گروهی از استرس زاها که به وسیله تراد و گرین بلات بررسی شده اند به نام خنثی یا بی اثر نامگذاری شده اند. محققان دیگر از این گروه با نام «کلی» و «طبیعی» نیز نام برده اند. این گروه حوادث عمومی، گرفتاری های روزانه و حوادث کم اهمیت هستند که سبب تغییر در محیط اطراف و روال عمومی می شوند؛ تغییر مکان زندگی، تولد یک خواهر یا یک برادر یا تغییر یک معلم اغلب افراد، استرس زاهای حاد و مزمن را زیان آور دانسته اند، در حالی که استرس زاهای خنثی توسط افرادی که با آنها درگیر بوده اند به طور ضمنی می تواند علاوه بر تأثیرات منفی، تأثیرات مثبتی نیز در افراد داشته باشند.
 
انواع استرس زاهای نام برده، منحصر به فرد یا افراد خاصی نیستند، آنها می توانند با هم اتفاق بیفتند یا بعضی مواقع وقوع یکی از آنها می تواند سبب بروز انواع دیگر شود. کمپاس و همکارانش اظهار داشتند که استرس های مزمن روزانه یک واسطه بین حوادث عمده زندگی و ناراحتی های روان شناختی هستند. پرلینا و روتر تحقیقاتی را که در مورد استرس نوجوانان و جوانان برای بررسی بیشتر حوادث استرس زای شخصی مورد عمل واقع می شوند و به درستی احتمال استرس زاهای ترکیبی را در نظر نمی گیرند، مورد انتقاد قرار دادند.
 
هلمز و راه Holmes & Rahe (1967) بیان داشتند، میزان تغییرات در زندگی یک شخص می تواند منجر به ایجاد استرس و بیماریش شود. بر این اساس، آنها یک پرسشنامه از تغییرات زندگی تنظیم کردند که شامل تغییرات و تحولات عمده‌ای است که در زندگی رخ می دهد و گویای حوادث و اتفاقات است. آنها اظهار کردند که اگر منطقی تر با مسائل برخورد شود، بهتر می توان بر استرس های مضر غلبه کرد. کوهن و همکارانش اثرات حوادث واقع شده در زندگی ۳۱۲ نوجوان ۱۲ تا ۱۳ ساله از پنج مدرسه مختلف را بررسی کردند. آنها همچنین حوادث مربوط به زندگی والدین این کودکان را نیز بررسی و جمع آوری کردند. آنها دریافتند که حوادث منفی و مضر پیش آمده سبب افزایش میزان بدرفتاری و افسردگی و کاهش اعتماد به نفس شده است. آنها همچنین دریافتند که پیش آمدهای مثبت و خوشایند، سبب کاهش اثرات حوادث زیانبار شده است.
 
به طور خلاصه استرس زاها می توانند مزمن، حاد یا خنثی باشند. نتایج حاصله از استرس زاهای حاد و مزمن الزاما منفی نیست. غلبه بر بلا و بدبختی می تواند سبب افزایش عزت نفس شود، و احتمال غلبه بر حوادث بعدی را افزایش دهد. به هر حال وقوع هم زمان یک استرس زای حاد و مزمن با هم می تواند ضربه منفی سنگینی بر فرد وارد کند و این درحالی است که وقوع هر یک از آنها به تنهایی تا این حد مشکل آفرین نخواهد بود.
 
پاسخ‌های ناگهانی و بلند مدت به استرس‌ها: تا اینجا ما به بررسی برخی از اثرات احساسی و روانشناختی استرس ها پرداختیم و دریافتیم که پاسخ ناگهانی  روانشناسی به استرس جهانی است. ماسن می گوید، در اثر ایجاد استرس، بدن ما آماده فرار یا جنگ می شود در واقع ساختار بدن ما طوری طراحی شده است که با هر پیش آمدی مقابله می کند. خون از معده، روده ها و پوست به قلب و مغز می رود که تصمیم گیری انجام شود، قضاوت صورت می گیرد و تنفس افزایش می یابد، با کاهش فراوان گلوکز مقداری زیادی انرژی تولید می شود و رگهای خونی فعال می شوند و سلسله مجهول مکانیسم کاهش هورمون را فعال می کند که نتیجه این اعمال تغییرات مولتی روانشناختی» است. هنری معتقد است که در اثر باقی ماندن فشار عصبی، واکنش شیمیایی در بدن ادامه خواهد داشت و بیماری های ناشی از استرس؛ مانند حمله قلبی، اختلالات پوستی، بیماری و بی نظمی های معدوی و رودوی به وجود می آید. هنگامی که پاسخهای ناگهانی به استرس ها عملکردهای فیزیکی بدن ما را برای مدت کوتاهی افزایش می دهند، اثرات این استرس های کوتاه مدت ممکن است صدمات دراز مدت و حتی دائمی در بدن ایجاد کند.
 
ممکن است نوع پاسخهای فیزیولوژیکی واقعی به استرس ها، علایم روانشناختی متفاوتس را گسترش دهد. ریان و ونگر گزارشی ارائه کردند که در آن ۴۷۱۴۵ کودک تست شدند و در نمودار سلامت ویژه، 17.3 درصد از بیماریهای کودکان زیر ۱۱ سال ذیل عنوان روانشناختی دسته بندی شدند. بیشترین شکل متناوب علائم روانشناختی در کودکان سنین مدرسه، معده درد و سردرد بود. همچنین دریافتند که بیشتر داوری های روان درمانی، نظری است و یک ایده و نظر واقعی در مورد اینکه چرا این علائم به وجود می آیند، وجود ندارد. بیشترین باور عمومی این است که مدارهای عصبی الکتروشیمیایی در مغز، حوادث را یادآوری می کند و واکنش های فیزیولوژیکی علت این امر هستند.
 
علائم روانی، مربوط به خانواده ها با محیط های اجتماعی بدون حامی، حوادث استرس زای زندگی و ترفندهای غلبه، نامؤثر بوده اند. مدارکی وجود دارد که نشان می دهند، اثرات بلند مدت فیزیولوژیکی و روانی، ناراحتی های مداوم روزانه مهم تر از حوادث و ناگواری های عمده زندگی هستند. گسترش علائم روانی می تواند باعث ایجاد استرس بیشتری شود و بنابراین سیکل ناراحتی را ایجاد می کند .سیرز و میلبورن علائم شدیدترین استرس ها را در کودکان دبستانی بدین ترتیب اعلام می کنند:
 
برگشت به رفتار کودکانه، شب ادراری، جویدن ناخن، مکیدن شست. و کناره گیری و انزوای نامشخص، صحبت نکردن با دیگران، اظهار دلتنگی و کسل بودن. بی انگیزگی یا عدم قدرت در تمرکز بر روی دروس مدرسه. تغییرات رفتاری مشخص. و بی اشتهایی و کم خوابی. تندمزاجی غیرمنتظره. و ناراحتی های فیزیکی: سردرد، معده درد.... مشکل برقراری ارتباط در برخورد با دیگران. بارتن و زیناه پاسخ‌های نمونه کودکان پیش دبستانی به استرس زاها از جمله افزایش بیماری‌ها، ناهنجاری های اجتماعی و تغییرات در طریقه بازی را عامل سیر قهقرایی معرفی کردند.
 
منبع: مشاوره و حمایت از کودکان در برابر ناملایمات، سونیا شارپ و هلن کاوی، ترجمه: دکتر سوسن آقاجانبگلو، صص34-32، نشر ورجاوند، تهران، چاپ دهم، 1391