آسيب‏‏شناسي اركان انقلاب اسلامي (1)






شناخت آسيب ها و آفتهايي كه انقلاب اسلامي ايران را تهديد مي‏كنند، نخستين و اساسي‏ترين قدم در جلوگيري از پيدايش و رشد آسيب هاست. با اين هدف، پرسش اصلي مقاله حاضر معطوف به آسيب‏شناسي اركان انقلاب اسلامي ايران است.
آسيبهايي كه اركان انقلاب و مباني اساسي نظام را تهديد مي‏كنند و ديگر آسيبهايي كه روند و حركت انقلاب اسلامي را كند مي‏نمايند، به شيوه توصيفي ـ تحليلي، بررسي شده‏اند. بخش پاياني مقاله به تبيين مسئوليت و رسالت نيروهاي انقلاب اسلامي در پاسداري از آن اختصاص دارد.

مقدمه:

انقلاب اسلامي حادثه بزرگ قرن بيستم بود كه علاوه بر تحول بنيادين و فراگير در ايران، بازتاب و دستاوردهاي جهاني فراواني داشت و با احياء تفكر ديني بويژه در صحنه سياست و جامعه و اداره زندگي بشري، بسياري از تئوري‏ها و اصولي را كه قطعي و خدشه‏ناپذير معرفي شده بودند مورد چالش قرار داد، مانند اصل سكولاريسم، ليبراليسم، مدرنيسم و مانند آن. اين انقلاب مبدأ تحولات عظيمي در صحنه سياست و فرهنگ و اجتماع گرديد و سرآغاز الهام‏بخش بسياري از حركت‏هاي ضد استعماري و نهضت‏هاي استكبارستيز قرار گرفت و با گذشت بيش از يك ربع قرن همچنان بزرگ‏ترين دشمن و مانع قدرتهاي تماميت‏طلب و استعمارگر است.
روشن است كه دشمنان و آنان كه منافع خود را در نتيجه اين تحول عظيم و انقلاب ديني در تهديد و مخاطره مي‏ديدند، نتوانند آن را تحمّل كرده با تمام توان و به كارگيري همه امكانات خود و در عرصه‏هاي مختلف، بكوشند اين حركت را متوقف و يا تحت كنترل و مديريّت كلي خود درآورند؛ به ويژه آنگاه كه انقلاب اسلامي با پيروزي بر رژيم شاهنشاهي و سرنگون ساختن آن به تعريف، تثبيت و استقرار نظامي جديد با ماهيتي كاملاً ديني اقدام كرد و در عمل نه مدل‏هاي غربي و ليبراليستي را مبنا و مستند نظام خود قرار داد و نه ساختارهاي شرقي و سوسياليستي را پذيرفت، بلكه همه نهادهاي حكومتي و تمام ابعاد جامعه و سياست را متناسب با آموزه‏هاي اسلامي تعريف و طراحي و تعقيب كرد. در چنين شرايطي بود كه قدرتهاي بزرگ و سلطه‏گر به ويژه امريكا و شوروي [اتحاد جماهير شوروي سابق] به رغم همه اختلافها و تضادها در مقابله و تلاش براي سركوب كردن انقلاب اسلامي به وحدت رسيدند و چه در مجامع جهاني و بين‏المللي و چه در عمل هرآنچه مي‏توانستند براي سركوب و حدّاقل كنترل آن انجام دادند كه بارزترين همكاري آنان را در دوران دفاع مقدس شاهد بوديم.
اما هشياري و استقامت رهبري و امت انقلاب توانست همه توطئه‏ها و تهاجم‏هاي خارجي را خنثي و تحمل مشكلات داخلي را آسان و موانع را مرتفع سازد و چه بسا تهديدها را به فرصت تبديل نمايد و لذا همواره انقلاب اسلامي حركت و پيش روي خود را با پويايي و موفقيت بيشتر دنبال كرد و مراحل تثبيت و استقرار و تداوم را با سرعت پشت سر گذاشت و با ناكام ساختن دشمنان، هواداران و ملّتهاي مسلمان و مستضعف را اميدوارتر ساخت. لكن حفظ و تداوم چنين انقلابي با ارزشها، شعارها و پيامهاي جهاني‏اش، مستلزم بصيرت و شناخت و تبليغ محققانه ماهيّت، اركان و اصول و ارزشهاي به وجود آورنده اين تحوّل عظيم و مردمي، تبيين دستاوردهاي فراوان و متنوع انقلاب و از همه بيشتر شناخت و مقابله آگاهانه و قاطعانه با آفتها و آسيبهايي است كه موجوديّت و يا سلامت و استقامت انقلاب را تهديد مي‏كند.
فرزندان معنوي حضرت امام خميني و وارثان و تداوم‏بخشان راه شهدا و بويژه سنگرنشينان دفاع از ارزش‏هاي اسلامي و پاسداران استقلال سياسي، فرهنگي و اجتماعي بايد همواره با هشياري، آمادگي خود را براي پيكار با دشمنان حفظ كنند و علاوه بر آن با حضور آگاهي‏بخش خويش، جوانان و نسل جديدي را كه دوران سخت مبارزاتِ آغازين انقلاب را تجربه نكرده‏اند، نسبت به راههاي استمرار و تداوم انقلاب و كيفيت مقابله با توطئه‏هاي دشمنان آگاه سازند و زمينه‏هاي نفوذ و استحاله انقلاب و شكل‏گيري انحرافات خطرناك را از بين ببرند.
اين مقاله به منظور انجام همين تكليف ديني و انقلابي، يكي از مهم‏ترين مباحث مربوط به انقلاب اسلامي و تداوم آن را مورد بحث قرار مي‏دهد و آن بحث آسيب‏شناسي اركان انقلاب و پرداختن به توطئه‏هايي است كه اصول و ريشه‏هاي انقلاب را تهديد مي‏كند و به دنبال آن راههاي مقابله با اين آسيبها به اختصار بيان خواهد شد. ان‏شاءالله.

اهميت و ضرورت شناخت آسيب‏ها

شناخت آسيبها و آفتهايي كه انقلاب اسلامي را تهديد مي‏كنند، نخستين و اساسي‏ترين قدم در جلوگيري از پيدايش و رشد آسيب‏هاست و تلاش لازم براي پويايي سير تكاملي انقلاب اسلامي را قوت مي‏بخشد. دشمن مي‏كوشد از همه امكانات خود استفاده كند تا در راه تشخيص حق از باطل و حركتِ بدون لغزش در مسير مستقيم دين و انقلاب اسلامي، خدشه و انحراف و ابهام ايجاد كند. امام محمدباقر(ع) حفظ عمل و استمرار آن را از خود عمل مهم‏تر و دشوارتر برمي‏شمارد:
اَلاِْبْقاءُ عَط اَلْعَمَلِ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ1
امام خميني رهبر انقلاب و بنيانگذار انقلاب اسلامي كه انقلاب را از فراز و نشيبهاي فراوان و امواج متلاطم فتنه‏هاي شكننده به سلامت عبور داده، درباره سختي و مشقت حفظ دستاوردهاي پيروزي انقلاب اسلامي مي‏فرمايد:
بدانيد كه حفظ يك پيروزي مشكل‏تر است از پيروزي به دست آوردن، كشور گشايي از حفظ كشور آسان‏تر است. الان ما در مشكل حفظ نظام جمهوري اسلامي هستيم، يعني آن مرحله اول كه پيروزي ابتدايي بود گذشت و پيروز شديد بحمدالله؛ لكن بقاي اين پيروزي و بقاي اين دستاوردهايي كه شما به دستتان آمد امروز مشكل‏تر از خود آن پيروزي است كه به دستتان آمده. نگهداري‏اش مشكل‏تر است.2
انقلاب اسلامي همواره از درون و بيرون با آسيبها و آفتهايي مواجه است كه درصورت غفلت مردم و مسئولان، به‏تدريج به انحراف يا استحاله و يا نابودي كشيده مي‏شود. امام خميني درباره اهميت آسيب‏شناسي انقلاب و زيانهاي غفلت كه عامل مهمي در آسيب رساني به انقلاب اسلامي است مي‏فرمايد:
يك كشوري وقتي آسيب مي‏بيند كه ملّتش بي‏تفاوت باشد راجع به آسيب ها.3
يكي از نقشه‏هاي دشمنان و توطئه‏هاي شيطاني استكبار جهاني براي ايجاد غفلت در جامعه و كاهش ضريب هوشياري و حساسيت مردم و مسؤولان نسبت به تحركات و فعاليت‏هاي سياسي فرهنگي استكبار جهاني، ترويج نظريه «توهم‏توطئه» است. امام‏خميني موفقيت دراز مدت دشمن در كشورهاي اسلامي در طول ساليان گذشته به خصوص در ايران را نتيجه غفلت مسلمانان و ايرانيان و نخبگان جامعه در برابر سياستهاي مرموز و پيچيده استعماري مي‏داند و مي‏فرمايد:
ما بايد از اين به بعد اين هوشياري كه ملت مان پيدا كرده است، جديّت كنيم كه ادامه پيدا كند، ما صدمه اين غفلت‏ها را سيصد سال است داريم مي‏خوريم.4
هشدارهاي مقام معظم رهبري در چند سال اخير به همين دليل است تا هم مردم و هم مسئولان، آسيب هاي تهديد كننده سلامت انقلاب را جدي تلقي كنند و با سياست گذاري صحيح جامعه را واكسينه كنند:
عزيزان من! گاهي يك غفلت، يك بي توجهي، يك سستي، يك سهل انگاري ممكن‏است يك محصول عظيم را از دست يك ملت بگيرد!5

اركان انقلاب و آسيب‏ها

آسيبهايي كه انقلاب اسلامي را تهديد مي‏كنند، از زواياي مختلف و به اعتبارات گوناگون قابل تقسيم بندي‏اند:
1 ـ به اعتبار مراحل مختلف شكل‏گيري در سه مرحله نفوذ، استحاله و براندازي.
2 ـ بر مبناي مراحل شكل‏گيري انقلاب و نظام اسلامي مانند: آسيبهاي مبنايي و تئورژيك و نظري، آسيب‏هاي ساختاري و آسيب‏هاي فرايندي.
3 ـ به اعتبار اصناف و اقشار مورد تهديد، مانند آسيب‏هايي كه روحانيت، دانشگاهيان، روشنفكران، نيروهاي مسلح، نهادهاي انقلابي و دولتي را تهديد مي‏كند.
4 ـ به اعتبار موضوعات عام و كلي مانند آسيبهاي فرهنگي، (مراكز علمي و تبليغي و مطبوعاتي) اقتصادي، سياسي، احزاب و نهادهاي سياسي، اجتماعي، نظامي و امنيتي.
5 ـ آسيب هايي كه مديريت كلان نظام اعم از رهبري و قوه مجريه، مقننه و قضاييه را تهديد مي‏كند.
در اين مقاله، آسيب‏ها به دو قسمت تقسيم شده‏اند: يكي آسيبهايي كه اركان انقلاب و مباني اساسي نظام را تهديد مي‏كنند و ديگر آسيبهايي كه روند و حركت انقلاب اسلامي را، كند مي‏نمايند. لذا ابتدا اركان اصلي انقلاب را مشخص كرده، آسيبهاي هر كدام را بيان مي‏كنيم و آنگاه به آسيبهاي تاخيري (كند كننده سير تكاملي انقلاب) مي‏پردازيم كه احيانا باعث دلسردي و يأس و ريزش نيروهاي انقلاب مي‏شوند.
علت اين تقسيم‏بندي، رعايت اولويت‏هاست تا مبادا با پرداختن به آسيبهاي فرعي، از آسيبهاي اصلي كه موجوديت و حيات انقلاب را تهديد مي‏كند غافل شويم. مشغول شدن به اشكالات و امور فرعي و غفلت از آفتهايي كه ريشه و بنيان انقلاب را مورد تعرض و تهديد قرار مي‏دهد، خود يك آفت بزرگ و زمينه‏ساز گسترش آفت‏هاي بعدي است و لذا تمركز ما بر بيان آسيبهايي است كه اصول و اركان انقلاب را تهديد مي‏كند.
بديهي است كه عوامل تداوم انقلاب همان عوامل پيدايش آن است كه اركان و اصول بنيادين و محوري آن را تشكيل مي‏دهد و سلامت و حفظ اين اصول و اركان تضمين كننده سلامت و پويايي انقلاب و نظام اسلامي و ناكام كننده توطئه‏هاي دشمنان است.
سه ركن اصلي و اساسي انقلاب اسلامي، همانا «اسلام»، «رهبري» و «ملت» هستند:

ركن اول : اسلام

انگيزه اصلي نهضت و قيام رهبري و حضور آگاهانه مردم در ميدان مبارزه خستگي‏ناپذير و عامل اساسي مقاومت آنان در برابر همه مشكلات و نابساماني‏ها، ايمان و اعتقادات مذهبي بود. اين پايبندي به آيين حياتبخش اسلام هم در دوران مبارزه با رژيم ستم‏شاهي با وجود زندانها و تبعيدها و شكنجه‏ها و شهادت‏ها و هم در بعد از پيروزي و دوران دفاع مقدس معجزه آفريد.
تاريخ انقلاب‏اسلامي به‏روشني گواهي مي‏دهد احزاب وگروههاي سياسي‏كه دين‏اسلام وانديشه‏هاي الهي براي‏آنها اصالت و نقش محوري نداشت وبا انگيزه‏هاي سياسي ديگري وارد ميدان مبارزه شده بودند، در دوران شدت مبارزه و رويارويي با سختي‏ها كه نيازمند ايثارجان ومال بود، توانايي وانگيزه خود را از دست داده، ابزاردست دشمن‏شده يامنزوي مي‏گرديدند. اما نيروهاي مؤمن و پايبند به مباني ديني و اسلامي، مبارزه با ظلمِ رژيم ستم‏شاهي و همين طور دفاع از نظام ديني را براي خود يك تكليف الهي و جهاد في سبيل الله دانسته مقاومت در برابر مصيبتها را عمل صالح و وظيفه شرعي قلمداد مي‏كردند.
بديهي است كه چنين اعتقاد و باوري، قدرتي وصف‏ناشدني به مبارزان مي‏دهد و ملتي شهادت طلب و مقاوم پديد مي‏آورد كه هرگز تن به ذلت نداده، هيچ‏گاه سلطه استكبار و استعمار را نمي‏پذيرد. امام‏خميني همواره نهضت را مبتني بر آموزه‏هاي تحرك بخش ديني دانسته و ماهيت مكتبي و اسلامي بودن انقلاب را به تصريح خاطرنشان و علت دشمني و هراس دشمنان را «اسلام» وقدرتي كه در ملت و جوانان به وجود مي‏آوردمعرفي مي‏كردند:
اينهااز اسلام‏مي‏ترسند ازمن‏وتونمي‏ترسند. اينهاازاسلام‏مي‏ترسند، اسلام‏بودكه‏جوانهاي ما را غلبه داد بر توپ و تانك و همه چيزها بر همه قدرتها ملت ما را غلبه داد6.
ايشان مهم‏ترين عامل پيروزي جوانان و ملت ايران و شكست دشمنانِ مجهز به سلاحها و پشتيباني تبليغات ابرقدرتها را عمل به ارزشهاي اسلام دانسته مي‏فرمايد:
شما خيال مي‏كنيد كه اگر چنانچه در مغز اين جوانهاي برومند ما يك مسأله اسلام و ايمان نبود، مي‏رفتند خودشان را به كشتن بدهند؟ دليل نداشت كه خودشان را به كشتن بدهند...اين «اللّه‏ اكبرها» بود كه شكست داد آن‏ها را؛ ما كه چيزي دستمان نبود، اسلام بود و قدرت ايمان بود و اين مملكت را نجات داد، تا اينجا رساند از اين به بعدش هم همين اسلام است كه همه كارها را مي‏تواند انجام بدهد.7
مقام معظم رهبري نيز بارها بر قدرت تحرك آفريني و دشمن ستيزي مكتب حياتبخش اسلام تأكيد فرموده‏اند و علت رويارويي استكبار جهاني با انقلاب اسلامي را ماهيت ديني و اسلامي آن بيان كرده‏اند:
هدف استكبار جهاني از مواجهه با ايران اسلامي فقط اسلام است و بس و هيچ مسئله‏اي ديگر در ميان نيست!8
بنابراين دشمنان انقلاب‏اسلامي، موجوديت خويش را با توجه به گسترش و پويايي اسلام ناب محمدي(ص) در خطر نابودي مي‏بينند و با تمام توان و با بهره‏گيري از كليه امكانات به ميدان مبارزه آمده‏اند. تلاش فراوان آنها خاموش ساختن شعله‏هاي فروزان اسلام و سست كردن انگيزه‏هاي اسلامي جوانان و روحيه استكبار ستيزي و شهادت‏طلبي ملت ايران است.

1. آسيب‏رساني به اسلاميت نظام

در اين قسمت، به اجمال در دوبخش به برخي فعاليتها و نمودهاي تهاجم فرهنگي و تبليغي دشمنان انقلاب و اسلام كه بيشتر توسط وابستگان فكري و انديشمندان غرب‏زده صورت گرفته اشاره مي‏كنيم.

1 ـ 1. تهاجم تبليغاتي عليه اسلام و انقلاب اسلامي:

يكي از راهبردهاي اساسي آمريكا و دشمنان انقلاب اسلامي در مخالفت با نظام اسلامي، تهاجم و تبليغات گسترده و همه جانبه و ايجاد جنگ رواني عليه اسلام ناب محمدي(ص) است. آنان مي‏كوشند بدين شيوه جامعيت دين اسلام و به ويژه فقه و احكام و قوانين اسلامي را در اداره حكومت و مديريت و سياست‏گذاري در جامعه مدرن ناتوان و ناقص معرفي كنند و چنين القاء كنند كه دين يك امر عبادي، شخصي و رابطه بنده با خدا است و نبايد از آن انتظار مديريت و حكومت در يك جامعه مدرن را داشت.
برخي روش‏ها و مطالبي كه دشمنان براي ترويج القائات شوم خود و مشوش كردن اذهان نسل جوان به كار بسته‏اند عبارتند از:
يك ـ بزرگ‏نمايي برخي از كاستي‏ها و نابساماني‏ها كه لازمه هر حركت و تحول بنيادين و به خصوص انقلاب اسلامي است.9
دو ـ تخطئه كردن نظام‏اسلامي به دليل نارسايي‏هايي كه به دست عوامل دشمن به وجود آمده است.10
سه ـ ناديده انگاشتن دستاوردهاي عظيم انقلاب، بويژه استقلال سياسي و فرهنگي.11
چهار ـ تعميم عملكرد نامطلوب و غير قابل دفاع برخي مديران و مسئولان لغزيده در دام دنياطلبي، به كلّيت انقلاب و مسئولان نظام.12
پنج ـ بالا بردن سطح توقعات مردم و ناراضي كردن آنان از وضعيت موجود و سياه جلوه دادن نظام جمهوري‏اسلامي در خدمت‏رساني به مردم.13
شش ـ تحليل‏هاي‏منحرف كننده ومغالطه‏آميز ازحوادث ورويدادهاي مختلف‏انقلاب.14
هفت ـ مقايسه‏هاي سطحي و غلط بين ايران اسلامي و برخي كشورهاي به ظاهر پيش رفته بدون در نظر گرفتن فرهنگ ديني و سنت‏هاي ملي.15
در مقابل اين شبهه‏ها و مغالطه‏هاي توطئه‏آميز به اجمال و اختصار مي‏توان گفت:
اولا: انقلاب اسلامي دستاوردهاي فراواني داشته است كه در رأس آنها احياي اسلام ناب محمدي(ص) و قطع كامل وابستگي‏هاي سياسي، فرهنگي از بيگانگان، رشد اقتصادي، آزادي تؤام با مسؤليت انساني، خودباوري، استقلال‏طلبي، فراهم آمدن زمينه خدمت‏رساني به مردم و استقرار عدالت اجتماعي است.
ثانيا: انقلاب اسلامي از طليعه پيروزي تا دوران دفاع مقدس و بعد از آن با توطئه‏هاي نظامي و سياسي فراواني از سوي دشمنان مواجه بوده كه در برابر تمام آن ناملايمات و سختي‏ها با پرداخت حداقل هزينه بهترين و بيشترين كار آيي را در ثبات و رشد انقلاب در ابعاد گوناگون داشته. امام در يك تحليل جامع در اين باره مي‏فرمايد:
من امروز بر اين عقيده‏ام كه مقتدرترين افراد در مصاف با آن همه توطئه‏ها و خصومتها و جنگ افروزي‏هايي كه درجهان عليه انقلاب‏اسلامي است، معلوم نبود موفقيت بيشتري از افراد موجود به دست مي‏آوردند. در يك تحليل منصفانه از حوادث انقلاب، خصوصا از حوادث ده سال پس از پيروزي بايد عرض‏كنم كه انقلاب‏اسلامي ايران در اكثر اهداف و زمينه‏ها موفق بوده است و به ياري خداوند بزرگ در هيچ زمينه‏اي مغلوب و شكست خورده نيستيم!16
ثالثاً وجود پاره‏اي از مشكلات و نابساماني‏ها، معلول ديني‏بودن حكومت نيست بلكه نشأت گرفته از اين واقعيت است كه برخي از مسئولين و نهادهاي نظام به تمام آيين‏ها و دستورات اسلام در قلمرو مسئوليت خود عمل نكرده‏اند و يا از مسير اسلامي بودن نظام منحرف شده‏اند و به تعبير مقام معظم رهبري:
ما هر جا موفق شديم، ناشي از تبعيت از اسلام بوده، هر جا ناموفق مانديم ناشي از سرپيچي از اسلام بود.17
عملكرد صحيح مبتني بر تعهد و پايبندي به دستورات خداوند نتايج مثبتي براي نظام اسلامي داشته، اما هرگاه با اكتفا كردن به ظواهر اسلامي به دنبال پيروي از ساير الگوها و كشورها بوديم و خواستيم ديگران را از خود راضي كنيم و هماهنگ و همرنگ سياست‏هاي جهان باشيم، گرفتاري و مشكلات فراواني براي ما پديد آمده است.

2 ـ 1. ترويج سكولاريسم:

احياء سكولاريسم و محدود كردن دين و اعتقادات مذهبي به رابطه شخصي انسانهابا خدا و تفكيك آن از مسائل اجتماعي و سياسي، از مهم‏ترين آسيب‏هايي است كه اسلاميت نظام را تهديد مي‏كند و يكي از گسترده‏ترين محورهايي است كه دشمنان انقلاب اسلامي تعقيب نموده‏اند و براي القاء و ترويج آن از راهكارها و شيوه‏هاي مختلفي بهره گرفته‏اند كه به برخي از آنها اشاره مي‏شود:
1 ـ القاء انديشه جدايي و مغايرت بين علم و دين و اين‏كه خردورزي و عقل و علم با عمل به احكام الهي انطباق نمي‏يابد و در مديريت جامعه يا بايد تابع مديريت عالمانه بود يا مديريت دين.18
2 ـ دفاع علمي و تئوريك از سكولاريسم و معرفي نمودن آن به عنوان حاصل علم و تمدن بشري و محوريت دادن به انسان، و زبان دين را زبان تكليف و زبان بشر مدرن را زبان حق دانسته و ميان آن دو تقابل قائل شده‏اند.19
3 ـ تعريف انحرافي از دين و معنويت و انحصار آن به عدم ورود به عرصه سياست و حكومت و تبليغ اينكه مصلحت و حياتِ عزّتمند و ابعاد قدسي دين اقتضاء مي‏كند كه در حوزه سياست و اقتصاد وارد نگردد.20
4 ـ طرح جانب دارانه پلوراليسم و صراطهاي مستقيم و نتيجه‏گيري اين مطلب كه دين يك تجربه شخصي و متكثر است و نمي‏تواند مبناي زندگي اجتماعي نظم واحد و ترسيم كننده نظام سياسي مقتدر باشد.21
5 ـ حاكميت دين غير دموكراتيك است و ميان نظام ولايت فقيه و دموكراسي تضاد وجود دارد.22
6 ـ ترويج‏ليبراليسم، اباحي‏گري وآزادي‏هاي اخلاقي كه بادين اسلام‏مغايرت دارد.23
7 ـ طرح انديشه‏هاي ناسيوناليستي مانند شعار «ايران براي ايرانيان» براي اصالت دادن به مليت در مقابل ماهيت ديني انقلاب.24
8 ـ خشونت‏آميز خواندن حكومت ديني و مقايسه غلط نظام اسلامي با حاكميت مسيحيت در قرون وسطي25
9 ـ مخالفت همراه با ايجاد شبهه در احكام و قوانين حقوقي و جزايي اسلام مانند قصاص، ديه زن، ارث فرزند دختر، حكم ارتداد و... بدون توجه به مباني و مصالح و حكمت تشريع قوانين اسلام.26
10 ـ طرح متغير بودن سياست و تابعيت آن از اقتضائات زماني و مكاني و ديگر شرايط زندگي، در برابر انعطاف ناپذيري دين.27
11 ـ القاء ضرورت شكل‏گيري اصلاحات در دين و ارائه تفسير جديد از تعاليم اسلامي جهت كاربردي ساختن و انطباق با دستاوردهاي علوم انساني جديد و مبتني بر اومانيسم.28
12 ـ طرفداران و انديشمندان سكولار مي‏گويند خود قرآن براي دين و انبياء رسالتي جز دعوت و ابلاغ حكم خدا قائل نشده است و دخالت در سياست و تشكيل حكومت و رفاه و آباداني دنيايي را در شأن انسان‏هاي آسماني و رهبران ديني نمي‏داند.29
هر چند كارگردانان و القاء كنندگان اين شبهات به سستي و مغالطه‏آميز بودن آنها كاملاً آگاهند، اما با ظاهري فريبنده و ادبيات نو و واژه‏هاي جذاب سعي در فريب جوانان و نسل جديد انقلاب دارند.
بنابراين بر همه سنگر نشينان انقلاب و مدافعان مباني فكري اسلام و انقلاب اسلامي لازم است كه بدون عصبانيت و با منطق و استدلال قوي ضمن تبيين مباني فكري و اعتقادي اسلام، به افشاگري علمي بپردازند و سست بودن مباني و پايه‏هاي شبهات ديني را آشكار كنند تا دشمن در اين ميدان مبارزه هم خلع سلاح گردد.30

ركن دوم : رهبري انقلاب و نظام اسلامي

اسلام منهاي رهبري جامع‏الشرايط و منطبق با معيارهاي اسلامي، نه تنها هدايت گر جامعه محسوب نمي‏شود و با منافع و سلطه مستكبران تضاد و تقابلي ندارد بلكه چه بسا با تحريف محتوايي در دين و حكومت و نظام اسلامي و به انحراف كشاندن احساسات و عواطف ديني مردم، توجيه كننده ظلم و تعدي طاغوتها و نظام طبقاتي تحميل شده به وسيله قدرتهاي استعمارگر باشد، و اين همان اسلام آمريكايي، سلطنتي و شاهنشاهي است كه امام خميني و مقام معظم رهبري بارها به آن اشاره داشته‏اند.31
يكي از اركان اساسي انقلاب اسلامي، رهبري و ولايت فقيه جامع الشرايط مي‏باشد اين اصل ساختار اصلي نظام و تداوم بخش نبوت پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامت ائمه معصومين(علیهم السلام) و ضامن حاكميت احكام الهي است. رهبري عامل بيداري و جوشش توده‏ها و محور وحدت و انسجام مردم به شمار مي‏آيد. ترسيم سياستهاي كلي نظام و اتخاذِ تدابير و موضع‏گيري‏هاي قاطعانه، سازش‏ناپذيري دربرابر توطئه‏ها و دشمن‏شناسي از برجسته‏ترين ويژگيهاي رهبري انقلاب‏اسلامي است كه در دوران سخت مبارزه بيشترين نقش را در شناساندن دشمن و تعيين مسير و شيوه مبارزه با آنان داشته است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز رهبري حضرت امام قدس سره مهم‏ترين تأثير را در استمرار و استقامت اصول و ارزشهاي انقلابي و لغزش زدايي و ثبات و امنيت و پيدايش نهادهاي انقلاب و اقتدار حكومت و وحدت امت اسلامي و خنثي‏سازي نقشه‏هاي فراوان دشمنان داشته است.

پی نوشت ها:

1 . بحارالانوار، مجلسي، ج 69، ص 292، حديث 16، الوفاء، بيروت.
2 . صحيفه امام، ج 18، ص 281، مؤسسه آثار امام، چاپ اول، 1378.
3 . صحيفه امام، ج 13، ص 16.
4 . صحيفه نور، ج 5، ص 155، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب، چاپ اول، 1361.
5 . بيانات در جمع جوانان مصلي تهران به مناسبت هفته تهران، 1/2/79
6 . صحيفه امام، ج 8، ص 489
7 . همان، ج 10، ص 234.
8 . همان، ج 4، ص 170.
9 . ر.ك. ماهنامه دنياي سخن، اسفند 77، ش 84، ص 36.
10 . ر.ك. روزنامه فتح، 2/12/78، ص 8 و هفته نامه آزادي شهريور 77، ش 84، ص 8.
11 . ر. ك. روزنامه نشاط، 16/3/78، ص 77 و روزنامه خرداد، 26/11/77، ص 6 و ماهنامه ايران فردا، شهريور 77.
12 . براي نمونه ر. ك. ماهنامه جامعه سالم، تيرماه 77، ش 39، ص 9 و 4.
13 . ر. ك. هفته نامه هويّت خويش، 16/3/78، ش3، ص19 و 4 و روزنامه صبح امروز، 9/9/78، ص 12.
14 . ر.ك. روزنامه ايران جوان، 20/12/77، ص26/29 و هفته نامه ارزش ،7/11/78، ش279، ص5.
15 . براي نمونه، ر. ك. روزنامه صبح امروز، 17/12/78، ص 4.
16 . صحيفه امام، ج 21، ص 283، پيام امام به روحانيت، 3/12/67.
17 . بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با مردم قم، 19/10/81.
18 . ر.ك. روزنامه خرداد، 18/9/77، ص 6 و 17/7/78، ص 6؛ هفته‏نامه راه نو، 3/5/77، ش 14، ص 18.
19 . ر.ك. روزنامه نشاط، 3/3/78، ش 66 و ماهنامه دنياي سخن، مرداد 77، ش 80، ص 64 و 67، و ماهنامه كيان شهريور 76، ش 26، ص 9 و 10.
20 . ر.ك، روزنامه جهان اسلام، 8/7/77، ص 3.
21 . ر.ك، روزنامه صبح امروز 9/3/78، ص6 و ماهنامه چشم انداز ايران، ش 4، ص68.
22 . براي نمونه ر. ك. هفته نامه پيام هامون، آذر ماه 77 و هفته نامه عصر ما، ش 118 (8/2/78)، ص 4 و 5.
23 . ر.ك ماهنامه كيان، بهمن 77، ش 45، ص 48 و 49.
24 . براي نمونه ر.ك، روزنامه ايران، 24/12/78، ص 5.
25 . براي نمونه ر.ك روزنامه فتح، 16/1/79، ص 3 و روزنامه خرداد، 3/7/78، ص 6.
26 . ر.ك، روزنامه صبح امروز، مهر 78 و ماهنامه كيان، بهمن 77، ش 45، ص 144.
27 . ر.ك. هفته نامه آبان، 29/1/78، ش 121، ص 4 و ماهنامه زمان، دي 78، ش 59، ص 33 و ش 57، ص 21 و 22.
28 . براي نمونه ر. ك. روزنامه ايران، 25/6/77، ماهنامه جامعه سالم، تير 77، ش 39، ص 69.
29 . ر.ك: ماهنامه‏كيان، بهمن 74، ش 28، ص 46. و نيز كتاب‏اسلام و مباني قدرت، نوشته علي عبد الرزاق، مترجم امير رضايي، ص 145 تا 156، نشر قصيده سرا، چاپ اول 1380.
30 . امام خميني در دعوت از انديشمندان اسلامي براي پاسخ‏گويي منطقي به اين گونه شبهات و پرهيز از تشنّج، خطاب به دانشجويان مي‏فرمايد: «اسلام دين مستند به برهان و متكي به منطق‏است و از آزادي بيان و قلم‏نمي‏هراسد و از طرح مكتب‏هاي ديگركه انحراف آنها در محيط خود آن مكتب ثابت و در پيش دانشمندان خودشان شكست خورده هستند باكي ندارد شما دانشجويان محترم نبايد با پيروان مكتبهاي ديگر با خشونت و شدت رفتار و درگيري و هياهو راه بيندازيد. خود با آنان به بحث و گفتگو برخيزيد. و از دانشمندان اسلامي دعوت كنيد با آنان به بحث بنشينند. تا تهي بودن دست آنان ثابت شود. (صحيفه امام، ج 10، ص 81.)
31 . ر.ك صحيفه نور، ج 21، ص 30، ج 18، ص 42 و حديث ولايت، ج 1، ص 211.

* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : Sm1372