بر اساس آموزه های قرآن، وجود خداوند پیدا و آشکار است. قرآن کریم، آیینی خدامحورانه را مطرح می کند. در جای جای این کتاب الهی، از خدا و کارها و شئون او در تمام مظاهر هستی سخن رفته است. هستی خداوند بی پرده نمایان است و هیچ تردیدی در آن نیست. نشانه های زیبای او، به قدری جهان را پر کرده است که اندکی اندیشه و تدبر درباره ساده ترین آفریده کافی است که انسان غافل به آفریننده رهنمون شود. شناخت خداوند به عنوان جمال مطلق، از درون زیبانگر انسان‌ها سرچشمه می گیرد؛ یعنی همان جایی که خدا معرفت خویش را به گونه ای فطری در آن نهاده است. از این رو، وقتی دین در زندگی انسان حضور می یابد، این بعد از ساحت انسانی را تحت تأثیر قرار میدهد. در این باره، امام علی (علیه السلام) می فرماید: أول الدین معرفته؛ «آغاز و اساس دین، معرفت خداست». واژة «أول» در این جمله، به معنای نخستین و اساس است؛ چنان که سعدی گویند:
 
اول اندیشه وانگهی گفتار ...  پای بست آمده است و پس دیوار
 
ولی نکته مهم این است که در آموزه های اسلامی، تنها مسئله معرفت خدا و خداشناسی مطرح نیست، بلکه اسلام از انسان میخواهد نگاه ژرف تری به ساحت شناختی داشته باشد.
 
انسان، در طول تاریخ، برای رسیدن به کمال مطلوب، یعنی سعادت، کوشیده، و برای اینکه به این آرمان بزرگ و زیبا برسد، فراز و فرودهای زیادی را پیموده است. اسلام  برای رسیدن به این اکسیر زیباساز، آموزهای جاویدان و منحصربه فرد دارد که نخستین و بنیادی ترین آموزه اسلامی است. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم در نخستین توصیه به انسان‌ها می فرماید: قولوا لا اله الا الله تفلحوا؛ «لا اله الا الله بگویید تا به رستگاری دست یابید (که اوج سعادت است)».
 
این آموزه بر دو نکته اساسی تأکید می کند: ۱. طرد خدایان دروغین و نفی معبودها و قدرتهای کاذب؛ ۲. تلاش برای ایجاد هدف واحد که اسلام «الله» را معرفی می کند. در پرتو این دو امر، میان باور (به عبارتی ساحت شناختی و رفتار انسان (ساحت رفتاری) هماهنگی و وحدت پدید می آید و در الگوی برتر و زیبا به هر انسان هدیه می شود:
 
1. توحیدباوری، پیاده سازی آموزۂ توحیدی، یکتایی، و به عبارتی یک سویی در باور و رفتار که به معنای دیگر، همان اخلاص است؛
 
۲. ارائه رفتار برتر که از آغاز باور تا سرانجام زندگی، در پندار، گفتار و کردار، فردی بی همتا خواهد بود؛ چنان که در زندگی بسیاری این رفتار قابل مشاهده است. امام علی (علیه السلام) در آغاز گفت: لا اله الا الله. در طول زندگی نیز رفتارهای آن بزرگوار، بی همتا و هماهنگ با پندار او بود و در پایان زندگی نیز همان آموز؛ نخستین را این چنین سرود: فزت ورب الکعبه؛ «به خدای کعبه رستگاری نصیبم شد». این رفتار برتر، تنها مخصوص آن حضرت نیست، بلکه دیگران نیز می توانند به این اصل بگروند تا زندگی شان زیبا شود و به هر آنچه در این جهان می بینند، زیبا بنگرند.
 
از آنجا که خداوند، هستی بخش همه پدیده ها و زیباییهاست، به نظر نگارنده، پیش و بیش از اینکه با خود و برای خود زندگی کنیم، باید با خدا و برای او زندگی کنیم! آن که با خدا زندگی می کند، زندگی طبیعی اش نیز زیبا و بی همتا میشود. بر همین اساس، مجموعه آموزه های الهی در قرآن مجید با عنوان ذکر الله مطرح شدهاند، و بر این واقعیت تأکید شده که توجه و کاربرد الله در زندگی، ایجاد ظرفیت روانی و سپس آرامش روحی می آورد: ألا بذکر الله تطمئن القلوب.. به عبارتی، کسانی که ایمان را به ساحت شناختی خود دعوت کرده اند، دلهایشان به یاد خدا مطمئن و آرام است. آگاه باشید با یاد خدا دل آرامش می یابد. فردوسی گفت:
 
همه نیکوییهاز یزدان بود .. کسی را کجا بخت خندان بود
 
چون اسلام برای آغاز تا انجام زندگی انسان برنامه دارد و از او دعوت می کند تا در پرتو توحید گرایی و تحت لوای «الله» در تمام ساحتهای زندگی از یک وحدت و صراط مستقیم پیروی نماید، به سرنوشت و پایان کار افراد با ایمان توجه می کند.
 
برای دستیابی به زندگی نیکو، باید به زیبا کردن رابطه خود با معبود اندیشید. بر اساس آموزه های اسلامی، زیبایی و محسن حقیقی تنها در صورتی تحقق خواهد یافت که انسان، مذهب توحید داشته باشد و هماهنگ با قوانین توحیدی عمل کند؛ یعنی تمام صحنه های زندگی را در مدار توحید ببیند و به فعالیت و حرکت و پویایی بپردازد.
 
از این رو، راه انحصاری توحید اسلامی، همان راه مشترک فطرت و عقل فطری و شرع است که همگی یک مسیر را نشان میدهند. بر اساس آموزه های اسلامی، هر حکم قطعی عقلی، مورد تأیید شرع، و هر حکم شرعی، مورد پذیرش عقل است. هر عقیده و ایدئولوژی دیگر که بر پایه برداشتهای شخصی انسان و خواست او (هوای نفس) باشد، موجب انحراف از مسیر زیبا آفرین زندگی خواهد شد، و هرچه انسان بر این مسیر انحرافی اصرار کند، از مسیر توحیدی بیشتر فاصله خواهد گرفت. پس، قرار گرفتن در فرهنگ توحیدی و هماهنگی رفتار با آموزه های آن ضروری می نماید. از این روست که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: من کان مع الله کان الله معه. یا معصوم می فرماید: من کان لله کان الله له؛ «هرکه برای خدا باشد، خدا برای او خواهد بود». شاعر مولوی فرمود:
 
چون شدی «من کان الله» از وله ... حق تو را باشد که «کان الله له»
 
منبع: اسلام و زیبایی‌های زندگی: رویکردی تحلیلی و تربیتی به سبک زندگی ، دکتر داود رجبی‌نیا، صص 216-211،انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ اول، 1391