ریاضت نفس و مجاهده با نفس

مجاهدت و ریاضت (ریاضت نفس) یکی دیگر از نقطه های آغاز [جهت سیر و سلوک و تزکیه نفس] است.

مقصود از ریاضت، ترک دنیا و رهبانیت هندوها و پیروان کلیسا و یا چله نشینی و عزلت صوفیان و اصحاب خانقاه نیست، بلکه مقصود تمرین و وادار کردن خویش به کارهای خیر و سنن صالحه از ادای واجبات و ترک محرمات و سایر امور حسنه است.

نفس انسانی طبعاً به دنبال آسایش و رفاه و بی قیدی می گردد و در اثر شهوات و خواستهای حیوانی، در آغاز کار نسبت به انجام فرایض و ادای وظایف بی اعتنا و سهل انگار، و برعکس در ارتکاب گناه و سرپیچی از مقررات آماده تر است. از این رو باید در مبارزه با هوای نفس و کنترل آن سخت کوشید تا نفس حیوانی رام گردد و آماده اطاعت و فرمانبرداری شود.

غرض از ریاضت (ریاضت نفس) سه چیز است:

یکی رفع موانع وصول به حق، دوم مطیع گردانیدن نفس حیوانی برای عقل عملی، سوم آماده شدن نفس انسانی برای پذیرش فیض الهی و هدایت‌های ربانی و امدادهای غیبی که فرمود: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدَیَنَّهُم سُبُلَنا».
 

مبارزه با دشمن درونی

بی شک، مبارزه با نفس که خطرناک ترین دشمن انسان است کار بسیار دشواری است و به مجاهده و ریاضت نیاز دارد. از این رو در روایات تاکید زیادی برای مبارزه با هوای نفس شده است که برخی از آن روایات از نظرتان می گذرد.

امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:

لا عَدُوّ أعدى عَلَى المَرءِ مِن نَفسِهِ.

هیچ دشمنی برای انسان از نفس او دشمن تر نیست.

نفس تو آن اژدهای هفت سر

آن دلیل و رهنمایت تا سقر

جمله اینها دشمن جان تواند

یوسفی تو جمله اخوان تواند

یرتع و یلعب بهانه ساختند

تا ز یعقوب جدا انداختند

سوی چاهت می برند آگاه شو

می سپارندت به گرگ از ره مرو

«انما اموالکم» فرمود حق

از نبی اعدی عدوک شد سبق

گرنه اینها دشمنندت ای رفیق

پس چرا افکنده ات اندر مضیق

گرنه چشمت هست کج بین ای پسر

پس چرا زیشان نمی جویی مفر

عارف رومی گوید:

هین سگ نفس تو را زنده مخواه

کاو عدو جان توست از دیرگاه

در مورد دیگر، حضرت علی علیه السلام فرمود:

نَفسُکَ أَقْرَبُ أعدائِکَ إِلَیْکَ.

نزدیکترین دشمن تو نفس تو است.

دشمن تو نفس کافر کیش توست

وان هوای طبع بد اندیش توست

دشمن تو خود تویی ای تیره رو

دیگران را بی سبب دشمن مگو

و نیز فرمود:

نَفسُکَ عَدُوَّ مُحارِبٌ وَ ضِدٌّ مُواثِبٌ إن غَفَلتَ عَنها قَتَلَتکَ.

نفس تو دشمنی ستیزه جو و مهاجمی ناهمتا است که اگر از او غافل شوی تو را خواهد کشت.

جاهِدُوا أهوائَکُم کما تُجاهِدُونَ أعدائُکُم.

همان طور که با دشمن خود جهاد می کنید با هواهای نفس به مبارزه و پیکار برخیزید.

امام صادق علیه السلام فرمود:

إحذَرُوا أهوائَکُمْ کَما تَحذَرُونَ أعدائَکُم.

همان گونه که از دشمنان خود پرهیز می کنید از هواهای نفسانی نیز بپرهیزید.

سعدی در گلستان نقل می کند: از عارفی سوال کردند معنای این حدیث که پیامبر فرمود نفس تو از همه دشمن‌ها با تو دشمن تر و از همه نسبت به تو خطرناکتر است، چیست؟

گفت: برای این که  به هر دشمنی اگر نیکی کنی و آنچه می‌خواهد به او بدهی با تو دوست می‌شود جز نفس که هر چه خواسته‌های او را برآوری دشمن‌تر می گردد.

مولوی گوید:

دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاست

کاو به دریاها نگردد کم و کاست

هفت دریا را در آشامید هنوز

کم نگردد سوزش آن خلق سوز

سنگها و کافران سنگدل

اندر آیند اندر او زار و خجل

هم نگردد ساکن از چندین غذا

تا زحق آید مر او را این ندا

سیر گشتی سیر، گوید نی هنوز

اینت آتش، اینست تابش، اینت سوز

عالمی را لقمه کرد و درکشید

معده اش نعره زنان هل من مزید

مبارزه و مجاهده با هوای نفس (و ریاضت نفس) تا آنجا نیاز به ریاضت دارد که امیرالمؤمنین و مولی المجاهدین علیه السلام با این که دارای مقام عصمت است می فرماید:

وَ إنَّما هِیَ نَفسی أرُوضُها بِالتَّقوی لِتَأتیّ امِنَهَ یَومَ الخَوفِ الأَکبَرِ.

همانا همت من در این است که نفس خود را با تقوا، تأدیب و رام سازم تا در روزی که ترس و بیم آن سخت تر است آسوده باشد.

چرا که تسلط بر هوای نفس و مهار کردن آن کاری است بس سخت و دشوار، و اگر انسان در مرحله اول نتواند خود را کنترل کند و در ارضای خواهش‌های درونی، آزاد باشد و زیر بار ناگواری ها و محرومیت‌ها نرود، تمایلات نفسانی بر او مسلط خواهد شد و سرانجام نیروی مقاومت در برابر گناه و معصیت را از دست خواهد داد.

چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

غالِبِ الشَّهوَهَ قَبلَ قُوَّهِ ضَراوَتها فَاِنَّها إِن قَوِیَت مَلَکَتکَ وَاستَقادَتُک وَلَم تَقدِر عَلی مُقاوِمَتها.

پیش از آن که تمایلات نفسانی به تجری و تندروی عادت کنند با آنها بجنگ! زیرا اگر تمایلات سرکش در تجاوز و خودسری نیرومند شوند، فرمانروای تو خواهند شد و تو را به هرسو که بخواهند می برند و در نتیجه قدرت مقاومت در برابر آن‌ها را از دست خواهی داد.

جلال الدین محمد بلخی گوید:

زانک خوی بد بگشتت استوار

مور شهوت شد ز عادت همچو مار

مار شهوت را بکش از ابتدا

ورنه اینک گشت مارت اژدها

هم او نیز گوید:

ترک شهوتها و لذتها سخاست

هر که در شهوت فرو شد برنخاست

این سخا شاخی است از سرو بهشت

وای او کز کف چنین شاخی بهشت

عروه الوثقی است این ترک هوی

برکشد این شاخ جان را بر سما

حضرت علی علیه السلام در جای دیگر فرموده است:

غالِبُوا اَنفُسَکُم عَلی تَرکِ المَعاصی یَسهَلُ عَلَیکم مَقادَتُها اِلَی الطّاعاتِ.

با ترک گناهان بر نفوس خویش چیره شوید تا کشاندن آن به سوی بندگی و فرمانبرداری بر شما آسان شود.

خلاصه اگر انسان شهوات و خواسته های درونی خود را کنترل نکند برای همیشه در گناه و معصیت غوطه ور خواهد شد و این کنترل نیاز به ریاضت (ریاضت نفس) دارد.

چشم عقل و علم کور از شهوت است

دیو پیش دیده حور از شهوت است

راه شهوت پر گل ولای بلاست

هر که افتاد اندر آن گل برنخاست

از می شهوت چو یک جرعه چشی

در مذاق تو نشیند زان خوشی

آن خوشی در بینیت گردد مهار

در کشاکش داردت لیل و نهار

از سوی دیگر، انسان این موجود عجیب و آسمانی از وجدان اخلاقی و حس مسئولیت برخوردار است و این احساسی به او هشدار می دهد و او را نسبت به تعهدات اخلاقی و التزامات و مسئولیت های انسانی ملزم می سازد و نتیجتاً در درون انسان جنگ و ستیزی آغاز می شود.

در این پیکار کسانی پیروز می شوند که با جهاد و کوشش مداوم، انگیزه های انسانی و الهی را تقویت و تمایلات شیطانی و نفسانی را مهار کنند. بی تردید، این جهاد از جهاد با دشمن بیرونی بسی سخت تر و پیچیده تر است.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم این جهاد را جهاد اکبر نامیده است و آنگاه که مسلمانان از جنگ با کافران و مشرکان باز می گشتند فرمود:

مَرحَبا بِقَومٍ قَضَوا الجِهادَ الأصغَرَ وَبَقِىَ عَلَیهِمُ الجِهادُ الأکبَرُ قیلَ یا رَسُولَ اللهِ وَ مَا الجِهادُ الأکبَرُ؟ قالَ: جِهادُ النَّفسِ.

آفرین بر مردمی که جهاد کوچکتر را به پایان بردند و جهاد اکبر بر عهده آنان باقی مانده است. پرسیدند: ای رسول خدا! جهاد اکبر کدام است؟

فرمود جهاد با نفس.

در این جهاد واقعا کسانی موفق اند که در مقام تأدیب نفس (ریاضت نفس) برآیند و آن را به کارهای شایسته عادت دهند.

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:

مَن  لَم یَسُس نَفسَهُ اَضاعَها.

آن کس که نفس خویش را سیاست و تأدیب نکند خود را تباه ساخته است.

و در جای دیگر فرمود:

وَ لا تُرَخِّصوا لِأنفُسِکُمُ فَتَذهَبَ بِکُمُ الرُّخَصُ  مَذاهِبَ الظَّلَمَهِ وَلا تُداهِنُوا فَیَهجُمَ بِکُمُ الإدهانُ عَلَی المَعصِیَهِ.

خود را به بی بند و باری و بی مبالاتی عادت ندهید که این گونه آزادی شما را به راه ستمکاران می برد، و مسامحه نکنید که سهل انگاری شما را به نافرمانی و گناه می‌کشاند.

و نیز فرمود:

اِذا صَعُبَت عَلَیکَ نَفسُکَ فَاصعُب لَها.

هرگاه نفست سرکشی و چموشی کرد بر او سخت بگیر تا رام شود.

و در جای دیگر فرمود:

لِسانُکَ یَستَدعیکَ ما عَودَّتَهُ وَ نَفسُک تَقتَضیکَ  ما اَلِفتَهُ.

زبانت همان را می خواهد که عادتش داده ای و نفست همان را اقتضا دارد که دمسازش کرده ای.
 

مبارزه با عادت‌ های ناپسند

از سوی دیگر، باید با عادت‌ های بد مبارزه کرد، زیرا تا عادت‌ های بد تغییر نکند انسان در اصلاح خویش و انجام وظایف محوله موفق نخواهد شد.

حضرت امیر علیه السلام می فرماید:

غَیَّرُوا العاداتِ تَسهُل عَلَیکُمُ الطّاعاتُ.

عادتها را تغییر دهید تا طاعت ها بر شما آسان شود.

و نیز فرمود:

آفَهُ الرُّیاضَهِ غَلَبَهُ العادَهِ.

آفت ریاضت غلبه عادت‌های بد است.

 و در جای دیگر فرمود:

اَفضَلُ العِبادَهَ غَلَبَهُ العادَهِ.

بالاترین عبادت چیرگی بر عادت‌های ناپسند است.

همچنین فرمود:

ذَلِلَّوا اَنفُسَکُم بِتَرکِ العاداتِ.

نفوس خویش را به ترک عادت‌ها رام کنید.

البته تغییر عادت‌ها سخت تر از ایجاد آن است. امیرالمؤمنین علیه السلام در این مورد می فرماید:

أصعَبُ السِّیاساتِ نَقْلُ العاداتِ.

سخت ترین سیاست و تدبیر، تغییر عادت‌ها است.

در هر حال، در ابتدای کار، ورود در این مبارزه و پیکار اثباتاً و نفیاً دشوار به نظر می رسد، اما باید از چیزی نهراسید و با استعانت و استمداد از خداوند متعال و صبر و مقاومت، به ساحل نجات و پیروزی دست یافت که خدا با صابران است و باید دانست هر کس در این راه گام بردارد به تدریج کارها بر او آسان و لذت بخش می شود و به قول شاعر: اگر لذت ترک لذت بدانی، دگر لذت نفس لذت ندانی.

نکته جالب آن که بر خلاف تصور عموم، ورود در این صحنه برای جوانان آسان تر از سالخوردگان است، زیرا صفحه دل جوان با زشتی ها و خصلت‌های ناپسند شکل نگرفته و چراغ فطرت در دل او خاموش نگشته است.

امیرالمومنین علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام می فرماید:

انّما قَلْبُ الْحَدَثِ کالأرضِ الخالیَهِ مَا اُلقِیَ فیهَا مِنْ شی‏ءٍ قَبِلَتْهُ. فَبادَرْتُکَ بِالأدَبِ قَبْل اَنْ یَقْسو قَلْبُکَ وَ یَشتَغِلَ لُبُّکَ.

قلب نوجوان مانند زمین خالی است، هر چه در آن بیفشانی آن را می پذیرد. بنابراین، من پیش از آن که قلبت سخت و عقلت به مسائل گوناگون آلوده بشود به تربیت تو مبادرت جستم.

در هر حال، آن‌ها که بخواهند در مسیر تهذیب و خودسازی گام بردارند باید نفس سرکش و چموش را مهار و آن را تادیب و تنبیه کنند و در این راه از مشکلات نهراسند و از هیچ کوششی دریغ نورزند که گفته اند:

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

آنچه در شروع کار مهم است و نقش اساسی (در ریاضت نفس) را ایفا می کند خواستن و انگیزه داشتن است. به دیگر سخن، مهم آن است که انسان احساس درد کند تا به دنبال درمان بگردد. اگر کسی این احساس را در خود زنده کند، پیش از هر چیز به دنبال طبیب و دارو می رود.

آری، انسان دردمند نیمه شب از خواب بر می خیزد و با اشک و آه به دنبال وسیله ای برای درمان خویش می گردد.

انسان دردمند برای این که بهبود یابد از شکم بارگی و پرخوری پرهیز می کند و شربت تلخ را می نوشد؛ انسان دردمند در محیط آلوده وارد نمی شود و با اشخاص بیمار و پلشت معاشرت نمی کند تا در برابر هجوم میکروب ها مصون بماند؛ انسان دردمند از زیاده طلبی و حرص و آز دست بر می دارد و به اندازه ضرورت و کفاف فعالیت می کند؛ انسان دردمند برای آن که جانش را از خطر حفظ کند از موارد مشکوک و شبهه ناک می پرهیزد.

بنابراین، اگر بخواهیم پاک زندگی کرده و سرانجام خدا را با قلبی پاک دیدار کنیم باید مصمم تر و جدّی تر وارد میدان عمل شویم، که فرمود:

وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی‏  وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری‏

برای انسان جز آنچه سعی و کوشش کرده بهره و نصیبی نیست.

تا که دستت می رسد کاری بکن

پیش از آن کز تو نیاید هیج کار

اگر بخواهیم شیطان دست از ما بردارد باید برخلاف خواسته های او گام برداریم تا از ما نا امید شود و به دنبال دیگری برود.

امام صادق علیه السلام درباره کسی که دچار وسوسه و کثرت شک شده است، می فرماید:

لا تُعَوَّدَ الْخَبیثَ مِنْ أنْفُسِکُمْ بِنَقْضِ الصَّلوه فَتَطْمَعُوهُ، فَإنَّ الشَّیطانَ خَبیثٌ مُعْتادٌ لِما عُوِّدَ بِهِ فَلْیَمْضِ أحَدُکُمْ فی الْوَهمِ وَ لا یُکْثِرَنَّ نَقْضَ الصَّلوهِ فَإنَّهُ إذا فَعَلَ ذلِکَ مَرّاتٍ لَمْ یَعُدْ إلَیْهِ الشَّکُّ … إنَّما یُریُد الْخَبیثُ أن یُطاعَ فَإذا عُصِىَ لَم یَعدْ إلى أحَدِکُم.

این خبیث {شیطان} را با شکستن نماز عادت ندهید که در شما طمع بندد، زیرا با شیطان هرگونه رفتار کنی همان طور عادت می کند.

پس هرگاه در نماز زیاد شک کردید اعتنا نکنید و نماز خود را نشکنید. چنان چه این کار را چندین بار انجام بدهید دیگر شک به سوی شما بر نمی گردد... این خبیث دلش می خواهد که بر شما مطاع و فرمانروا باشد، وقتی دید از فرمانش سرپیچی می کنید می رود و بر نمی گردد.

از حدیث شریف استفاده می شود که اگر انسان چندی نسبت به وساوس و خواسته های شیطان بی اعتنایی کند، از شرّ او رهایی می یابد و برخلاف آنچه که در اذهان عامّه مردم موجود است، شیطان در ابتدا بر انسان تسلّط ندارد بلکه سلطه او بر کسانی است که ولایتش را بپذیرند و با او بیعت کنند.

خداوند متعال می فرماید:

انَّ عِبادى لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ الا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ.

بی گمان آن‌ ها که بنده من هستند تو را بر ایشان سلطه و حاکمیتی نیست.

و در جای دیگر می فرماید:

اِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ.

حاکمیت و سلطه شیطان تنها بر کسانی است که با او بیعت کرده اند و طوق بندگی اش را گردن نهاده اند.
 

ریاضت نفس و هدایت الهی

اما آنان که بندگی خدا را گزیده و در این راه مجاهدت و مقاومت می کنند، علاوه بر این که بیرون از یوغ بندگی و حکومت شیطان هستند، مشمول الطاف خفیه الهیه و مستظهر به امدادها و هدایت فرشتگان رحمت خواهند شد، چنان که می فرماید:

وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا.

آنان که در راه ما جهاد و کوشش کنند {و سختیها و ناملایمات را پذیرا باشند} ما راه‌های خود را به آن‌ها نشان می دهیم.

و در جای دیگر می فرماید:

انَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ الا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا.

آنان که می گویند پروردگار ما خدا است سپس پای حرفشان می ایستند و از خود مقاومت نشان می دهند، فرشتگان بر آن‌ها فرود می آیند و به آن‌ها نوید قدرت و آرامش می دهند.

بنابراین، مجاهدت و ریاضت (ریاضت نفس) در راه خدا دو خاصیت دارد: اول آن که انسان را از بندگی شیطان رها می سازد.

دوم آن که انسان را همنشین فرشتگان و صالحان می کند، « و حَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً » و چه پاداشی در این دنیا از این برتر و والاتر؟

«اللّهمّ ارزقنا توفیق الطّاعه و بُعدَ المعصیه و عرفان الحرمه»
 

اهمیت ریاضت نفس و تادیب نفس

ریاضت و تادیب نفس به حدّی مهم است که امیرالمومنین علیه السلام، با آن همه کرامت و فضلیت، می فرماید:

«وَ إنَّما هِیَ نَفْسی أرُوضُها بِالتَّقوى لِتَأتِىَ امِنَهً یَوْمَ الخَوْفِ الْأکْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلى جَوانِبِ المَزْلَقِ … لَأرُوضَنَّ نَفْسی رِیاضَهً تَهِشُّ مَعَها إلَى القُرْصِ إذا قَدَرْتُ عَلَیْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعَ بِالْمِلْحِ مَأدُوماً»

«من نفس سرکش خود را با تقوا تربیت و رام می کنم تا در آن روز بزرگ و خوفناک با ایمنی وارد صحنه قیامت شود و در آنجا که همه می لغزند او ثابت و بی تزلزل بماند. … آن چنان نفس خویش را به ریاضت وادارم که به یک قرص نان – هر گاه به آن دست یابم – بسازد، و به نمک به جای خورش قناعت کند.»

و به مالک اشتر می نویسد:

وَ إنْ ظَنَّتِ الرَّعِیَّهُ بِکَ حَیْفاً فَأصْحِرْ لَهُمْ بِعُذرِکَ وَ اعْدِلْ عَنْکَ ظُنُونَهُمْ‏ بِإصْحارِکَ فَإنَّ فی ذلِکَ رِیاضَهً مِنْکَ لِنفْسِکَ.

و هرگاه رعایا نسبت به تو گمان بد ببرند افشاگری کن و عذر خویش را در مورد آنچه موجب بدبینی شده است آشکارا با آنان در میان گذار و با صراحت بدبینی شان را از خود بر طرف ساز، چرا که این گونه صراحت موجب تربیت و ریاضت نفس تو است.
 

ریاضت و صبر

سالک باید صابر باشد و در این راه از انواع صبر مانند صبر بر طاعت، صبر از معصیت و صبر بر مصیبت استمداد بجوید.

در حدیث آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

اَلصَّبرُ ثَلاثَهٌ: صَبْرٌ عِنْدَ المُصیبَهِ، وَصَبْرٌ عَلَى الطّاعَهِ وَصَبْرٌ عَنِ الْمَعْصیَهِ فَمَنْ  صَبَرَ عَلَى الْمُصیبَهِ حَتّى یَرُدَّها بِحُسْنِ عَزائِها کَتَبَ اللهُ لَهُ ثَلاثَمِائَهِ دَرَجَهٍ ما بَیْنَ الدَّرَجَهِ إلَى الدَّرَجَهِ، کَما بَیْنَ السَّماءِ إلَى الأَرضِ، وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطّاعَهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ سِتَّمِائَهِ دَرَجَهٍ ما بَیْنَ الدَّرَجَهِ إلَى الدَّرَجَهِ کَما بَیْنَ تُخوُمِ الأَرْضِ إلَى الْعَرشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى المَعصِیَهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ تِسْعَماِئهِ دَرَجَهٍ ما بَیْنَ الدَّرَجَهِ إلَى الدَّرَجَهَ کَما بَیْنَ تُخُوِم الأَرْضِ إلى مُنْتَهَى الْعَرْشِ.

صبر بر سه گونه است: صبر هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر از گناه و معصیت. هر کس بر مصیبت شکیبا باشد تا جایی که آن را به خوبی و بردباری از خود بازگرداند خداوند برای او سیصد درجه می نویسد که فاصله میان هر درجه تا درجه دیگر به اندازه فاصله میان آسمان تا زمین است، و هر کس بر اطاعت از دستورهای خدا صبر کند خداوند برای او ششصد درجه می نویسد که فاصله میان هر درجه تا درجه دیگر به اندازه فاصله میان عرش خدا تا اعماق زمین است، و هر کس از معصیت خدا صبر کند {یعنی در برابر شهوات و تمایلات نفسانی استقامت کند} خداوند برای او نهصد درجه می نویسد که فاصله میان هر درجه تا درجه دیگر به اندازه فاصله میان نقطه پایانی عرش خدا تا اعماق زمین است.

و در حدیث دیگر امام محمد باقر علیه السلام می فرماید:

الْجَنَّهُ مَحْفُوفَهٌ بِالْمَکَارِهِ وَ الصَّبْرِ ، فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَکَارِهِ فِی الدُّنْیَا دَخَلَ الْجَنَّهَ ، وَ جَهَنَّمُ مَحْفُوفَهٌ بِاللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ ، فَمَنْ أَعْطَى نَفْسَهُ لَذَّتَهَا وَ شَهْوَتَهَا دَخَلَ النَّار.

بهشت پیچیده به سختی‌ها و ناراحتی‌ها و صبر [در برابر این سختی‌ها] است، پس هر کس در برابر مشکلات و ناراحتی ها صابر باشد اهل بهشت است، و دوزخ پیچیده به لذت‌ها و شهوت ها است، پس هر کس در برابر تمایلات و خواهش هاى نفسانى تسلیم شود [و هر چه دلش بخواهد بر آورده کند] وارد جهنم می شود.

باز در حدیث آمده است که امام باقر علیه السلام فرمود: پدرم علی بن الحسین علیه السلام در هنگام وفات مرا به سینه چسبانید و فرمود: پسرم! تو را سفارش می کنم به چیزی که پدرم در حین وفات به من سفارش کرد – و او هم این وصیت را از پدرش علی علیه السلام نقل کرد که:

یا بُنَىَّ اِصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إنْ کانَ مُرّاً.

فرزندم! صابر باش بر حق {روی حق بایست} هر چند که تلخ باشد.

البته در آغاز راه، صبر و ریاضت (ریاضت نفس) تا حدودی دشوار است ولی به تدریج کار آسان می شود و به تعبیر قرآن کریم: با هر سختی دو آسانی همراه است (فَإنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً. انَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً) یکی رهایی از سختی‌های گذشته و دیگر آسانی ادامه راه.

آری، آن‌ها که بسوزند و با سختی‌ها بسازند، به تدریج به مقام رضا – که بسی والاتر از مقام صبر است – می رسند و بدون حجاب و واسطه مورد خطاب الهی واقع می شوند که:

یا ایَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعى الى‏ رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلى فی عِبادى وَ ادْخُلى جَنَّتى.

الا اى نفس آکنده از ایمان و اطمینان به سوى پروردگارت بازآى که تو از او خشنودى و او از تو راضى است. آن گاه در صف بندگان خاص من درآى و در بهشت من داخل شو.

البته، مقام رضا از آن کسانی است که دائم الذکر هستند و به وادی اطمینان گام نهاده اند و از این سکّو به مقام رضا پرواز کرده اند، که فرمود:

الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاما وَ قُعُودا وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَ الارْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلا سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ.

آنان که خداى را در همه حال – ایستاده و نشسته و در حال استراحت و به پهلو خوابیده – یاد می کنند و در آفرینش آسمان‏ ها و زمین مى‏ اندیشند و مى‏ گویند:

پروردگارا تو این‏ ها را بیهوده نیافریدى، خدایا تو منزّهى، پروردگارا ما را از عذاب دوزخ نگه‏دار.

این‌ ها به درجه‌ ای از معرفت می‌ رسند که باطلی در آفرینش نمی‌ بینند، یعنی دیگر هیچ گونه اضطراب و شک و تردیدی در آن‌ ها باقی نمانده و به مرحله عین الیقین واصل شده اند.


منبع: سایت دلدادگان