مقصود از محیط زیست، آن قسمت از جغرافیای اطراف ماست که هم بر ساختار عمومی حیات اثرگذار است و هم در صورت توجه نداشتن به محیط اطراف، سلامت و بقای ما در خطر می افتد. محیط زیست، بر خلاف عوامل درونی شخصی سلامت (تغذیه، حرکت، اخلاق و وراثت) عاملی بیرونی است، اما به اندازه عوامل درونی بر تداوم حیات ما تأثیر می گذارد.
 
 آدمی همواره از تبدیل جنگل ها به صخره های خشک، و تبدیل دشت ها و چمن زارها به کویر وحشت داشته و دائما برای تبدیل و نابودی آن‌ها مرثیه می خواند، زیرا به خوبی می داند با از بین رفتن جنگل ها آب را از دست می دهد و با نابود کردن دشت‌ها نانی برای خوردن ندارد. جغرافیا انسان را پدید آورده، اما همین انسان برای انتخاب هر نوع غذای گیاهی یا حیوانی، زمینی، دریایی، هوایی، نیازمند جغرافیای سالمی است که بتواند سلامت را برای او تأمین کند.
 
زیست قبیله ای و روستایی، به شرط رعایت معیارهای بهداشت و پرهیز از تعارضات فردی و قومی، زندگی را سالم‌ تر و شاداب تر می سازد. مطالعه زندگی در مناطقی که افراد آن سالم و با نشاط هستند و عمر طولانی شان قابل تأمل است، این واقعیت را می رساند که اینان اولا: غذای مصرفی شان را خود پرورش می دهند و ثانیا: از مواهب طبیعی و محیطی، مثل آب و هوای مناسب، به وفور استفاده میکنند. بعد فاصله بین خانه و محیط کار در جامعه شهری و روستایی، و موقعیت جغرافیایی نیمه کوهستانی، نوعی زندگی مناسب زیست محیطی است که ورزش را به مثابه توفیقی اجباری نصیب آن جامعه میکند.
 
آفتاب از مواهب اصلی محیط زیست است. از فعالیت نترسیم، اگر چنین چیزی امکان پذیر نیست، پیاده روی در روزی آفتابی، و لمس طبیعت، ذهن را بر می انگیزاند و جسم را جوان و با نشاط می سازد. آفتاب، یک وسیله ارزان و بی دردسر طبیعی است که ویتامین D بدن را که کمتر در منابع غذایی وجود دارد. برای تقویت استخوان و تداوم تحرک تأمین می کند. پیران برای سلامت خود باید با آفتاب بیشتر انس گیرند. محققان می گویند: افراد مسن تر از آفتاب بیشتر بهره می برند. وقتی پیرتر می شویم شاید لازم باشد وقت بیشتری در هوای آزاد صرف کنیم تا بدن همان مقدار ویتامین D را که در جوانی لازم داشتیم تولید کند.
 
مقدمات طبیعت گردی، مثل کوهنوردی، صحرانوردی، اسکی و غارنوردی مشکل است، اما آثار جسمی و روانی آن‌ها شادی بخش و طولانی است.  تفرجگاه‌های شهری فاصله بین محیط زندگی و محیط زیست جانبی را کم می کنند، از این رو مدیریت هایی که عقیده دارند بوستان ها و فضاهای سبز نوعی سرمایه گذاری برای پیشگیری از تنش های جسمی و روحی است، هم محیط زیست سالمی برای تحرک و حیات اجتماعی مهیا می سازند، و هم افراد را در جهت ورزش و نشاط بیشتر تهییج میکنند.
 
فرد اگر بتواند انطباقی بین اوقات فراغت موجود و فضای اجتماعی مناسب بوستان به عمل آورد، بیش از سلامت جسمی، سلامت روحی خویش را تضمین کرده است. بسیاری از مردم در انتخاب محله برای زیست شهری، مراقب موقعیت اجتماعی اقتصادی مکان زندگی هستند، اما کمتر به فکر موقعیت زیست محیطی ساخت یا خرید خانه اند. دوری از خیابانهای شلوغ، فاصله گرفتن از محیط‌های پر رفت و آمد و دارای آلودگی صوتی (زندگی در حاشیه بزرگراه، به دلیل آلاینده های بسیار ریز بر سیستم عصبی، خطر سکته مغزی را افزایش می دهد)، نزدیکی با فضای سبز، همجواری با رودخانه یا کوهستان، الزامات محیط زندگی برای رسیدن به سلامت و سرخوشی است، آرامش در یک کوچه بن بست به مراتب ارزش بیشتری از زندگی در یک خیابان شلوغ و پر زرق و برق دارد. مشکلات روحی، عصبی و تنش های محیطی و زندگی ماشینی، روزمرگی خسته کننده، آلودگی آب و هوا و همچنین آلودگی صوتی ناشی از شهرنشینی و زندگی در کلان شهرها می تواند احساس نامطلوبی در سر و سلسله عصبی ایجاد کند و سلامت را به گونه ای ناگهانی در خطر اندازد.
 
 مرکزنشینی و پایتخت نشینی، خاصیتی برای سلامت و سرزندگی ندارد. در شهرهای بزرگ با توجه به گستره وسیع و ترافیک شهری و احیانا تورم و گرانی، یک فرد باید حداقل دو برابر یک شهروند شهرستانی کار و تلاش کند. حال در وضعیت تلاش افراطی، عجله در امور، عدم استراحت و تفریح کافی و نهایتا اضطراب و نگرانی، زمینه های سلامت را به آن دلیل که استرس ها موضوعی عادی شده اند . در کلان شهرها از بین برده و انسآن‌ها را عبوس کرده است.
 
آلودگی هوا و بدتر از آن آلودگی آب، معضل امروز بشر متجدد است، قوانینی نادیده گرفته می شوند که آبراه‌ها و حریم رودخانه ها را به خطر می اندازد، رودخانه های بی حریم توسط افراد و سازمان‌ها مورد تجاوز و آلودگی قرار می گیرند، مزارع، در صورت عدم مراقبت، آلوده کننده آب‌های سطحی و زیرسطحی هستند. درختان در محیط‌های کوچک، گر چه به تلطیف هوا کمک می کنند، از سوی دیگر جلوی تموج و تحرک هوا را می گیرند و نمی گذارند بادها امراض و آلودگی‌های زیستی را از محیط زندگی دور سازند. ابن خلدون، مورخ و جامعه شناس مسلمان می گوید: خوشی هوا برای سالم ماندن از بیماری‌هاست، زیرا اگر هوا را که ناپاک باشد یا شهر در نزدیک آب های تباه و حوضچه های ناسالم یا چراگاه های ناپاک و پلید قرار گیرد، به سبب مجاورت به سرعت عفونت بدان راه خواهد یافت و در نتیجه موجودات زنده یا جانوران آن بی درنگ دچار امراض گوناگون می گردند.
 
بوم شناسی اجتماعی می گوید: عوامل عدیده ای مثل وراثت، اجتماعی شدن و محیط جغرافیایی در سلامت و بقای فرد و جامعه مؤثر است. اما یکی از موارد مهمی که اقوام را به وسیله خطوط، علایم، رنگ چهره، تیپ زیستی و آداب و رسوم از هم باز می شناسند جغرافیای زندگی آنان است. اگر شادی و طرب بیش از حد در محیط گرم و محیط بحری بیشتر است، و افسردگی و سردرگریبانی در محیط کوهستانی، سرد و کم نور به وفور مشاهده می شود شرایط جغرافیایی و محیط زیست معتدل برای انسان، به تعادل و سلامت نزدیک تر است.
 
چشم و گوش از عضوهای حساسی هستند که در سنین نوجوانی و جوانی کمتر به آن‌ها التفات می شود. در ارتباط با محیط زیست نامتعادل، مشاغل و افرادی مثل کارگران ساختمانی، کارگران کارخانه، ریخته گران و آهنگران، موسیقیدانان، رانندگان کامیون، کشاورزان، و نیز منابع خطرآفرین دیگری مثل کامیونهای هواپیماها، مونوریل ها، وسایل چوب بری، حضور در بزرگراه ها و خیابانهای شلوغ، آهنگری و جوشکاری، استفاده از لوازم برقی پر سر و صدا و استفاده دراز مدت از ابزار موسیقی که در موضع شغلی خودشان به گونه ای نامتعادل زیست، یا کار میکنند، سلامت چشم و گوش را به خطر می اندازند.
 
چشم و گوش مانند استخوان بندی محکم، از عناصر اصلی ساماندهی زندگی در سنین پیری هستند و مراقبت از آن‌ها تضمین کننده روند متعادل پیری است. نکته: شرایط طبیعی و زیستی معتدل، باعث می گردد اعمال انسان‌ها بر صفت اعتدال متمرکز گردد. این صفت اعتدال مهم ترین معنای سلامت و بقاست.
 
منبع: رمز سلامت و طول عمر، حسین حسنی، صص104-100، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ اول، 1391