ویتامین A برای رشد کودک ضروری است. علاوه بر آن به مقاومت بدن کودک در مقابل بیماری‌هایی مثل عفونت‌های تنفسی، سرخک، برونشیت، اسهال و سایر بیماری‌های عفونی کمک می کند و کمبود آن موجب اختلال رشد، کاهش مقاومت بدن و ابتلا مکرر به بیماری‌ها، اختلال در خونسازی، شب کوری و در موارد کمبود شدید آسیب رسیدن به چشم ها و نهایتا کوری می شود. کودکانی که دچار کمبود ویتامین A هستند بیشتر به بیماری مبتلا می شوند و دوره بیماری در آنها طولانی تر است. 
 
برای پیشگیری از کمبود ویتامین A در کودکان زیر دو سال، باید از روز پانزدهم تولد تا دو سالگی به کودک هر روز ۲۵ قطره مولتی ویتامین یا قطره ویتامین A+D بدهید. کمبود ید در دوران جنینی سلامت کودک را مختل می سازد و در صورتی که کمبود ید شدید باشد عقب ماندگی رشد مغزی و جسمی کودک، اختلال در راه رفتن و صحبت کردن را بدنبال دارد. قدرت یادگیری در کودکی که دچار کمبود ید می باشد کاهش می یابد و بعدا منجر به افت تحصیلی او در مدرسه می شود. بنابراین توصیه می شود مادران در دوران بارداری آن مقدار نمک را که مجاز به استفاده از آن هستند حتما از نوع نمک یددار انتخاب نمایند.
 
برای پیشگیری از اختلالات ناشی از کمبود ید از جمله اختلال در رشد مغزی و جسمی و کاهش قدرت یادگیری، باید در برنامه غذایی روزانه از نمک یددار استفاده کنیم. مصرف نمک یددار تنها راه حفاظت شما و کودکتان در برابر اثرات زیان آور و قابل پیشگیری کمبود ید است. اما توجه داشته باشید که بطور کلی، نمک باید کم مصرف شود ولی همان مقدار کم، نمک یددار باشد.
 
اشتهای کودک در زمان های مختلف متفاوت است و تحت تاثیر عوامل زیادی از جمله میزان رشد کودک قرار می گیرد. بنابراین حتی در کودکانی که در سال اول عمر اشتهای خوبی هم داشته اند در سال دوم زندگی به نظر می رسد که کودک اشتهای سابق را ندارد و والدین می گویند که اشتهای او کم شده است در صورتی که این کاهش اشتها ناشی از کند شدن رشد در این سن نسبت به سال قبل است.
 
گرچه ممکن است بین کودکان از نظر نوع و میزان دریافت مواد غذایی اختلاف زیادی وجود داشته باشد و گاهی اوقات از یک وعده تا وعده دیگر و یا از یک روز به روز دیگر فرق کند ولی تحقیقات نشان داده است که اکثر کودکان و حتی آنان که مقدار مواد غذایی متغیری دریافت می کنند انرژی و مواد مغذی مورد نیاز خود را از یک غذای متعادل به دست می آورند.
 
سایر عوامل مثل رفتار خانواده در زمینه دوست داشتن و یا دوست نداشتن غذا، عادت های نادرست مروط به غذا و تغذیه، همه در سال اول و دوم زندگی کودک شکل گرفته و ادامه می یابند. در اینجا پدر و مادر به عنوان یک الگو نقش مهمی ایفا می کنند. فضای روانی مثبت یا منفی که خانواده در زمان غذاخوردن ایجاد می کنند می تواند ناشی از شرایط روانی و یا نحوه تغذیه و برخورد افراد خانواده با یکدیگر باشد.
 
عدم آگاهی و یا بی توجهی اعضا خانواده در مورد رفتارهای تغذیه ای کودک، همچنین محدودیت فرصت والدین بخصوص مادر، به ویژه اگر شاغل هم باشد می تواند در مشکلات تغذیه و کاهش اشتهای کودک موثر باشد و موجب شود که کودک یک تا دو ساله بعضی از غذاهایی را که قبلا خوب می خورده دیگر نخورد. این بی علاقگی ممکن است یک تا دو هفته طول بکشد و گاه سال ها باقی بماند.
 
از طرف دیگر کودکان در این سن استقلال خود را نشان میدهند و می خواهند که خودشان غذا بخورند. هنوز هم دوست دارند ریخت و پاش کنند و از انگشتان خود برای برداشتن غذا استفاده نمایند که این رفتار بخشی از مرحله تکاملی آنان است. کودکان ترجیح میدهند از غذاهایی استفاده کنند که مستقیما آن را به دست بگیرند و یا در بشقابشان جستجو کرده و آن را بردارند. بسیاری اوقات تمایل نشان دادن به خوردن بعضی از غذاها و یا علاقه نشان دادن به غذاهایی که مناسب سنشان نیست و یا بازی کردن با غذا بیشتر به دلیل بازیگوشی و حس استقلال طلبی آنان است نه اینکه واقعا به آن غذای خاص علاقه داشته و یا نسبت به بعضی غذاهای دیگر بی علاقه باشند.
 
بنابراین پدر و مادر باید سعی کنند علت این گونه رفتارهای کودکان را شناسایی نموده و حتی المقدور از آنها پیشگیری کنند تا با مشکلات کمتری هنگام غذاخوردن او روبروی شوند. عبور از یک سالگی به دوسالگی و بالاخره از تغذیه با مجموعه شیر مادر + غذای کمکی به غذای خانواده + شیر مادر مرحله مهمی از زندگی کودک است که در این دوره همچنان باید بخشی از غذاهای اواخر یک سالگی ادامه یابد و غذاهای سفره بتدریج وارد برنامه غذایی او شود بطوری که با بزرگ شدن کودک و گذشت زمان سهم او از مواد غذایی سفره خانواده بیشتر و غذاهای مخصوص قبل از یک سالگی کمتر شود تا کودک بتواند بعد از چند ماه تقریبا همه مواد مورد نیاز خود را از سفره خانواده تامین نماید و چون هنوز معده او گنجایش کمی دارد برای تامین کالری مورد نیازش باید وعده های غذایی متعدد داشته باشد و از میان وعده های سالم و مغذی استفاده نماید.
 
همانطور که گفته شد والدین باید به خاطر داشته باشند که اگر کودک گاهی اوقات علاقه به خوردن غذا نشان نمی دهد احتمال دارد که این امر طبیعی و ناشی از کاهش موقتی اشتهای او باشد. برای ترغیب کودک به غذا خوردن باید غذای او را متنوع، خوشرنگ، خوشبو و با قوام و غلظت مناسب و به صورتی اشتها آور تهیه کرد و زمان خوردن را برای او دلپذیر و لذت بخش نمود.
 
والدین اکثر کودکانی که خوب غذا نمی خورند و بهانه گیری می کنند نمی دانند که کودک آنان در حال تغییرات عادت غذایی در طول زندگی خود می باشند. این والدین معمولا یا با فشار، کودک خود را وادار به خوردن می کنند و یا با شوخی، ادا، حقه و... غذا را در داخل دهان او می گذارند که این اعمال سبب می شود کودک اصولا نسبت به غذاخوردن مقاومت نماید و در سال‌های بعد هم دچار مشکلات بیشتر شود.
 
منبع: آشپزی و تغذیه کودکان، فاطمه تقدسی‌نیا، صص294-290، نوید حکمت، چاپ دوم، قم، 1396