شاید برای ما چندین بار اتفاق افتاده باشد که در مکانی، با خانواده‌ای که کودکی همراه دارند، هم‌نشین شده باشیم. چه در سفر و چه در پارک و چه حتی در اتوبوس و تاکسی. اگر لبخندی به آن کودک زده باشیم و یا شکلات و کیکی به او داده باشیم، حتماً متوجه لبخند و نگاهی که معنی تشکر داشته، شده‌ایم. اگر بچه، کمی بزرگ‌تر باشد و به‌اصطلاح به زبان آمده باشد، توقع تشکر زبانی هم داریم و اگر این کار را نکند، از او ناراحت می‌شویم و حتی ممکن است به پدر و مادرش اعتراض کنیم که چرا به او ادب یاد نداده است. البته غیرازاین هم نباید باشد. تمامی کسانی که مورد محبت و لطف واقع می‌شوند، وظیفه‌دارند که تشکر کنند.
 
اما گاهی ما آدم‌بزرگ‌ها، با تمام ادعایی که داریم، بی‌ادب می‌شویم. فراموش می‌کنیم که در لحظه‌لحظهٔ زندگی‌مان، به ما لطف می‌شود و محبت؛ و باید برای تمامی آن‌ها از کسی تشکر کنیم؛ آن هم تشکری که باعث بیشتر شدن این لطف و محبت‌ها می‌شود. همین نفس‌کشیدن‌مان، همین دست‌وپا و گوش و چشم و بینی و دهان و میلیون‌ها اعضا و جوارحی که در بدن تک‌تک ما وجود دارد، همین امنیتی که بسیاری از مردم دنیا از نعمتش محروم‌اند و زیر آتش جنگ، داغدار عزیزانشان هستند، همین سلامتی که اصلاً متوجهش نیستیم و مثل ماهی در آب، قدرش را نمی‌دانیم و نعمت‌های فراوان دیگری مانند پدر و مادر و خانواده و دوست و بسیاری نعمت‌های دیگر.
 
باوجود این‌همه نعمتی که خداوند مهربان به ما لطف کرده، گاهی بی‌ادب می‌شویم و در موقع ناراحتی‌ها و ناملایمات و مشکلات زندگی، که بخشی از زندگی هستند، چشم بر تمامی خوبی‌هایی پروردگار می‌بندیم و زبان به شکایت باز می‌کنیم و از او فقط و فقط گلایه می‌کنیم. انگار نه انگار که تمامی لحظه‌های خوشی که در زندگی داشتیم، از نظر لطف او بوده و چه بسیار اتفاقات تلخ و ناگواری که ممکن بود برای ما رخ بدهد؛ اما مهربانی خداوند مانع از آن‌ها شده است.
 
اما سبک زندگی فاطمه (س) چگونه است؟ حضرت فاطمه زهرا (س) در ابتدای خطبه فدکیه، پیش از صحبت راجع به اتفاق سخت و تلخی که برایش به مسجد آمده بود، به‌رسم ادب، حمد الهی را به‌جا آورد؛ و به همگان فهماند که باید پیش از هر کاری و در هر شرایطی، متوجه باشیم به نعمت‌هایی که از آن بهره‌مندیم ولی شکرش را به‌جا نمی‌آوریم، حتی در سخت‌ترین لحظات زندگی.
 
خطبه فدکیه:
الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلَى مَا أَلْهَمَ وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَأَهَا وَ سُبُوغِ آلَاءٍ أَسْدَاهَا وَ تَمَامِ مِنَنٍ أَوْلَاهَا جَمَّ عَنِ الْإِحْصَاءِ عَدَدُهَا وَ نَأَى عَنِ الْجَزَاءِ أَمَدُهَا وَ تَفَاوَتَ عَنِ الْإِدْرَاکِ أَبَدُهَا وَ نَدَبَهُمْ لِاسْتِزَادَتِهَا بِالشُّکْرِ لِاتِّصَالِهَا وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى الْخَلَائِقِ بِإِجْزَالِهَا وَ ثَنَّى بِالنَّدْبِ إِلَى أَمْثَالِهَا؛[1]
 
حمد و سپاس از آن خداوند است برای نعمت‌هایی که بر بندگانش ارزانی داشت و شکر از آن اوست بر آنچه به آن‌ها الهام فرمود و ثنا بر او برای آنچه پیش فرستاد، از نعمت‌های فراوانی که خلق فرمود و عطایای گسترده‌ای که اعطا کرد و منّت‌های بی‌شماری که ارزانی داشت که شمارش از شمردن آن‌ها عاجز و نهایت آن از پاداش فراتر و دامنه آن تا ابد از ادراک دورتر است و مردمان را فراخواند تا با شکرگزاری آن‌ها، نعمت‌ها را زیاده گرداند و با گستردگی آن‌ها، مردم را به سپاس‌گزاری خود متوجّه ساخت و با دعوت نمودن به این نعمت‌ها، آن‌ها را دوچندان کرد.
 


[1] طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص: 98.