رعایت قوانین، همیشه و همه‌جا و برای همه مفید است. به‌طور مثال قوانین راهنمایی و رانندگی. این‌که باید سرعت مجاز را رعایت کنیم، کمربند ایمنی را ببندیم، وقت خستگی و خواب‌آلودگی توقف و استراحت کنیم، هنگام رانندگی کارهایی مانند صحبت با تلفن همراه، یا خوردن و آشامیدن و بغل کردن کودک که باعث از بین رفتن تمرکز راننده می‌شود را انجام ندهیم، قبل از پیچیدن به چپ و راست راهنما بزنیم؛ همه و همه در راستای حفظ جان راننده و سرنشینان ماشین است؛ و البته پیشگیری می‌کند از تصادف با عابرهای پیاده و ماشین‌های دیگر. همچنین است رعایت چراغ راهنمایی و توقف و حرکت عابران پیاده و ماشین‌ها با توجه به رنگ‌های سبز و قرمز؛ زرد را هم که هر دو گروه، حق خودشان می‌دانند!
 
حالا اگر کسی بیاید و بگوید من نمی‌خواهم هیچ‌کدام از این قوانین و مقررات را رعایت کنم و دوست دارم آنطور که راحت‌ترم رانندگی کنم، چه برخوردی با او خواهیم داشت؟ می‌شود بی‌تفاوت بود و اجازه داد که هر طور که می‌خواهد رفتار کند؟ آیا جز این است که اگر شخصی در رانندگی، خلاف جهتِ اتوبان و جاده حرکت کند، جدای از خطراتی که برای خود ایجاد می‌کند، باعث ایجاد خطر برای سایر رانندگان قانون‌مند می‌شود؟ آیا غیرازاین است که اگر راننده‌ای به چراغ‌قرمز اعتنا نکند، هم برای خودش حادثه ایجاد می‌کند و هم برای عابران پیاده‌ای که با حفظ قانون، مشغول عبور از خیابان هستند؟ پس هیچ‌کس اجازهٔ تخلف از قوانین را ندارد و البته همه باید یکدیگر را به مراعات قانون دعوت کنیم و این دعوت کردن به رعایت قانون نه تنها فضولی در زندگی دیگران نیست که یک دلسوزی بجا و مفید برای همه است.
 
گناهان نیز همین‌طورند. بعضی گناهان صرفاً جنبهٔ فردی ندارند، بلکه از جنبهٔ اجتماعی نیز مشکل سازند و اگر کسی مرتکب آن‌ها شود، جدای از تاثیری که در زندگی فردی خودش می‌گذارد، در زندگی افراد جامعه هم تاثیرات منفی خودش را نشان می‌دهد. گناهانی که اگر فراگیر شوند، منجر به بروز بیماری‌ای می‌شوند که به این سادگی‌ها نمی‌شود آن را درمان کرد. از همین رو حضرت فاطمه زهرا (س) در خطبهٔ فدکیه، با اشاره به حکمتِ ممنوع بودن برخی گناهانی که بر جامعه تأثیرات منفی می‌گذارد، همگان را به تقوا و اطاعت از امرونهی‌های الهی دعوت می‌نماید.
 

خطبه فدکیه:

وَ النَّهْیَ عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزِیهاً عَنِ الرِّجْسِ وَ اجْتِنَابَ الْقَذْفِ حِجَاباً عَنِ اللَّعْنَةِ وَ تَرْکَ السَّرِقَةِ إِیجَاباً لِلْعِفَّةِ وَ حَرَّمَ اللَّهُ الشِّرْکَ إِخْلَاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ فَـ«اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‏»[1] وَ أَطِیعُوا اللَّهَ فِیمَا أَمَرَکُمْ بِهِ وَ نَهَاکُمْ عَنْهُ فَإِنَّهُ‏ «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»[2]؛[3]
 
و نهی از شراب‌خواری را برای پاکیزگی از زشتی؛ و حرمت نسبت ناروا دادن را برای عدم دوری از رحمت الهی؛ و ترک دزدی را برای پاک‌دامنی قرار داد؛ و شرک را حرام کرد تا در یگانه‌پرستی خالص شوند. پس آن‌گونه که شایسته است از خدا بترسید و از دنیا نروید جز آن‌که مسلمان باشید و خدا را در آنچه به آن امر کرده و از آن بازداشته اطاعت نمایید، همانا که فقط دانشمندان از خدا می‌ترسند.

پینوشت:
[1] سوره آل‌عمران، آیه 102.
[2] سوره فاطر، آیه 28.
[3] طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص: 99.