20 آذر 1388 / 23 ذی الحجة 1430 / 11 دسامبر 2009
20 آذر 1388 / 23 ذی الحجة 1430 / 11 دسامبر 2009
20 آذر 1388 / 23 ذی الحجة 1430 / 11 دسامبر 2009 |
دكترعلي اصغر سروش اديب و مترجم تواناي ايران در74سالگي درگذشت. وي ازجمله نخستين گروه محصلان اعزامي به خارج بود و بعد ازاتمام تحصيلات و درجه اخذ دكتري به ايران بازگشت و به خدمت دولت درآمد. دكتر سروش پس از چندي مشاغل دولتي را رها كرد و به ترجمه پرداخت. ايشان افزون بر ترجمه كتب از زبان فرانسه و برعكس به زبانهاي انگليسي و عربي نيز تسلط داشت. ازآثار دكتر علي اصغر سروش كه ب آزادگي و علوّ طبع مشهوربود «فرهنگ مشابهات زبان فرانسه، امپراتوري روم و آغاز مسيحيت و تمدنهاي باستاني خاور نزديك» را مي توان نام برد. |
همزمان با اوج تظاهرات مردمي ضد رژيم و درگيريهاي شديد مردم با مزدوران پهلوي در عاشوراي 1357 ش، يك افسر، دو درجه دار و چهار سرباز مسلح، به ناهارخوري افسران ارشد پادگان لويزان در شرق تهران حمله كردند و با رگبار مسلسل، بيش از هفتاد نفر از افسران ارشد و درجهداران رژيم را كشتند. حمله كنندگان به جز يك سروان، بقيه كشته شدند. اين اقدام متهوّرانه در بين نظاميان اثر زيادي بخشيد و همه از جان خود هراسان شدند. دولت نظامي ارتشبد ازهاري پس از وقوع اين حادثه كه در كنار گوش خود، در تهران، آن هم در يك محيط نظامي اتفاق افتاده بود، سعي كرد حقيقت اين خبر در پادگانها منتشر نشود ولي در همان دقايق اوليه، خبر به اطلاع همه رسيد. در اين اوضاع، شاه، بيش از هر كسي در وحشت فرو رفت و نسبت به جان خود بيمناك شد. از اين زمان بود كه رييس دولت احساس كرد كه به هيچ وجه قادر به مهار كردن تظاهرات نيست و به زودي دولت او سقوط خواهد كرد. |
|
|
|
آيتاللَّه حاج شيخ عبدالحسين چهرگاني غروي در سال 1289 ش (1328ق) در خانداني كه سابقه سه قرن روحانيت و مرجعيت در منطقه آذربايجان داشتند در نجف اشرف به دنيا آمد. وي پس از طي دوران ابتدايي به فراگيري علوم حوزوي روي آورد و از استادان نامداري همچون حضرات آيات: حاج ميرزا باقر زنجاني، شيخ حسين اهري و شيخ ابوالحسن مشكيني بهره بُرد. آيتاللَّه غروي در 22 سالگي راهي آذربايجان شد و به مدت سه سال از درس آيتاللَّه انگجي استفاده نمود. از آن پس در درس آيتاللَّه شيخ عبدالكريم حائري يزدي و سيد محمد حجت كوه كمرهاي در قم شركت جست و به مدارج والاي علمي دست يافت. آيتاللَّه غروي پس از آن، در تبريز به تدريس و تعليم و ارشاد مردم و توجه به مباحث اخلاقي اشتغال پيدا كرد و جوانان را به اسلام اصيل رهنمون ميساخت. اين عالم مجاهد در زماني كه انديشههاي ضد ديني و الحادي از جانب بيدينان در جامعه مطرح شده بود، با دلايل قاطع به دفاع از حريم دين پرداخت كه بعدها با نام اسلام و شيعه به چاپ رسيد. ايشان همچنين در مبارزات مردم تبريز به همراه عالمان آن ديار از قبيل حضرات آيات: شهيد قاضي طباطبايي، سيد محمدعلي انگجي و ميرزا عبداللَّه مجتهدي شركت فعال داشت و نام وي، همواره در ذيل اعلاميههاي عالمان تبريز به چشم ميخورد. آيتاللَّه غروي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از سوي مردم آذربايجان شرقي به عضويت مجلس خبرگان برگزيده شد و تا پايان عمر در اين سنگر مشغول خدمت بود. سرانجام آن فقيه وارسته پس از عمري سرشار از خدمات ديني، در بيستم آذر 1373ش در 84 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و پس از تشييعي با شكوه در تبريز و قم، در قم به خاك سپرده شد. در روز فوت ايشان، سه روز در آذربايجان شرقي عزاي عمومي اعلام گرديد و مجالس ختم باشكوهي تشكيل شد. |
فقيه اصولي، محدث رجالي و جامع معقول و منقول، آيتاللَّه ميرزا كاظم تبريزي از علماي مشهور حوزههاي علميه نجف و قم، در حدود سال 1299 ش (1340ق) در تبريز به دنيا آمد و در نوجواني به تحصيل علوم ديني روي آورد. وي پس از گذراندن دروس مقدمات و سطح در 21 سالگي به نجف كوچيد و از حضرات آيات: شيخ موسي خوانساري، شيخ محمدرضا آل ياسين، سيد ابوالحسن اصفهاني، شيخ محمدكاظم شيرازي، سيدمحسن حكيم و سيد محمود شاهرودي بهرههايي وافر برد. آيتاللَّه تبريزي همچنين به مدت بيست سال از محضر درس فقه، اصول، رجال و تفسير آيتاللَّه سيد ابوالقاسم خويي استفاده كرد و از برترين تلامذهاش محسوب ميشد. فرزانه تبريز، همزمان با تحصيل، به تدريس سطوح عاليه و پس از چندي به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت تا اين كه در سال 1349 ش به قم آمد و يكي از پر بارترين مجالس درسي حوزه را تشكيل داد. آيتاللَّه تبريزي بر علوم مختلف همچون: فقه، اصول، حديث، رجال، تفسير، تاريخ، ادبيات، رياضيات، هيئت، هندسه، كلام، فلسفه و منطق تسلط فراوان داشت و با زبانهاي انگليسي و فرانسه نيز آشنا بود. برخي از تاليفات فراوان او كه سر به دهها مجلد ميزند عبارتند از: شرح عروةُالوثقي در 150 جلد، القواعد الفقهيه در 50 جلد، تطبيقاتُ الوسايل در 20 جلد، الاصول الجديده در 10 جلد، الفقه المُيسَّر و شرح اسفار. اين عالم بزرگ سرانجام در 20 آذر 1374 برابر با 18 رجب 1416 ق در 75 سالگي درگذشت و در قم به خاك سپرده شد. |
« ابوالحسن مسعودي» مورخ مشهور و دانشمند مسلمان بدرود حيات گفت. او از علماي برجسته قرن چهارم هجري قمري و از اهالي بغداد بود . اين مورخ گرانقدر سفرهاي متعددي كرد به آذر بايجان، گرگان، شام ، فلسطين ، هند و چين و جزاير ماداگاسكار ودر هر يك از اين سفرها به دانش خود افزود . وي همچنين مدتي از عمر خويش را در مصر اقامت گزيد . از آثار بي شمارابوالحسن مسعودي «مُروجُ الذَّهَب، تَنبيهَ الاَسراف و حَدائِقُ الَاذهان في اَخبارِ بَيتِ النَّبي (ع)» را مي توان نام برشمرد. |
« ابوالحسن جرجاني» اديب و فقيه شافي در ري درگذشت و پيكرش در جرجان به خاك سپرده شد . او در ايام جواني به اتفاق برادرش به نيشابور رفت و از اعلماي آن ديار حديث شنيد . جرجاني از همين زمان به كسب علم و ادب و مسافرت و بهره گيري از تاريخ وقت ودانشمندان عصر خود پرداخت وعاقبت در زمره بزرگان درآمد . او كه جامع بين فقه شافي و كلام مقولي بود بارها به مقام قضايي گرگان يا جرجان گمارده شد و سرانجام به قاضي انقضاتي وي منصوب شد شايان توجه است كه جرجاني در خوشنويسي تبحر داشت بطوري كه بعضي از مورخان وي را در هنر خوشنويسي و شعر و نثر هم سنگ ابن مُقلِه و جاخط دانستهاند.« كتابهاي تفسير قرآن و تهذيب التّاريخ» از جمله آثار اين اديب گرامي است. |
ابوالحسن علي بن حسين بن علي مشهور به مسعودي، مورخ و محدث شيعه و از عالمان و فرهيختگان امامي است. وي به بسياري از سرزمينها مسافرت نمود و حقايق فراوان تاريخي و جغرافيايى را از اهل فن و بصيرت به دست آورد. مسعودي، جهانگردي را از سال 309 ق آغاز كرد و بسياري از سرزمينهاي اسلامي و غير اسلامي را از نزديك مشاهده نمود كه اين سفرها، قسمت عمدهاي از زندگاني او را تشكيل ميدهند. به همين سبب، دو كتاب تاريخي وي يعني مُرُوجُ الذَّهَبْ و التَّنْبيه و الاَشراف، از اعتبار بالايي نزد محققين برخورداراند. به علاوه، وي وقايع تاريخي را حكايتگونه بيان كرده و به تحليل آنها به ويژه از لحاظ اجتماعي پرداخته است. |
|
آيت اللَّه حاج شيخ مرتضي نجفي بروجردي، از علماي برجستهي نجف اشرف، پس از اقامهي نماز جماعت در مسجدي در نجف اشرف توسط عمال رژيم بعث عراق به شهادت رسيد. گروههاي مخالف اين رژيم با توجه به سابقهي بدرفتاري و دشمني سران بغداد با روحانيون شيعه، رژيم عراق رامسؤول ترور آيت اللَّه بروجردي دانسته و آن را محكوم كردند. با اين حال دو ماه بعد، آيتاللَّه غروي يكي ديگر از علماي نجف نيز به شهادت رسيد. |
مؤسسه عام المنفعه و بين المللي يونسيف با تصويب اكثريت اعضاي سازمان ملل متحد تشكيل شد. اين تشكيلات زير نظر شوراي اجتماعي، اقتصادي سازمان ملل فعاليت خود را بطور رسمي آغازكرد. يونسيف درابتداي كار مسؤليت رسيدگي به وضعيت كودكان و اطفال آسيب ديده درجنگ جهاني دوم را بعهده داشت اما بعدها وظايف يونسيف محدوده گسترده تري يافت و تأمين وسايل زندگي، تغذيه و تحصيل و تربيت سايركودكان محروم جهان را نيز دربرگرفت. اين مؤسسه در بيش ازكشورجهان فعاليت مي كند و مركز آن در نيويورك است. گفتني است كه از طرف يونيسف 11دسامبر روزجهاني ارتباط كودك و تلويزيون نامگذاري شده است. |
يوهان كريستين فريدريش هولْدِرْلين، شاعر آلماني، در يازدهم سپتامبر 1770م به دنيا آمد و پس از تحصيلات دبيرستاني، به تحصيل در رشته علوم الهي پرداخت. وي پس از چهار سال علمآموزي در اين رشته، از مدرسه بيرون آمد در حالي كه در وجودش عرفان و الوهيتي آميخته با احساسي مربوط به عالم انسانيت و عالم مادي به وجود آمده بود. او كشيش پروتستان نشد اما به وسيله اشعار مذهبي خود، مروج و مبلغ دين گشت. هولدرلين جواني خيالپرور بود، سخت تحت تأثير انقلاب فرانسه قرار گرفت و در مغز خود، خيال نو ساختن وضع بشر براساس افكار آزاديخواهانه و اشتراك معنوي انساني را ميپرواند. وي اولين سرودهاي روحاني را به كمال مطلوب انساني و آزادي تقديم كرد و در زبان و بياني فلسفي، به صورتي اعجاب آور به الهامات والاي مذهبي دست يافت كه او را به قلههاي زيبايى در نغمه و سرود روحاني رسانده است. هولدرلين كه پيوسته از تضاد ميان رؤيا و واقعيت رنج ميبُرد و در آرزوي اين بود كه به هنر يونان باستان و تمدن كهن كه در آن، هماهنگي خاصي ميان مردم، طبيعت و عالَم ميديد بازگردد، بر آن شد كه جهان واقعي را با دنياي سراسر زيبايى يونان باستان بسنجد، در حالي كه جهان پيرامون خويش را عاري از هر نوع نزديكي با قواي طبيعت و خداياني ميديد كه به اين قوا تجسم ميدادند. در اشعار هولدرلين، تمايل به فرهنگ و زيبايى كلاسيك قديم و دنياي كهن با صُوَر ذهني و اضطرابهاي رمانتيك آميخته و حسرت قرني طلايى و عطش براي اشتراك معنوي بشر در آنها آشكار است. قالب اشعار هولدرلين، گاه منظم و گاه در قالب شعر آزاد است. آثار هولدرلين تا يك قرن ناشناخته ماند و پس از آن كه چند تن از بزرگان آن را ستودند، از گمنامي و ناشناختگي بيرون آمد. يوهان هولدرلين در سالهاي پاياني عمر خود در تشويش ذهني عميقي فرورفت تا اين كه در يازدهم دسامبر 1843م در 73 سالگي درگذشت. |
|
|
جامعه ملل بعد از جنگ جهاني اول و در ابتداي سال 1920م پا به عرصه وجود گذاشت تا نخستين تلاش و برنامهريزي جهاني در قرن بيستم، براي برقراري صلح بينالمللي صورت عمل به خود گيرد. اما عدم عضويت امريكا در آن و نبودِ ضمانت اجرايى براي تصميمات اين جامعه، باعث شد تا مواضع و تحركات كشورهاي عضو، اگرچه مغاير با اهداف جامعه جهاني باشد با واكنش عملي مواجه نشود. با اين وضعيتْ هر كشور براي آن كه در عمليات تجاوزكارانه خود مورد توبيخ قرار نگيرد به آساني از جامعه ملل خارج ميشد. به عنوان نمونه، در اوائل سال 1933م، ژاپن از اين جامعه كناره گرفت و دو سال پس از آن، هجوم ايتاليا به شمال افريقا كه بحران حبشه نام گرفت،با پاسخ مناسبي از سوي جامعه ملل مواجه نشد. در نتيجه در آخرين ماه سال 1937 موسوليني، ديكتاتور ايتاليا كه به همراه هيتلر پيشواي آلمان نازي، پيريزي نظام جديدي در عرصه بينالمللي را در انديشه داشت، مسئله خروج ايتاليا از جامعه ملل را مطرح كرد و آن را در يازدهم دسامبر آن سال، عملي نمود. گرچه جامعه ملل تا زمان شكلگيري "سازمان ملل متحد" در سال 1946م به حياتِ اداري خود ادامه داد اما در حقيقت از چند سال قبل از آغاز جنگ جهاني دوم دچار مرگ واقعي شده بود. |
پس از حمله ژاپن به بندر پرل هاربور امريكا در هفتم دسامبر 1941م و اعلان جنگ امريكا به ژاپن در فرداي آن روز، كشورهاي آلمان و ايتاليا كه متحد ژاپن به شمار ميرفتند در يازدهم دسامبر به امريكا اعلان جنگ دادند. تا قبل از ورود امريكا به جنگ، هيتلر سعي ميكرد از هر اقدامي كه به مداخله مستقيم امريكا در جنگ منجر شود اجتناب كند. او با آگاهي از نفوذ يهوديان در سياست امريكا، در مبارزه با يهوديان نيز احتياط بيشتري به كار ميبُرد و حتي يهوديان را تحت فشار گذاشته بود تا از يهوديان امريكايى بخواهند به خاطر حفظ جان آنها از ورود امريكا به جنگ جلوگيري كنند. ولي پس از اعلان جنگ امريكا به ژاپن، هيتلر با توجه به ارسال كمكهاي امريكا به مخالفان آلمان، خود در اعلان جنگ به امريكا پيشقدم شد. از آن پس، هيتلر هرگونه ملاحظه و احتياط را در مبارزه با يهوديان كنار گذاشت و با اعلام اين كه يهوديان اصليترين دشمن آلمان هستند و در شكست آلمان در جنگ اول و طولاني شدن جنگ جهاني دوم مسؤولند، وعده انتقام از آنها را داد. چند روز بعد هيتلر تأكيد كرد كه اروپا بايد از لوث وجود يهوديان پاك شود. از اين زمان بود كه يهوديان در كليه سرزمينهاي تحت تسلط آلمان مورد تعقيب قرار گرفته و به زندان، تبعيد يا مرگ محكوم شدند. |
|
قبل از استقلال پاناما، دولت امريكا در سال 1903م قراردادي براي حفر كانال با كلمبيا كه پاناما نيز جز آن بود منعقد كرد و طي آن، دولت امريكا ساختن اين كانال را به داشتن حق اجاره نواري از دو طرف كانال به عرض 9/5 كيلومتر موكول نمود. قرارداد مزبور در پارلمان سناي كلمبيا مطرح شد و به اتفاق آراء ردْ گرديد. پس از استقلال پاناما، دولت امريكا طي قرارداد جديدي با پاناما، تسلط خود را بر نواري به عرض 16 كيلومتر و همچنين آبهاي دو دهانه كانال مسجّل نمود. با افتتاح كانال، سلطه امريكا بر منطقه كانال پاناما آغاز گرديد و ثروت قابل توجهي را از محل ماليات از كشتيهاي عبوري براي امريكا، به ارمغان آورد. امريكا پس از آن، با تأسيس پادگان نظامي در اين منطقه، امريكاي لاتين را تحت كنترل و نظارت خود قرار داد. با گذشت بيش از پنجاه سال از تسلط امريكا به اين منطقه، گفتگوهاي جديدي براي انعقاد قرارداد جديد بين مقامات دو طرف صورت گرفت. در نتيجه، قرارداد قبل را منسوخ كردند ولي حق دفاع از كانال را براي امريكا را تا سال 2000م محفوظ داشتند. طي سالهاي بعد اختلاف نظرهاي تندي درباره نحوه اداره كانال درگرفت كه در نهايت در مارس 1991م براي نخستين بار مسئوليت اداره كانال به دولت پاناما واگذار شد. اما پايگاه نظامي امريكا، هنوز در منطقه وجود داشت تا اين كه در يازدهم دسامبر 1999م، اداره كانال پس از نزديك به يك قرن، در اختيار دولت پاناما قرار گرفت. |
منطقه غربي افريقا از قديمالايام مسكوني بوده و بعد از قرن يازدهم، حكومتهايى در آن شكل گرفته است. اين وضعيت تا نيمه قرن نوزدهم ادامه داشت تا اين كه اين منطقه به تصرف استعمار فرانسه درآمد. رفتار خشونت بار و غيرانساني استعمارگران فرانسوي باعث شد تا بسياري از ساكنين افريقاي غربي به نواحي مجاور كوچ نمايند. در قرن بيستم اين ناحيه تجزيه گرديد و بين ساحل عاج، مالي و نيجر تقسيم شد. اما پانزده سال بعد در سال 1947م بار ديگر مناطق تجزيه شده يك پارچه شدند. و سرزمين ولتاي عليا را شكل دادند. در سال 1958م به اين كشور خودمختاري داده شد و 2 سال بعد در 5 اوت 1960 به استقلال و عضويت در سازمان ملل رسيد. ولتاي عليا پس از استقلال شاهد كودتاهايى چند بود تا اين كه در چهارم اوت 1983 توماس سانكارا در پي يك كودتا به قدرت رسيد و به علت اجراي برنامههاي اصلاحي و تغيير نام ولتاي عليا به بوركينافاسو (به معني سرزمين مردم نيكوكار و فساد ناپذير) ميان مردم محبوبيت يافت اما پس از چهار سال وي نيز در پي يك كودتا سرنگون گرديد. اين كشور در افريقاي غربي و در همسايگي نيجر، مالي، غنا و... قرار دارد. (ر.ك: 5 اوت) |
|
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}