از 100 آیه از قرآن کریم، ایمان و عمل صالح همراه یکدیگر آمده‌اند که به عنوان نمونه سوره مریم، آیه ۹۶، سوره کهف، آیه ۱۰۷سوره بینه، آیه ۷، سوره بروج، آیه ۱۱، سوره بقره، آیه ۲۷۷.
[3] طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص: 98.