چگونه از ابتلا به افسردگی پس از زایمان جلوگیری کنیم؟

تولد، گرچه نشانه­ی زندگی و بالیدن است، اما نباید از استرس ناشی از آن هم غافل بود. قطعا ورود یک فرزند جدید، فشارهای عاطفی، مالی، جسمی و روانی را دوچندان خواهد کرد و اگر تدبیر مناسبی نباشد، منجر به افسردگی و کاهش کارایی مادر خواهد شد. در نوشتار زیر، به عوامل ایجاد افسردگی پس از زایمان، انواع آن و راه­های کاهش عوامل خطر برای گذر سریع­تر از این مرحله خواهیم پرداخت.
 

افسردگی پس از زایمان چیست؟

تولد یک فرزند جدید در خانواده، اتفاقی شادی­آفرین و هیجان­انگیز است. ورود فرزند جدید و البته «مادر شدن»، اتفاقی خاص برای هر فرد است که می­تواند زندگی­ را با چالش­هایی تازه رو به رو کند، از شادی و عشق و نشاط گرفته تا ترس و استرس و دلهره!(1)

بدیهی است که ورود یک نوزاد به خانواده، بیش از هرکسی، زندگی مادر را تحت تاثیر قرار خواهد داد. (2) مشکلات پی در پی، از شیردهی گرفته تا بی­خوابی شبانه، تمام زندگی مادر را فرا می­گیرد و برایش درگیری روحی و ذهنی به وجود می­آورد و ناگهان، یک مشکل بزرگ پیش می­آید: افسردگی!

افسردگی پس از زایمان، از انواع بیماری­های روحی است که از هر 7 زن، حداقل یک نفر را درگیر خود می­کند. اگرچه این بیماری در نوع خفیف و معمول آن، مانند سندرم پیش از قاعدگی مقطعی بوده و پس از یکی دوهفته از بین می­رود، اما در انواع حاد، وارد شاخه­ افسردگی بالینی شده و ممکن است مدت­ها زندگی مادر را تحت تاثیر قراردهد. (2)
 

علائم ابتلا به افسردگی پس از زایمان

اختلال افسردگی پس از زایمان، علائم بسیار مشابهی با نوسانات خلقی یکی دو هفته­ای پس از زایمان دارد. این نوسانات، شامل یک سری حالات منفی است که حدود 80 درصد مادران پس از زایمان به آن دچار می­شوند (3) و ممکن است یکی دو روز و یا نهایتا یک هفته طول بکشد. (1) علائم این مشکل، شامل موارد زیر است:
 
  • نوسانات خلقی (1)
 
  • بی حوصلگی و خستگی (3)
 
  • احساس خفگی (1)
 
  • احساس غم و اندوه و گریه بی دلیل (3)
 
  • نداشتن تمرکز (3)
 
  • بی­خوابی در شرایط نرمال (مثلا وقتی که حتی کودک هم خواب است) (3)

باید پذیرفت که گذراندن دوران سخت بارداری، تجربه زایمان، ورود یک فرزند جدید به خانواده و مسئولیت­های ناشی از آن از یک سو و تغییرات هورمونی و شیمیایی در بدن به دلیل گذراندن دوران بارداری از سوی دیگر، می­تواند به شدت ذهن و جسم مادر را تحت تاثیر قراردهد. مادر شدن، فرآیند ساده­ای نیست و بروز چنین چالش­هایی، کاملا طبیعی ­است. (3)

موضوع غیرطبیعی وقتی مطرح می­شود که علائم بالا، به صورت خیلی شدید یا به مدت بسیار طولانی بروز کنند. این مسئله، زنگ خطر افسردگی پس از زایمان است!(1) از آن­جایی که جلوی ضرر را گرفتن، از هرجای راه که باشد، باعث منفعت است، ابتدا به بررسی مواردی می­پردازیم که نزدیک بودن افسردگی پس از زایمان را به ما هشدار می­دهند:
 
  • مادر، به شدت از خانواده و دوستانش دوری می­کند (2)
 
  • نمی­تواند به خوبی از خود و فرزندش مراقبت کند (2)
 
  • با فرزندش پیوند عمیقی ندارد (2)
 
  • مدام می­ترسد که نکند مادر خوبی نباشد (2)
 
  • دچار کم­خوابی بی­سابقه می­شود (2)
 
  • به کارهای روزانه رغبت ندارد (2)
 
  • فکر آسیب به خود یا کودکش رهایش نمی­کند (2)

موارد بالا، به یک نو مادر، هشدار می­دهد که شدیدا در معرض خطر است و باید به سرعت به پزشک مراجعه کند تا دچار مشکلات حادتر نشود (2)، اما متاسفانه در مواردی، این علائم از اختلال زودگذر پس از زایمان تمییز داده­ نشده و افسردگی وارد مراحل بحرانی می­شود.

به این مرحله، روان­پریشی پس از زایمان می­گویند که گاه، نیازمند دخالت اورژانسی روانپزشک است. (1) در این مرحله از بیماری، فرد علائم زیر را از خود بروز می­دهد:
 
  • دچار بی­خوابی شدید می­شود یا برعکس (1)
 
  • درگیر توهم شده و نمی­تواند واضح و روشن فکر کند (2)
 
  • بی ­اشتها شده و مدت طولانی از غذا خوردن پرهیز می­کند یا برعکس (4)
 
  • حس می­کند کودکش، فرزند شخص دیگری ­است و به او تعلق ندارد. (4)
 
  • ممکن است به خود یا کودکش صدمه جانی بزند. (4)

این مرحله از افسردگی، بسیار خطرناک ­است و پیش­ از آن­که منجر به صدمه جدی به مادر و کودک شود، باید اقدام به درمان آن نمود. (1)
 

پدران هم دچار افسردگی پس از زایمان می­شوند!

باید توجه داشت که ورود یک فرزند جدید به خانواده، اگرچه ابتدا مادر را دچار چالش می­کند، اما در طرف دیگر این ماجرا، پدرها قرار دارند! تولد فرزند، خصوصا برای پدران جوان که اولین تجربه­ی بچه داشتن را می­گذرانند، مرحله­ای پر از ابهام و مسئولیت در زندگی ­است.(1)

پدرانی که قبلا سابقه افسردگی داشته­اند، بیشترین ریسک ابتلای مجدد پس از تولد فرزند را دارند. از سویی، اگر مردی در شرایط مالی نامناسب یا دقیقا در زمانی که با همسرش، دچار مشکل شده­ است، پدر شود، دچار فشار روحی­­_روانی شدید شده و ممکن است به افسردگی مبتلا شود. همچنین، ترس از آسیب به رابطه زناشویی، در مردانی که وابستگی عاطفی زیادی به همسران خود دارند، ممکن است خطر ابتلا به افسردگی را بالا ببرد.(1)

بنابراین، پس از تولد فرزند، نباید فقط روی مادر و نوزاد متمرکز شد، بلکه توجه به پدر، به عنوان عضو اصلی خانواده باید مورد توجه بوده و در صورت بروز علائم افسردگی، به پزشک مراجعه کرد. (1)
 

عواملی که باعث ایجاد یا تشدید افسردگی می­شوند

همان­گونه که پیش­تر گفته ­شد، مادران ممکن است به دلایل مختلفی دچار افسردگی پس از زایمان از نوع نرمال تا حاد آن شوند. دلایل زیادی در این زمینه­ وجود دارد که از آن­جمله، می­توان به موارد زیر اشاره کرد:

1.داشتن سابقه قبلی بیماری افسردگی (5)

2.اعتیاد به مشروبات الکلی و مواد مخدر (2)

3.اختلالات هورمونی پس از زایمان (2)

4.استرس و وجود شرایطی در زندگی که این استرس را تشدید کند (5)

5.بارداری ناخواسته (2)

6.داشتن سابقه سندرم پیش­ از قاعدگی (5)

7.ازدواج بدون علاقه و اجباری (5)

8.مادر شدن در سن خیلی کم یا خیلی زیاد (2)

9.نبود حمایت خانواده، به خصوص همسر (2)

باید توجه داشت که فرد مبتلا، هیچ اختیاری در بیماری خود ندارد، بنابراین نباید او را سرزنش کرد یا با تمسخر، سعی در کوچک جلوه­ دادن مشکل داشت. مادری که دچار افسردگی پس از زایمان شده­ است، دچار یک چالش بزرگ است و باید به او کمک کرد تا از این چالش سریع­تر عبور کند.(5)

اما در جهت پیشگیری از بیماری، در دوران بارداری باید تا حد ممکن عوامل خطر را کاهش داد. ترجیحا، بارداری در سن مناسب و در شرایطی باشد که زوج، آمادگی پذیرش یک عضو جدید را چه از نظر مالی و چه عاطفی در خانواده داشته ­باشند. اما از آن­جایی که نمی­توان همیشه این شرایط را کنترل کرد، در صورت بروز چنین مشکلاتی، آرامش مادر در اولویت است.

مادر، باید در شرایط آرام­بخش باشد، اگر شرایط کاری تنش­زایی دارد، از آن دوری کند و اگر درگیر اعتیاد است، مصرف تا حد ممکن باید کاهش پیدا کند. در میان تمامی عوامل، نقش همسر بسیار پررنگ و اساسی ­است. حمایت شریک زندگی، می­تواند عوامل تنش­زا را بسیار کاهش داده و ریسک ابتلا به افسردگی پس از زایمان را کم کند.
 

کمک به فرآیند درمان

بدیهی است که برای حل اساسی مشکل، حتما باید به پزشک مراجعه کرد، اما نقش خود فرد و اطرافیان نیز در تسریع فرآیند درمان، قابل چشم­پوشی نیست. خود فرد، باید سعی کند بیشتر با اطرافیان صحبت کند. اغلب بیماران، چون فکر می­کنند ممکن است با سرزنش یا تمسخر مواجه شوند، حرفی نمی­زنند، اما صحبت با افرادی که می­توانند به مادر کمک کنند، بسیار روحیه­بخش خواهد بود. در این راستا، همسر، خانواده، دوستان و اطرافیان، باید به مادر دلگرمی داده و از او حمایت عاطفی کنند.(5)

نوشتن، راه خوبی برای شرایطی ­است که نمی­توان صحبت کرد! فرد مبتلا، می­تواند خاطرات و احساسات خود را نوشته و در صورت لزوم، آن­ها را با پزشک در میان بگذارد. این کار تصویری از روند بهبودی بیمار به پزشک داده و به فرآیند درمان، کمک می­کند.(5)

مادر، باید تا حد ممکن سعی کند در طول روز، وقتی را به خود اختصاص داده و در آن، به کارهای مورد علاقه­اش بپردازد.(5) در این زمینه، اطرافیان با کمک به نگهداری بچه و رسیدگی به سایر کارها، می­توانند بسیار کمک­کننده باشند.

مادر باید از طریق تلقین خود و دیگران (خصوصا همسر)، به این باور برسد که نیازی نیست حتما بهترین باشد! بلکه باید صادقانه با توانایی­های خود مواجه شده و با کمک دیگران، سعی در رشد و بهبود خود داشته­باشد.(5)

بنابراین، تقویت روحیه فرد، در درمان افسردگی پس از زایمان، مانند انواع دیگر افسردگی، حرف اول را می­زند و نباید آن­را دست کم گرفت.
 

نتیجه­ گیری

تولد فرزند، چالشی جدید در زندگی ­است که هرگز عادی و تکراری نمی­شود. این چالش، مادر و پدر(خصوصا مادر) را با هیجاناتی جدید رو به رو می­سازد که ممکن است منجر به بحران شوند. به این بحران، افسردگی پس از زایمان می­گویند که در یک طیف، از نرمال تا حاد قرار می­گیرد. عوامل زیادی همچون سابقه قبلی، استرس، ترس از مسئولیت و... موجب ایجاد این بیماری می­شوند.

علائم بیماری، ممکن است خفیف باشد، مثلا غم و اندوه، اما در موارد حاد، به مرحله­ آسیب به خود و کودک نیز خواهد رسید. در صورت مشاهده­ی علائم بیماری، مراجعه به پزشک الزامی­ است، اما از تلاش خود فرد و اطرافیان او در جهت تقویت روحیه نیز نباید غافل شد.

پینوشتها
  1. www.mayoclinic.org
  2. www.webmd.com
  3. www.americanpregnancy.org
  4. www.womenshealth.gov
  5. www.aafp.org
  6. www.pexels.com
  7. www.unsplash.com