در مقوله سلامت، اگر می‌خواهیم از تجارب و اطلاعات عالمان گذشته استفاده کنیم به سبب تداوم شرایط مفید حال برای آینده است، چون مفهوم اصلی تداوم آینده، بقا و طول عمر است. تجارب دیگران به ما می گوید اگر بخواهیم عمر طولانی کنیم، یا در خوشی بمیریم، «زندگی در عیش» یک راه حل است، یا یک بی راهه. مهم این است که ما راه حال و آینده را انتخاب کنیم.
 
اگر ما در فکر آینده خود و فرزندانمان باشیم از یک سو کاری نمی‌کنیم که سلامت‌مان را از دست بدهیم، و از سوی دیگر معلومات خودمان را به آن‌ها منتقل می‌کنیم. موجودیت ما صرفا برای خود ما نیست، برای اعقاب ، و فرزندان، آشنایان و شاگردانمان نیز هست. ما موظفیم سلامت و عمرمان را مصروف خانواده مان کنیم و آن‌ها را، حتی پس از مرگ خودمان به سر منزل مقصود برسانیم، زیرا وجود ما، مانند محصول اقتصادی و ثروت ما برای آنان زندگی ساز و مفید است. گر چه ممکن است کسی سلامت و جان خود را برای سلام جامعه به خطر اندازد، معمولا تداوم گروه اینده سازان وابسته به تداوم سلامت و جان خود را برای سلامت و حیات گروه و تداوم گروه آینده سازان وابسته به تداوم سلامت و حیات ما است. مسئولیت ما محدود به هنجارهای علمی یا اخلاقی زندگی خودمان سامی عنان من از گروه اجتماعی مستول سلامت و بقای پسینیان نیز هست سلامت ما رابطه تنگاتنگی با سلامت آیندگان دارد.
 
دیدگاه «تقدیری» در هستی شناسی دین شناسی، برای هر موجود، ظرف، محدوده و مقدارمعینی را تصور می نماید و آن موجود آن موجود بر اساس آن ظرف معین، سکون، حرکت و مرگ پیدا می کند. این دیدگاه، وقایع غیرمنتظره و خود وارا و ناگوار را واقعه‌ای از پیش تعیین ، و در عین حال غیر قابل پیش بینی می داند. وراثت و محیط هر دو نقش عمده ای را ایفا می‌کنند. راست است که نمی‌توان وراثت را تغییر داد، اما مگر نه این است که انسان قادر به تغییر عملیات فیزیکی و شیمیایی دنیایی که در آن زندگی می‌کند نیز می باشد؟
 
اگر به قول ارسطو، بشر جانوری سیاست است به این دلیل است که شخصیت انسان همواره در چارچوب رسوم اجتماعی و فرهنگی ویژه‌ای جلوه می کند. گفتیم زیست شناسی معمولا اصالت را به وراثت می‌دهد، اما همین زیست شناسان گیاه «گل قاصد» را به دو نیم کردند و نیمی از آن را بر قله کوه و نیم دیگر را در ته دره کاشتند. دو نیمه گیاهی که خصوصیات ژنتیک مشابه داشتند، تحت شرایط متفاوت، تبدیل به گیاه های مختلفی شدند. به این ترتیب فرقی که از لحاظ اندازه، شکل، و تعداد برگ‌ها در آن‌ها به وجود آمد احتمال دارد مستقیما مربوط به شرایط محیط بوده باشد چنانکه محیط قله کوه ارتفاع و اندازه گیاه را کوتاه تر، و محیط دره ارتفاع آن را زیادتر می کند. دو قلوها خصوصیات وراثتی مشترک دارند، اما به خوبی مشخص است که اگر هر یک در دو مدرسه مجزا پرورش یابد، منش و شخصیت متفاوتی را کسب می‌کند.
 
مع الوصف، شاید نتوان دست تقدیر را کوتاه کرد، اما می توان دستی در حالات این دست برد و مقدرات را تغییر داد.بنابراین، می‌توان ناراحتی قلبی را که ممکن است ژنتیک و وراثتی باشد - با رژیم غذایی، تحرک و آرامش روانی به تأخیر انداخت. می توان دیابت را از طریق مراقبت‌های غذایی و دارویی کنترل کرد، و می‌توان با صبر و سعه صدر، امراض روانی موروثی را ضعیف کرد. انتخاب طبیعی، یک انتخاب ژنتیک و موروثی نیست، زیرا در ژنتیک، انتخاب معنی ندارد، بلکه انتخاب بر اساس نیازهای طبیعی، عاقلانه و ارادی است که می تواند قدرت مطلق تقدیر را کنار بزند و سلامت بیشتری را برای انسان تأمین کند.
 
زمان را از دست ندهیم پیامبر اسلام فرموده‌اند: هر روز، کار همان روز را انجام بده، زیرا هر روز کار مخصوص خود را دارد. کار امروز به فردا میفکن؛ فرصت را غنیمت شمار؛ کار دنیا تمام شدنی نیست؛ فردا که نیامده است، فریاد مکن؛ این واقعیات نشان می‌دهد که عنصر زمان نه تنها در مدیریت و برنامه ریزی اجتماعی، شاخصی اصلی محسوب می شود، بلکه در مقوله مدیریت نفس و تن نیز حائز اهمیت است. 
 
در مدیریت تن و سلامت آن، هم باید با زمان ساخت و هم بازمانه، و گرنه کلاهمان پس معرکه است و آسیب می‌بینیم. در مراقبه از این آسیب، از یک سو، نباید زمان را از دست داد، و از سوی دیگر نباید عجله کرد، چنان‌که بی توجهی به زمان و از دست دادن آن مذموم است، عجله نیز کار درستی نیست. از شتاب‌زدگی در کارها قبل از رسیدن وقت آن‌ها یا غرق شدن در آن‌ها، آن گاه که در دسترس قرار گرفتند، یا لجاجت در آن‌ها هنگامی که پیچیده شدند یا سستی در آن‌ها هنگامی که روشن شدند، بپرهیز. پس هر چیزی را در جای خودش قرار ده و هر امری را به وقت خود انجام بده. از دست دادن زمان چندان سنخیتی با سعادت و شادابی ندارد، زیرا معمولا از دست دادن این غنیمت به معنای تنبلی و کاهلی است و انسان کامل برنامه ریزی خاصی برای اشتغال، درآمد و هزینه‌های سلامت ندارد. خواب خوش بامدادی مصداق خوبی برای این زیان جسمی و روانی است. در این شرایط فرد از یکسو از تقسیم روزی که در بامداد است باز می ماند، و از سوی دیگر خواب زیاد و غیر برنامه ریزی شده کسالت و خمودگی را دو چندان می کند.
 
علاوه بر این، ایجاد سلامت نیازمند زمان است، سلامت زمان بر است. زمان برای کار، زمان برای ورزش، زمان مناسب برای غذاخوردن، زمان مناسب برای استراحت، و زمان کافی برای تفکر در احوال خویش. بدون وقت گذاشتن نمی‌توان واقعیات و معیارهای سلامت را اعمال نمود، از این رو طول عمر رابطه مستقیمی با زمان طولانی دارد. یعنی طول عمر نیازمند طول زمان است نه ضیق وقت و تعجیل در امور اما عمر زمان نمی‌شناسد، منتظر زمان نمی‌ماند، همچون باد می گذرد، و برای او زنده و مرده آدمی تفاوتی نمی‌کند.
 
منبع: رمز سلامت و طول عمر، حسین حسنی، صص316-311، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ اول، 1391