در یک مطالعه تازه و وسیع‌ چند ملیتی از نگرانی‌های جوانان و ترفندهای غلبه آنها در مطالعه ژبسون کلاین Gibson Cline (1996)  آمده است: ۵۰۶۷ نوجوان ۱۳ تا ۱۵ ساله از ۱۳ کشور جهان به دقت از طبقات مختلف اجتماعی - اقتصادی انتخاب شدند. کودکانی از فقیرترین و عقب مانده ترین کشورها و همچنین کودکانی از پیشرفته ترین کشورها. اطلاعات در یک پرسشنامه در باز موجود بود که در آن از پرسش شوندگان خواسته شده بود که سه حادثه ای را که سبب نگرانی آنها شده و آنها را تحت فشار قرار داده بود، بیان کنند. سپس از آنها خواسته شده بود بیان کنند که با این مشکلات چه کرده اند و دوست داشتند که چه کسی به آنها کمک کند. پس از طبقه بندی و اطلاعات حاصله ۱۰۲ مقوله از حوادث و مسائل، ۳۷ دسته از ترفندهای غلبه، ۴۲ نوع از کمک کننده های مطلوب، ۳۹۰ نوع از مشخصات کمک کننده های مدنظر و ۲۷ روش کمک رسانی به دست آمد. به استثنای دختران خردسال، از ۱۶ تا ۳۵ درصد دختران و پسران مربوط به تمام طبقات مختلف اجتماعی - اقتصادی و گروه‌های مختلف با فرهنگ های متفاوت، مدرسه را بیشترین عامل ایجاد نگرانی خود معرفی کردند.
 
بیشتر این نگرانی‌ها مربوط به شکست های تحصیلی بود، نگرانی های مربوط به وضع آموزشی با افزایش فقر اجتماعی - اقتصادی که با این وجود نگرانی های خانوادگی را افزایش می دهد. دو نگرانی و فشار عمیق و عمده دیگر مربوط به مسائل هویتی (شخصیتی) و خانوادگی است. نگرانی های شخصیتی، مربوط به خودباوری و بلوغ هستند، ترس از اینکه مورد تمسخر قرار گیرند یا نگرانی از عدم موفقیت کافی در اداره خانواده. در بزرگسالی تنهاترین و عمومی ترین مسائل خانوادگی گزارش شده، مربوط به جدایی والدین است.
 
پسر بچه هایی که در فقر شدید زندگی می کنند، میزان درآمد پول را مهم ترین نگرانی خود عنوان کرده اند، افزایش سعی و تلاش، تصمیم گیری درست و کمک خواهی و طلب یاری کردن عمومی ترین ترفندهای غلبه گزارش شده اند. جوانان متعلق به طبقات مرفه تر اجتماعی - اقتصادی بیشتر مایل به افزایش سعی و تلاش بودند تا افراد متعلق به گروه‌های فقیر، فقط تعداد کمی از پسربچه ها و دختر بچه ها وارد عرصه انتخاب وسایل غلبه غیر اجتماعی شده بودند. آنهایی که طلب یاری کردند و اکثرا متعلق به پایین ترین طبقه اجتماعی - اقتصادی بودند از کسانی کمک خواستند که هم اطلاعات کافی دارند و هم از پشتیبانی اجتماعی برخوردارند. عمومی ترین کمک کننده ها دوستان شخصی و در مرحله دوم والدین معرفی شده اند.
 
تحقیق در مورد استرس زاهای مربوط به کودکان خردسال و پیش دبستانی محدودتر است و این به دلیل موانع اسلوب شناسانه است. بستری شدن در یک واحد مراقبتهای ویژه، غفلت و درد و رنج به عنوان استرس زاهای کودکان خردسال و تازه متولد شده ها معرفی شده اند. برای کودکان پیش دبستانی مراقبت کم، طلاق، بستری شدن، آزار و اذیت و غفلت، مشاهده بی بند و باری و فقدان والدین از عوامل ایجاد استرس فراوان است. بارتن و زیناه راه هایی را که کودکان پیش دبستانی به کمک آنها می توانند بهتر بر استرس غلبه کنند را بیان کرده اند: «فراهم کردن اطلاعات در مورد استرس زاها طوری که سبب آمادگی کودک شود، تشویق و ترغیب کودک به طور مستقیم یا در طی بازی، برقراری روابط خانوادگی، اهمیت دادن به احساسات کودک در تماس با افراد مورد علاقه او و آموزش مهارت های حل مسائل ( که می تواند از سنین ۴ تا ۵ به بعد به دست آید) همگی ترفندهای مفیدی برای افزایش راه‌های غلبه مؤثر بر مشکلات خردسالان هستند.»
 
تنها حوادث ناگواری مانند بیماری و آزار و اذیت یا فقدان عزیزان و نزدیکان سبب استرس در کودکان و نوجوانان نمی شوند، بلکه مسائلی که در طی روز به وجود می آیند مثل امور مدرسه، خانواده و ارتباطات منجر به ناراحتی و اضطراب شدید می شوند.
 
تفاوت بین استرس زاها (مزمن، حاد و خنثی): تراد و گرین بلات  Trad & Greenblatt (1990) استرس زاهای مزمن، حاد و خنثی را از هم تفکیک می کنند. آنها استرس زاهای مزمن را شامل بیماری های بلند مدت یا ناتوانی، محرومیت اجتماعی - اقتصادی، مشاجرات طولانی مدت والدین ( از مشاجرات ساده تا طلاق) و آزار و اذیت مداوم می دانند. نتیجه استرس مزمن می تواند مثبت و یا منفی باشد. کودکان و جوانانی که استرس زاهای مزمن را لمس می کنند عموما از احساس اعتماد به نفس کمی برخوردارند. این گونه افراد دچار افسردگی یا گرفتار بی نظمی های ناشی از اضطراب می شوند، برخورد نامناسب و کاهش سلامتی بر آنها عارض می گردد. متناوبا آنها ممکن است به ترفندهایی از غلبه بر استرس دست یابند که سبب افزایش شایستگی آنها و موفقیت آنها در کنترل استرس و غلبه بر پیشامدها و مشکلات موجود در زندگی خود شوند. امری و فرهند بیان کردند که نتیجه جدایی و طلاق والدین برای بسیاری از کودکان سبب شکوفایی قابلیت‌ها و استعدادهای نهفته آنها شده است.
 
استرس زاهای حاد عموما ناگهانی، مختصر و شدید هستند، که ناشی از رویدادهای ناگوار تصادفات، صدمات ناگهانی طلاق والدین و یا فقدان آنهاست. این استرس زاهای حاد عموما برای یک مدت کوتاه سبب بروز تغییر عمده ای در زندگی کودک می شوند. اثرات منفی حاصله می تواند شامل خواب های پریشان، انزوا، بیداری زیاد، بدرفتاری و تندمزاجی (عصبانیت زود هنگام) است. کودکانی که دچار استرس زاهای حاد می شوند اگر خود را در موضع و جایگاه پیروزی بر شکست ببینند، عزت نفسشان افزایش می یابد و نتیجه حاصله ممکن است مثبت باشد. استرس زاهای مزمن و حاد، غیر طبیعی و غیر معمولند؛ زیرا لزوما جزء حوادث معمول در کودکی و نوجوانی نیستند.
 
منبع: مشاوره و حمایت از کودکان در برابر ناملایمات، سونیا شارپ و هلن کاوی، ترجمه: دکتر سوسن آقاجانبگلو، صص32-30، نشر ورجاوند، تهران، چاپ دهم، 1391