«آدم باید برای رضای خدا حرف بزند نه کس دیگر. این رویکرد من بوده و باز هم ادامه خواهد داشت. من علاقه‌ای به تکه تکه شدن این کلاف ۴۰ تکه سرزمینم ندارم. عزت و ذلت دست خداست اما نامه‌هایی که نوشتم و آن چیزی که در پی آن رخ داد فقط یک چیزش من را نگران کرده؛ آن هم کامنت‌های افراد زیادی بود که (از بس فحش داشت) قابل پخش و بازتاب نیست. مشکلات ما با هیچ دستی از خارج از کشور حل نمی‌شود. دو سال است دنیا را می‌چرخم و به این ایمان رسیده‌ام. مشکل ما بین خودمان و با تعامل میان خودمان حل می‌شود. اگر منتظر کسی از بیرون هستیم، زهی خیال باطل.»

این‌ها بخش‌هایی از صحبت‌های سید شهاب حسینی، بازیگر برجسته سینما، در نشست خبری فیلم «شین» است. او در این نشست به برخی همکاران سینمایی‌اش بابت تحریم جشنواره شدیدا تاخت و این کار را بی‌فایده و نذر کردن روغن ریخته برای امام‌زاده دانست. در این زمینه نکات زیر قابل طرح است:

1. بعد از ماجرای شلیک اشتباه پدافند خودی به هواپیمای اوکراینی و تبعات بعد از آن، شماری از هنرمندانِ فعال در جشنواره امسال فجر تصمیم گرفتند در اعتراض به این ماجرا، جشنواره را تحریم کنند. همان ابتداء برخی دیگر از سینمایی‌ها با این اقدام همراهی نکردند. یکی از آنان، شهاب حسینی بود که در صفحه اینستاگرامش مخالفت و البته هزینه سنگینی هم بابت این مخالفت، پرداخت کرد! زیرا دنبال‌کنندگان اینستاگرامی‌اش آن اندازه که او گمان می‌کرد صبر و تحمل نداشتند و به خلاف شعار همیشگی و پرطمطراق‌شان «زنده باد مخالف من» هر چه از دهان‌شان در آمد نثار او و همسر و فرزندانش کردند. سید شهاب در اعتراض به این پرده‌دری و هتاکی کم‌سابقه، متن ادبی دیگری نوشت و کوشید به این نقدها مودبانه پاسخ گوید و همه را به رعایت اخلاق، تحمل مخالف و حفظ وحدت فرابخواند. واکنش‌ها اما قابل پیش‌بینی بود: فحش و فضیحت!

2. نگارنده عمیقا به حق هر هنرمند برای شرکت یا عدم شرکت در جشنواره احترام می‌گذارد. اما آن چه انسان را به تعجب وامی‌دارد رفتارهای دوگانه این عزیزان است. از یک سو همه را به تحریم و همراهی با مردم دعوت می‌کنند و از سوی دیگر خود روز اول در جشنواره حاضر می‌شوند و عکس یادگاری می‌گیرند. قول می‌دهم اگر به آن‌ها جایزه هم بدهند قبول خواهند کرد و لو با فرستادن نماینده‌ای به روی سن برای دریافت آن! 

3. اساسا جرم سید شهاب حسینی چیست؟ بیایید جرائمش را سیاهه کنیم: دلش برای مردم ایران می‌تپد، نگران حفظ تمامیت ارضی کشور است، نمی‌خواهد برای اصلاح ابرو چشم را کور کند، از وحدت میان گروه‌های مختلف مردم حمایت می‌کند، راه حل مشکلات را نه در خارج که در درون این مملکت می‌جوید، از تخصص و تجربه‌اش نان می‌خورد، هیچ‌گاه برای خوش‌آمد این و آن حرفی نزده و رانتی نخورده و در نهایت آن که به معنای واقعی کلمه یک هنرمند آزاده است.

4. مخالفان سخنان اخیر حسینی، می‌کوشند او را طرفدار نظام یا حتی کسی که سر سفره نظام نشسته است معرفی کنند. اما او کسی است که در طول این سال‌ها همواره با تهیه کنندگان غیر دولتی کار کرده و اتفاقا در فیلم «آشغال‌های دوست‌داشتنی»(1) محسن امیریوسفی هم بازی کرده و شدیدا از این فیلم دفاع می‌کند. (حتی در همان نشست خبری)  از سوی دیگر، همین شهاب حسینی در همان کنفرانس مطبوعاتی از حق مردم برای اعتراض به مسئولان و حاکمان گفت و هنرمندان را افرادی دانست که باید صدای رسای مردم خود باشند، بهروز وثوقی(2) را ستود و آرزو کرد شرایطی فراهم شود که او بتواند برگردد. اگر این مواضع، منتقدانه نیست پس اساسا موضع منتقدانه یعنی چه؟ احتمالا مخالفان شهاب حسینی انتظار داشتند او در کنفرانس خبری هر چه می‌خواهد به بالا تا پایین نظام بگوید، چهار تا فحش بدهد و بگوید چهل سال است همه چیز سیاه شده ولی قبل از آن همه چیز خوب و اوضاع بر وفق مراد بوده است!

5. بامزه‌تر از همه این‌ها آن جایی بود که یک خبرنگار زن کم‌اطلاع از او پرسید: «شما که این‌قدر درباره دین دغدغه دارید چرا در جشنواره کن وقتی جایزه را گرفتید آن را به امام زمان تقدیم نکردید ولی در ایران این کار را کردید؟» و احتمالا می‌خواست نتیجه بگیرد شما از نظام بابت این کار پول گرفته‌ای! سید شهاب حسینی البته در پاسخ به این سوال کمی تند شد که بهتر بود نمی‌شد. او ابتداء گفت: «جشنواره کن محیط مناسبی برای ابراز عقیده درباره مهدویت نیست. چون مخاطبان هیچ پیش‌زمینه‌ای ندارند» و سپس دفاعی سرسخت از دین و عقاید دینی‌اش کرد و اسلام را یک دین 1400 ساله و نه محصول چهل سال اخیر دانست! حسینی به این وسیله می‌خواست به آن خبرنگارنما بفهماند متوجه منظورش شده‌ است و در دام او نخواهد افتاد. گمان می‌کنم اگر با همین فرمان جلو برویم به زودی خبرنگاران از هنرمندی که نماز یومیه‌اش را می‌خواند خواهند پرسید: بابت هر رکعت چند می‌گیری؟

6. دغدغه سید شهاب حسینی ستودنی است. در زمانه‌ای که کمتر کسی به ایران و آینده‌اش فکر می‌کند و بسیاری تنها در پی پیروزی حزب و جناحشان می‌دوند او از ایران می‌گوید و نسبت به فرهنگ مردم کشورش دغدغه‌مند است؛ مردمی که راه حل مشکل‌شان را باید در درون خود بیابند نه آن سوی مرزها.

پی‌نوشت‌ها:
(1) این فیلم درباره حوادث سال 88 است و نگاهی متفاوت از قرائت نظام درباره آن عرضه می‌کند.
(2) ستاره سینمای قبل انقلاب که چهل سال است در آمریکا زندگی می‌کند.