درآمد

امروزه مدیریت فرهنگی و اجتماعیِ جامعه اگر مهمترین عنصر در پیشبرد اهداف اجتماعی نباشد، قطعا یکی از مهمترین مولفه ها در این موضوع می باشد. این که فرهنگ و اصولا راهبردهای اجتماعی جامعه از چه اصول و قوانین تبعیت کند و از چه مولفه هایی تاثیر بپذیرد، تابعی از وضعیت اجتماعی جامعه می باشد.

برای تدوین اسناد و چشم اندازهایی که برای یک جامعه در نظر گرفته می شود، هرچند باید تمام تلاش بر این باشد که اهداف متعالی و والایی را برای جامعه در نظر گرفت ولی این برنامه ریزی ها باید مطابق با واقعیت های موجود باشد و نباید به جهت در نظر گرفتن اهداف والای اجتماعی، واقعیت ها، محدودیت ها و ضعف های موجود را نادیده گرفت، چرا که چشم پوشی از این امور به معنای برنامه ریزی های غیر دقیق و غیر فنی خواهد بود که ثمره آن دور شدن از اهداف از پیش تعیین شده می باشد.

بنابراین شناخت وضعیت موجود جامعه برای برنامه ریزی اهداف و چشم اندازهای آینده از اهمیت قابل ملاحظه ای برخودار می باشد. در این بین، یکی از مولفه های اساسی برای شناخت جامعه، شناخت جریان های حاکم بر جامعه می باشد؛ با این توضیح که چه جریان هایی در جامعه در حال تنفس، شکل گیری و یا احیانا درحال زوال هستند و هر یک چه ویژگی ها و کیفیت هایی دارند، با شناخت این جریان ها است که می توان برنامه ریزی دقیق و منسجمی برای آینده جامعه داشت و برنامه ریزی های هرچه دقیقتر و منسجم تر را پیشبرد. لذا وجهه همت این پژوهش، در باب جریان شناسی و جریان سازی به جهت برنامه ریزی های اجتماعی می باشد.
 

جریان شناسی

جریان عبارت است از تشکل، جمعیت و گروه اجتماعی معینی که علاوه بر مبانی فکری، از نوعی رفتار ویژه اجتماعی برخوردار است[1]؛ بنابراین، با شناخت جریان های مختلف، باید به مبانی فکری، رفتاری و اجتماعی این گروه ها و تشکل ها دست پیدا کرد و شناختی که صورت گرفته است به اندازه ای برجسته باشد که بتواند مبنای عمل برای برنامه های آتی باشد.

هر چند یکی از مواد آموزشی در بحث های سیاسی، جریان شناسی می باشد ولی مراد نگارنده در این پژوهش، اختصاصی به بحث های علوم سیاسی ندارد، بلکه اساسا هر برنامه ریزی در هر سطحی که درصدد شکل گیری باشد، باید بر اساس جریان های حاکم در جامعه باشد و از برنامه ریزی های غیرواقع بینانه و غیر اساسی باید پرهیز کرد.

هرچند جریان های سیاسی نقش قابل ملاحظه تری در فرآیند شکل گیری وضعیت سیاسی و اقتصادی جامعه دارند و تاثیر خود را در فرهنگ، دانش و سیاست گذاری نشان می دهند لکن باید مد نظر داشت که جریان های فرهنگی، اجتماعی، علمی و.. نیز در بستر و عمق هر جامعه ای وجود دارد و با شناخت جامع همه این مولفه ها می توان ادعای جریان شناسی داشت.

در تبیین مفهوم جریان شناسی باید بیان کرد که در جریان شناسی، هرچند جریان های سیاسی نقش قابل ملاحظه ای دارند و برجسته می باشند ولی جریان های علمی، اجتماعی، فرهنگی و.. نیز در قاموس جریان شناسی می گنجد.ضرورت جریان شناسی را نه تنها در مباحث و ساختارهای اجتماعی می توان مشاهده کرد، بلکه در بحث های مذهبی نیز از جمله توصیه‌هاى بزرگان دین، جریان‌شناسى است[2] چرا که با شناخت جریان های مختلف دینی و مذهبی، می توان اولاً دانش خود را نسبت به رویکردهای موجود ارتقا داد و آشنایی بیشتری پیدا کرد و ثانیا به ضعف ها و نقص هایی که در نحوه تبلیغ و معرفی اندیشه اسلامی وجود دارد وقوف پیدا کرد و بدین ترتیب اندیشه ی دینی را در عرصه اجتماعی ارتقا داد.
 

جریان سازی

علاوه بر شناخت جریان ها، یکی از مولفه های اساسی در پیشبرد اهداف، جریان سازی می باشد. با این توضیح که بر اساس وضعیت و ظرفیت های موجود، در تلاش باشیم که خلاء های تئوریک و عملی موجود را با استفاده از ظرفیت های جریان شناختی مرتفع نماییم و به عنوان مثال اگر حوزه های نظری در علوم مختلف دچار خلاء و نقصان می باشد، با تقویت جریان های علمی می توان خلاء های موجود را مرتفع نمود.

به همین ترتیب در حوزه های دیگر علوم و همچنین خلاء های دیگری که در جامعه موجود می باشد می توان اقدام نمود. بنابراین یکی از بهترین رویکردهایی که می توان برای مرتفع نمودن چالش های موجود اتخاذ کرد این است که مبتنی بر وضعیت و شرایط موجود، دست به جریان سازی هایی زد که در آینده این جریان ها بتوانند نقش قابل ملاحظه ای در مرتفع نمودن چالش های موجود داشته باشند.

همانگونه که محققان تاریخی معتقد اند که جریان شناسى تاریخى، به حوادث معناى دیگرى مى‌بخشد و بدون چنین شناختى، گاهى نمى‌توان از قضایاى تاریخى تحلیل درستى ارائه کرد[3]، در سایر حوزه ها بخصوص مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز، نگاه جریان شناختی داشتن به مسائل، می تواند نقش تعیین کننده و تاثیری گذاری در یافته های محققان و پژوهشگران داشته باشد.

یکی از ابعاد مهم جریان سازی، جریان سازی های تمدن گونه می باشد که درصدد است که تمدن اسلامی را در مقابل تمدن غربی بنانهد که در این میان باید به این نکته توجه داشت که جریان‌سازى فرهنگى جهان اسلام باید از ظرفیت‌هاى فرهنگى و اعتقادى جهان بنحو احسن خود استفاده کند[4] و در پرتو این رویکردها می باشد که می توان ثمرات مطلوب جریان سازی را مشاهده کرد.

بنابراین می توان از ظرفیت های جریان سازی استفاده کرد و با خلق نظریه‌هاى جدید و تئوریزه کردن آن، فرایند جریان‌سازى دینى و فرهنگى را در جهان تقویت نمود[5]؛ و به همین جهت است که جریان‌سازى فرهنگى و مبارزه با تهاجم فرهنگی به‌کارگیرى فرهنگ و عناصر فرهنگى، مهم‌ترین شیوه‌اى است که استکبار جهانى براى دستیابى به مقاصد سلطه طلبانه خود بازمی دارد[6]. لذا جریان شناسی و جریان سازی، نقش مهمی در پیشبرد اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می تواند داشته باشد و متفکران و محققان باید اهتمام بیش از پیش به این مولفه ها داشته باشند.
 
پی نوشت ها: 
[1] خسرو پناه، عبدالحسین، جریان‏شناسى فکرى ایران معاصر، قم: مؤسسه فرهنگى حکمت نوین اسلامى، 1388، ص 9.
[2] ‏آیت مظفری، جریان شناسی سیاسی معاصر ایران، ج 1 (قم - ایران: زمزم هدایت، بی‌تا)، ص12.
[3] ‏جواد محدثی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نمایندگی ولی فقیه. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، پیامهای عاشورا، ج 1 (قم - ایران: زمزم هدایت، ۱۳۸۵)، ص301.
[4] ‏اسماعیل منصوری لاریجانی، فروپاشی آمریکا با روشنگری قرآن کریم، ج 1 (تهران - ایران: مهدی القرآن، ۱۳۸۵)، ص278.
[5] ‏همان، ص1:230.
[6] ‏جمعی از نویسندگان و پژوهشگاه بین المللی المصطفی (ص)، منشور جمهوری اسلامی ایران، ج 1 (قم - ایران: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)، ۱۳۹۲)، ص81.